اختلاف ایران و آمریکا و میانجیهای کماثر
داوود هرمیداسباوند. استاد روابط بینالملل در شرق نوشت: وقتی میان دو کشور رابطه دیپلماتیک وجود ندارد و بنا بر دلایل مختلف دو کشور به سمت تعطیلکردن کانالهای ارتباطی رسمی حرکت کردهاند، معمولا برخی کشورها بهعنوان ضلع سوم وارد این معادله شده و در زمینه ارسال درخواستها و آغاز مذاکرات میان دو کشور، نقشی برای خود تعریف میکنند؛ کشوری که برای دو طرف قابل اعتماد بوده و امکان گفتگو را ایجاد کند.
داوود هرمیداسباوند. استاد روابط بینالملل در شرق نوشت: وقتی میان دو کشور رابطه دیپلماتیک وجود ندارد و بنا بر دلایل مختلف دو کشور به سمت تعطیلکردن کانالهای ارتباطی رسمی حرکت کردهاند، معمولا برخی کشورها بهعنوان ضلع سوم وارد این معادله شده و در زمینه ارسال درخواستها و آغاز مذاکرات میان دو کشور، نقشی برای خود تعریف میکنند؛ کشوری که برای دو طرف قابل اعتماد بوده و امکان گفتگو را ایجاد کند.
در ماجرای ایران و آمریکا معمولا عمان واسط میان دو کشور بوده و حتی در اوایل دولت آقای روحانی مشخص شد در اواسط دولت دوم احمدینژاد، گفتگوهایی در عمان میان طرف ایرانی و آمریکایی صورت گرفته است. یعنی عمان در آن مقطع توانسته بود با بردن و آوردن پیامهای طرفین، حتی فضایی برای مذاکرات محرمانه مستقیم تدارک ببیند و نمایندگان طرفین هم در آنجا حاضر شدهاند.
این کشور سوم ویژگیهایی دارد؛ مثلا ظرفیتهای چانهزنی خود را به کار میگیرد تا زمینههای گفتگو ایجاد شود، در این زمینه تجربه دارد و دو طرف میپذیرند که کشور سوم، جانبداری خاصی از هیچیک از دو طرف نکرده و با هر دو طرف، روابط فعال و دوستانه دارد. نمونه این مثلث برای عراق و عربستان هم در زمان کیسینجر دیده شد. در آن مقطع آمریکاییها بهعنوان واسطه وارد شدند تا گفتگوهایی انجام شود.
در ماجرای ایران و آمریکا، در سالهای اخیر، بیشتر عمان و سلطان قابوس به دنبال آرامشدن فضا و آغاز گفتگو بود؛ چراکه در برخی مقاطع، خطر تنش بالا را جدی میدید. عمان بر خلاف کشورهایی مثل عربستان و امارات بههیچوجه مایل نیست درگیریای در منطقه ایجاد شود و به دنبال این است که رابطه میان ایران و آمریکا بهبود یابد یا حداقل سطح تنش میان دو کشور، به سطح کنترلناپذیری نرسد.
کشور واسطه در ابتدا نظر دو کشور را از مجاری رسمی اخذ میکند و وقتی این مأموریت را برعهده گرفت، یعنی چراغ سبز دو طرف را دریافت کرده است. بعد از خروج آمریکا از برجام، فرانسه و اخیرا ژاپن هم ابراز تمایل نشان دادهاند تا ایالات متحده را متوجه اهمیت پایبندی به برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت کنند و مسیری برای گفتگو میان طرفین باز شود. حتی عراق در مقطعی چنین موضعی داشت و آن را ابراز کرد. در مورد فرانسه که تلاشهای مکرون نتوانست به تعلیق افزایش تحریمها و بازگشت ترامپ به برجام منجر شود یا حداقل آمریکا با خرید نفت ایران توسط اروپا با استفاده از سامانه اینستکس موافقت کند.
اتحادیه اروپا در مواجهه با آمریکا کار دشواری در پیش دارد. در اکثر کشورهای اروپایی گروههای راست افراطی در دولت حضور دارند که روابط گستردهای با ایالات متحده دارند. آنان نسبت به خروج آمریکا از برجام حداقل در مواضع اعلامی، موضع مخالف گرفتهاند، اما در رفتارهای عملی، تعریف دادوستد غیردلاری، کار بسیار دشواری برای اروپا و شرکتهایی است که بیشتر خصوصی هستند.
حتی چین که در مواضع اعلامی (لفظی) موضع انتقادی نسبت به ایالات متحده دارد اخیرا همه تلاش خود را برای برداشتن تعرفههای وضعشده از سوی آمریکا به کار گرفت و مشخص نیست در مذاکرات میان طرفین، درباره ایران به چه نقطهنظری دست یافتهاند. کره جنوبی و هند هم دنبالهروی آمریکایی هستند و اخیرا هم اعلام شد که هند کاملا خرید نفت ایران را متوقف کرده است.
مجموعه اقدامات آمریکا نادیدهگرفتن تصمیمات شورای امنیت، حقوق بینالملل و عرف حاکم بر آن است، اما به دلیل سیطره دلار و حجم اقتصاد ایالات متحده و همچنین پیمانهای مختلف با کشورهای مختلف جهان، این کشور عملا امکان اعمال فشار بر سایر کشورها را دارد.
تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران، تحریمهای یکجانبه مضاعف است؛ به این معنا که شرکتها یا دولتهایی که آن را رعایت نکنند، از تعاملات تجاری و مالی در آمریکا منع خواهند شد. اخیرا ژاپن نیز که در ارتباط اقتصادی با ایران، شبیه سایر کشورهای جهان عمل کرده، در سطح رؤسای جمهور دو کشور به دنبال گشودن پنجره ارتباطی میان ایران و آمریکاست.
این کشور از نظر سیاسی و اقتصادی به غرب متمایل است و ظرفیت چندانی برای میانجیگری ندارد. ژاپن کمتر در منازعات سیاسی در جهان حضور داشته، ولی معمولا بیطرف نبوده است. این کشور در کارنامه دیپلماتیک خود سابقه میانجیگری را در موضوعات حساس بینالمللی ندارد. رابطه ایران و ژاپن با ارتباطات ژاپن و آمریکا، تفاوت زیادی دارد.
درعینحال دیپلماسی، استفاده از همه ظرفیتهاست و میتوان این فرصت را برای توکیو قائل شد که در این زمینه، ابتکار مد نظر خود را دنبال کند. بههرحال روند فعلی، برای ایران و آمریکا فرسایشی است و در ۱۰ ماه باقیمانده تا انتخابات ایالات متحده نیز احتمالا تغییر خاصی نخواهد کرد؛ مگر آنکه ناگهان اتفاق خاصی رخ دهد یا رفتار غیرمترقبهای از ترامپ سر بزند که البته مسبوق به سابقه بوده است.
اگر در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، دموکراتها به پیروزی برسند، احتمالا شرایط تغییر خواهد کرد، اما در صورت پیروزی ترامپ مشخص نیست چه اتفاقی بین دو کشور رخ دهد. ترامپ در دور دوم ریاستجمهوری خود نیازی برای اقدامات نمایشی تند برای انتخابشدن ندارد و نشان داده رفتارهای اقتصادی را به تنش نظامی ترجیح میدهد.
تنش جدی میان دو کشور، منطقه و جهان را با یک بحران جدی مواجه میکند و اینجاست که میانجیها بیشتر به دنبال کاهش سطح تنش خواهند بود. خواست ترامپ این است که با ایران به یک تفاهم دست یابد، اما تفاهم از نظر ایالات متحده با آنچه بر اساس عرف بینالملل میان دو کشور مذاکرهکننده رخ میدهد، تفاوتهایی دارد. ایالات متحده با فشار مضاعف اقتصادی به دنبال ایجاد فضای مذاکرهای متفاوت از فضای برجام است تا تفاوت عملکرد خود با دولت اوباما را نیز به آمریکا و جهان نشان دهد.
نظر کاربران
بزودی آمریکا زیر پای ایران نابود خواهد شد .
پاسخ ها
بسه بابا دیگه فقط حرف مفت میزنی.مردم از صبح تا شب واسه یه لقمه نون دارن جون میکنن.تو داری شعر میگی
ایران هیچ چیز ندارد که بخواهد از امریکا امتیاز بگیرد اما حاکمان متوهم میخواهند با بلوف و دروغ امتیاز بگیرند امریکا هم زیر بار نمیرود گرچه بودن این حکومت اسلامی در منطقه بیشتر به سود امریکا و کشورهای صنعتی جهت بستن قراردادهای چندین میلیاردی با کشورهای منطقه به بهانه ایران هراسی
پاسخ ها
ایران هراسی ??هه توهم زدی
تقصیر کاسبان تحریم است