طلاق عروس خانم به خاطر وسواس عجیب داماد
مرد جوان که به دلیل وسواسهای زیادی باعث ناراحتی و برهم زدن نظم خانه اش شده بود با درخواست طلاق همسرش روبه رو شد. اواخر سال ۹۶ بود که تلفن خانه محدثه ۲۸ ساله به صدا در آمد و مادرش وقتی گوشی همراه را برداشت به صورت خیلی رسمی صحبت کرد و پس از دقایقی که مادر محدثه درباره دخترش صحبت کرد قرار ملاقاتی را هماهنگ کرد.
روزنامه خراسان: مرد جوان که به دلیل وسواسهای زیادی باعث ناراحتی و برهم زدن نظم خانه اش شده بود با درخواست طلاق همسرش روبه رو شد. اواخر سال ۹۶ بود که تلفن خانه محدثه ۲۸ ساله به صدا در آمد و مادرش وقتی گوشی همراه را برداشت به صورت خیلی رسمی صحبت کرد و پس از دقایقی که مادر محدثه درباره دخترش صحبت کرد قرار ملاقاتی را هماهنگ کرد.
محدثه که به صحبتهای مادرش شک کرده بود پیگیر ماجرا شد و شنید که برایش از سوی یکی از آشنایان خواستگار پیدا شده و قرار است آخر هفته به خانه شان بیایند. دختر جوان درباره پسر خواستگار از مادرش سوال کرد و مادرش گفت که حالا خودشان میآیند و با آنها بیشتر آشنا میشوی، ولی تا جایی که من شنیدم پسر خوبی است و دستش به دهانش میرسد.
زنگ خانه به صدا در آمد و محدثه که دلشوره عجیبی داشت داخل اتاقش نشسته بود و پای بیرون آمدن از اتاقش را نداشت که صداهای بیرون از اتاق نشان از آن داشت که پسر جوان و خانواده اش وارد خانه شدند. محدثه از اتاق بیرون آمد و با پسر شیک پوش که یک دسته گل بزرگ در دست داشت روبه رو شد، ظاهر و پوشش پسر جوان که سهراب نام داشت در همان ابتدا به دل محدثه نشست.
خانوادهها شروع به صحبت کردند و فردای آن روز مادر سهراب بار دیگر با مادر محدثه تماس گرفت و طرز صحبت دو طرف نشان از جواب مثبت به این مراسم خواستگاری داشت. محدثه وقتی به خودش آمد دید سر سفره عقد است و لباس عروس به تن دارد و شش ماه بعد نیز مراسم جشن عروسی برگزار شد و زوج جوان به خانه بخت رفتند.
یک سال از زندگی زوج جوان گذشت و در حالی که همه بستگان و آشنایان این زوج جوان درباره زندگی ایده آل آنها صحبت میکردند، اما محدثه همیشه از زندگی اش ناراضی بود، ولی علت این نارضایتی اش را به کسی نمیگفت، اما بعد از یک سال که به تنگنا رسیده بود به خانه پدرش رفت و از مادرش درخواست کمک کرد.
محدثه وقتی وارد خانه شد بغضش شکست و شروع به گریه کرد، مادر عروس خانم از رفتار دخترش شوکه شده بود و محدثه پس از دقایقی که آرام شد از نارضایتی زندگی اش حرف زد. محدثه گفت: روزهای نخست همه چیز عادی به نظر میرسید و بهانه گیریهای سهراب برای نظافت خانه را یک حساسیت عادی میدیدم، اما هر روز که بیشتر سهراب را میشناختم فشارهایش برای نظافت و تمیز کاری بیشتر میشد و تازه متوجه شدم شوهرم وسواس دارد.
زن جوان در حالی که اشک میریخت به مادرش گفت: بیشتر زمان روز را در حال نظافت و تمیز کاری هستم، ولی عصرها وقتی سهراب به خانه باز میگردد ابتدا یک ساعت به حمام میرود و بعد از آن اگر یک تکه نان روی زمین بریزد شروع به جاروکشیدن کل خانه میکند و اصرار دارد که همه چیز سرجای خودش باشد و این وسواسهایش باعث شده تا نظم زندگی مان به هم بریزد و یک شب آرام نداشته باشیم.
خانواده محدثه که نمیخواستند زندگی دخترشان خراب شود یک شب به خانه آنها رفتند و با سهراب صحبت کردند تا کمی از حساسیت خودش کم کند که داماد خانواده به آرامی گفت: نظافت برایم خیلی مهم است و محدثه زیاد تمیز نیست، اما چون زندگی مان را دوست دارم «چشم» حساسیتم را کمتر میکنم تا همسرم در آرامش باشد. همه چیز در آن شب خوب پیش رفت، اما وقتی خانواده محدثه پایشان را از خانه بیرون گذاشتند سهراب ساعت ۱۲ شب دست به جارو شد و شروع به تمیز کردن خانه کرد و از محدثه هم خواست تا آشپزخانه را برق بیندازد.
دو ماه از زمان وساطت خانواده محدثه گذشت که زن جوان بدون این که دیگر با خانواده اش مشورت کند به دادگاه خانواده رفت و درخواست طلاق داد و پس از آن با در دست داشتن برگه دادگاه به خانه پدری اش رفت. پدر و مادر محدثه وقتی دیدند دخترشان تصمیم به طلاق گرفته شوکه شدند، اما محدثه قبل از این که پدر و مادرش حرفی بزنند شروع به حرف زدن کرد و گفت: قبلا بحث حساسیت خانه بود و وسواس بیشتر همسر که پذیرفتم با این موضوع کنار بیایم، اما روز به روز حساسیت و وسواس سهراب بیشترمی شود تا جایی که وقتی وارد خانه میشود تا با او دست بدهم بدون این که دست به جایی بزند به سمت سرویس بهداشتی میرود و ابتدا دستانش را میشوید و بعد به اتاقش میرود.
زن جوان گفت: سهراب بیماری وسواس دارد و حتی وقتی درباره آینده و فرزند صحبت میکنیم، میگوید که مخالف بچه است، چون کثیف کاری دارد و نظم خانه را به هم میریزد و هر چه میگویم بی فایده است حتی وقتی تصمیم میگیرم دوستانمان را دعوت کنم میگوید بدون فرزندان شان دعوت کنیم وقتی خانوادهها و بستگانمان به منزل مان میآیند او ناراحت میشود به طوری که رفت و آمدهای مان قطع شده است من عاشق مادر شدن هستم، اما سهراب به دلیل وسواس مانع رسیدن من به آرزویم میشود.
زن جوان گفت: خسته شدم و دیگر طاقت این رفتارها را ندارم و زندگی ام دیگر معنایی ندارد. نه تنها من بلکه هیچ کسی نمیتواند در کنار این مرد آرامش داشته باشد، به خاطر او با دوستانم قطع رابطه کردم و هیچ جایی نمیرویم، چون بهانههای زیادی دارد و من دیگر حوصله کارهایش را ندارم.
محدثه در دادگاه خانواده محلاتی تهران همه حرفهای دلش را برای قاضی پرونده اش بازگود کرد و خواست تا دستور جدایی اش را صادر کنند و حتی برای این که به آرامش برسد نصف مهریه ۴۰۰ سکهای اش را بخشید. سهراب گفت: من زنم را دوست دارم، اما همان طور که من به نظافت وسواس دارم او نیز به رفتارهای من حساس شده است و نمیدانم نظافت چه مشکلی دارد و این که وقتی درباره آینده و فرزند صحبت میکند من دوست ندارم بچه داشته باشم، چون نظم و نظافت خانه به هم میریزد. بنا به این گزارش، زوج جوان به قسمت مشاوره خانواده دادگاه معرفی شدند نتیجه نهایی برای دستور جدایی یا ادامه زندگی این زوج در جلسه بعدی دادگاه صادر خواهد شد.
نظر کاربران
چقدر پدر و مادر داماد نامرد بودن که موقع خواستگاری نگفتند که داماد چه مرضی داره .یا از قبل به فکر درمان باشند.واقعا واسه این نوع آدمها که مشکل فرزندشون رونمگین و میرن خواستگاری باید تاسف خورد .
پاسخ ها
برا منم همین اتفاق افتاد- الهی که روز خوش در زندگیشون والدینش-به من نگفتن پسرشون چقد مشکلات روحی جدی دارد
مردک واسواس ....همون بهتر که خانم طلاق بگیره بره دنبال زندگی دیگری
#عروس خانم این داماد کاملا خل تشریف دارد زندگی تو حروم نکن وحتما جدا شو حتی اگه همه مه یه ات رو ببخشی
بهتر که طلاق گرفتی
همشون دیوانه هستن
این زن شاید میخادبافرد دیگری ازدواج کند
نادان دروغگو.
پاسخ ها
اون مرد تو دادگاه خودش گفته بچه نمبخوام چون نظم و نظافت حونه از بین میره این دقیقا نشون میده که این مرد وسواسی هست و اون زن دروغی نگفته
در ضمن مالیخولیا هم بیماری خطرناکی هست و با آدم های مالیخولیایی هم نمیشه زندگی کرد
حال یه خورده بیخیال نظافت میشدی نمیشود دادش
چقدر توضیح بی مورد نوشتید یه جمله کوتاه علت رو بگید تمامش کنید دیگه مردم وقت و حوصله زندگی خصوصی کسی رو ندارن که نویسنده واقعا غیر حرفه ای نوشته آماتور
این چرت و پرتا چیه ...
مردا همه مشکل دار شدن شاید درصد کمی بدرد زندگی بخورن..شاید خانمها هم همین باشن..در کل مرد و زن خوب که زندگی و برای همدیگه سخت نکنن کم شده.
بنده هم وسواس داشتم ولی خواستم و کمتر و کمتر کردم و الان نرمالم
پاسخ ها
آنرمالی
آنرمالی
من هم وسواسی بودم، سعی کردم ترک کنم. الان خیلی بهترم. همسرم خیلی اذیت شد ولی چون خیلی دوسش داشتم سعی کردم دیگه به جزییات توجه نکنم. دیدم زندگی مون داره از هم می پاشه. البته بعضی چیزا رو نتونستم تغییر بدم، اصلا نمی تونم گوشت بخورم و همسرم به این خاطر یخورده اذیت می شه مخصوصا وقتی بیرون از خونه هستیم. بعضی وقتها می گه اگه تو غذا خوردنت عادی بود زندگی مون هیچ مشکلی نداشت!
زن وسواسی دیدیم ولی مرد نه
پاسخ ها
من مرد وسواسی هم دیدم
خخخ خب برو پیش مشاور قبل از اینکه طلاق بگیری خدایا عجب درد و مرض هایی هست و ما خبر نداریم
پاسخ ها
والا بلا جناب ماهان LMPبه شما بگم من بیچاره زنی دارم ده پانزده سال از من بزرگ تره همان ماه های اول ازدواج مان بود که به خانه عمه ام که در شهرستان بودند با دعوت عمه هشتاد ساله ام رفتیم، به محض ورودمان عمه گفت، الهی فدات بشم چرا عروس ت را نیاوردی، مادر زنت را با خودت آوردی، بدبختی دوم اینه که وسواس هم دارد، البته بصورت ارثی خانوادگی وسواس دارند، این هم شانس و نصیبی بود که خداوند نصیب من کرد، چی بگم،
تو تهران واسه چیزای کمتر از این طلاق میگیرن اینکه باز وسواس بود
18.42بینام
خب طلاقش بده ...
کاربر 18:42 چرا اینقدر زن یزرگتر از خودت گرفتی مگه مجبورت کرده بودن
خب قبل از ازدواج یه سوال بپرسید. نمیمیرید که. بگید مشکل خاصی چیزی نداری؟ طرف میگه وسواسی هستم
پاسخ ها
نمیگه که
23/33گارنر گرامی من در یکی دو کامت بالا نوشتم زنم وسواس دارد، روز اول خواستگاری هم کور میشی هم کر و هم لال البته این من فقط برای پسرها نمیگم بلکه برای دختران نیز همین است، تمرین میکنی که چی و چی و،،، را بپرسی اما لحظه ای که روبرو میشوی مثل اینکه مادرزاد لال شدی، حتی چشمات هم نمیبینه، برای پسر و دختر یک طور است اگر دختران و پسران اظهارنظر کنند دقیقاً این حرفهای منو میگن،
مردها دروغ تو ذات شونه برای گرفتن و به دست آوردن زن هر دروغی میکن
هرچه سریعتر باید خانم طلاق بگیرد وگرنه این مرد زنش را تیمارستانی میکند
این خبره یا قصه؟
طلاق بگیرە بهتر اخ مرد حسابی تو کارت بیرون خونە هست چە کار داری بە جارو زدن دستشویی تمیز کردن
کاش این مرد شوهرمن بود برعکس شوهر من شوهرمن خیلی کثیف ولی من خیلی خیلی به تمیزی اهمیت میدم این اقادقیقامثل منه من شده ساعت۲نصف شب هم باشه تاجاروبرقیم رونکشم گردگیریم رو نکنم نمی خوابم من رو مهتابی هام کمدهام تابلوها یه زره خاک نیست خیلی تمیزو مرتبم زبان زد فامیلم ولی متاسفانه شوهرم قدرم رو نمیدونه حتی دختر۲سال ونیمه ام هم به خودم کشیده الان ساعت ۴شب من منتظرم ماشین لباس هارو بشوره ازماشین دربیارم پهن کنم بعد بخوابم وگرنه استرس می گیرم چون شوهرم صبح می خوادبره سرکارنمی خوام لباسش کثیف باشه حتمامی گید خوب زودتر می شستی چون خونه مادرشوهرم بودیم دیرامدیم خونه
پاسخ ها
بی خیال زندگی میگزره ب خودت سخت نگیر
ساعت 4 صبح نه شب
بعدش مگه شوهرت یه لباس بیشتر نداره
من که نه سواد دارم و نه در همه عمرم حتی یک بار سوار ماشین نشده ام و همیشه در بیابان با گوسفندان سرگرم هستم، به این خانم جوان صادقانه ميگم هرچه زودتر برنامه جدایی را از همسر بیمارتان جدا کنید در آرامش هستید موفق باشید،
پاسخ ها
ماشین سوار نشدی ولی اینترنت داری!!! شگفتا
بعد از طلاق چون آقا پررو هم تشریف دارن ، حتما به پزشک مراجعه کنن که درمان بشن . زمان بر هست ولی اگر خود بیمار بخواهد بهبود پیدا می کنه و می تونه دختر بعدی را بدبخت نکنه
چقدربداست بیماری وسواس این مردنبایرازدواج کندمگراینکه خودش را اصلاح کندوازاین بیماری وسواس نجات پیداکندوگرنه هیچکس حاضربه زندگی کردن بااونیست
روانی دیوونه، اینارو باید بعضی خانم ها بخونن تا قدر عافیت رو بدونن، البته بعضییی خانم ها
خخخخ
مردیکه روانی برو خودتو به روان شناس نشون بده درمان شو...اینققدر واستون سخته برین درمان شین
سلام واقعا با ی آدم وسواس زندگی کردن خیلی سخته من احساس محدثه رو کاملا درک میکنم واقعا دیوانه کننده س امیدوارم این بیماری ریشه کن بشه چون خودم 20ساله با ی ادم وسواسی دارم زندگی میکنم ولی چون دوستش دارم موندم .......
پاسخ ها
خب تلاق بگیرتاخفه نشدی.
آره به همین سرعت!!! آدم خلاصی نداره حتما باید ازدواج سفید کنی خاک تو سرتون که طلاق رو اینقدر سخت کردید
پاسخ ها
طلاق سفیدراحته مثل مکرون.
کاربر 3:17چقدر رویایی نوشتی کاملا مشخص هست که از رویات گفتی وهرچه سعی میکنی تمیز باشی ولی نمیتونی ونرمال هستی
آدم های وسواسی جون آدم رو به لبش می رسونه این دختر کار درستی کرده هر چه زودتر جدا بشه بهتره
میگن برن دکتر و معالجه بشن ولی امکان نداره من با این موضوع درگیر بودم امکان نداره خوب بشن و بتونن زندگی سالمی داشته باشن
تقریبا شوهر منم وسواس داره
دخترهای امروزی حال نظافت کردن ندارند بعد که شوهر میکنند میگویند شوهرم وسواس دارد نه خانم جان شوهرت وسواس ندارد شما حال نظافت وکارهای منزل رانداری!
پاسخ ها
نوکر پدرته مگه هم کار بیرون هم کار خونه نمیمیرید یکم کار کنید مذکرها
من حال این خانم را درک میکنم همسر و خواهر من هم وسواس دارند . اینقدر وسواس همسر من زیاد که ما در دو طبقه زندگی میکنم قبول نمیکنه وسواس داره میگه تو کثیفی همه روز و شبش تا تو توالت یا حمام هز توالت رفتنش 45 دقیقه طول میکشه همش در حال شستن در و دیوار است حمامش دو ساعت طول میکشه اگر دستش خیس باشه به هیچ چیز و هیچ کس نمیزنه دلم براش میسوزه راهنمایی کنید چکار کنم هم برای همسرم هم خواهرم اونم زندگیش با دو بچه داره نابود میشه .