تصادف شبِ عروسی، کار دستِ داماد نگونبخت داد
داماد جوان گفت: همه چیز از شب عروسی شروع شد. وقتی تصادف کردم پدرزنم زندگیام را به هم ریخت.
رکنا: سانحه رانندگی پس از جشن عروسی، برای داماد دردسرساز شد و زندگی مشترکش را تحتتاثیر قرار داد. وقتی افشین به خاطر سرعت زیاد ماشین عروس، تصادف کرد و خودش و همسرش مصدوم شدند، پدرزنش دیگر اجازه شروع زندگی مشترک را به آنها نداد. همین مساله زوج جوان را برای درخواست جدایی راهی دادگاه خانواده تهران کرد.
مرد جوان وقتی روبه روی قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی اش گفت: همه چیز از شب عروسی شروع شد. وقتی تصادف کردم پدرزنم زندگیام را به هم ریخت. ماجرا از این قرار بود که شب عروسی بعد از جشن در تالار، به سمت خانه حرکت کردیم. مهمانها هم همراهمان میآمدند و همه شاد بودیم.
اما در راه من تصادف سختی کردم. سرعتم کمی بالا بود، اما از روی عمد اینکار را نکردم. این تصادف باعث شد من و همسرم راهی بیمارستان شویم. همسرم دستش شکست و من هم سرم آسیب دید. خودم دو روز در بیمارستان بستری بودم، اما وقتی مرخص شدم پدرزنم اجازه نداد همسرم به خانهمان بیاید. او زندگیمان را به هم ریخت و گفت که من مسبب تصادف بودم و حالا که تصادف کردم دیگر اجازه نمیدهد همسرم با من زندگی کند. هرچه خواهش کردم فایدهای نداشت.
از طرفی همسرم هم حرف پدرش را گوش داد و گفت، نمیتواند با پدرش مخالفت کند. خیلی تعجب کردم. زندگی ما تا این اندازه برای همسرم و خانوادهاش بیاهمیت بود که به خاطر یک تصادف خواستار جدایی شدند. خیلی فکر کردم. اول تصمیم گرفتم هر طور شده همسرم را به خانه برگردانم، ولی وقتی اصرارهایم بینتیجه ماند من هم دلسرد شدم. وقتی من و زندگی مشترکمان تا این اندازه برای همسرم بیاهمیت است برای من هم مهم نیست. به همین خاطر قبول کردم از هم جدا شویم.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی آن شب افشین خیلی با سرعت میرفت. هرچه از او خواستم کمی آرامتر رانندگی کند فایدهای نداشت. پدرم هم خیلی سفارش کرده بود، با این حال کار خودش را کرد و ما تصادف کردیم. پدر و مادرم خیلی ترسیدند. از طرفی بهترین شب زندگیمان هم خراب شد و راهی بیمارستان شدیم. پدرم هم گفت چرا افشین با جان هردویمان بازی کرد. برای همین دیگر به او اعتمادی نداشت و اجازه نداد سر خانه و زندگیام بروم.
کلی با او صحبت کردم ولی قبول نکرد. من عاشق پدرم هستم و هیچ وقت روی حرفش حرفی نزدهام. برای همین نمیخواستم با نارضایتی او به خانهام بروم. میخواستم کمی زمان بگذرد تا شاید راضی شود، اما افشین آمد و گفت باید از هم جدا شویم. من هم قبول کردم. او خودش زندگی ما را به هم ریخت و حتی حاضر نشد اشتباهش را قبول کند. یک بار هم از پدرم عذرخواهی نکرد.
اگر افشین بابت اشتباهش عذرخواهی میکرد شاید پدرم او را میبخشید. ولی او با لجبازی اختلاف و کینه را بیشتر کرد و من هم این وسط قربانی شدم. با این حال دیگر نمیخواهم در کنار این مرد بیمسؤولیت زندگی کنم.
در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند. او رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در این فرصت با یک مشاوره خانواده مشورت کنند تا شاید مشکل و اختلافشان حل شود.
نظر کاربران
اتفاقا جدا شه بهتره سالی که نکوست از بهارش پیداست اینا کله شقی بیش نیستن عروس خانم
پاسخ ها
بله راست میگه. این دختر لوس و کله شقه. بدرد زندگی نمیخوره
همون بهتر دختره لوس بچه ننه رو پس دادی به باباش، این میومدم بیچارت میکرد
حق با عروس و پدرش است چخبرکه باسرعت میرفته باوجودتذکری که عروس میداده حتما مشروب خورده بوده بهتر که جداشن
دوتا باهوشی که نظر دادین ...کله شق اون پسرست...راست میگن همیشه باید حرف دو طرف و شنید...اخه کی واسه یه تصادفه ساده عروسیشو خراب میکنه؟؟ مردی که روز عروسی با جون دختر مردم بازی میکنه اخرشم معلومه
بابا عجله داشت
بنظرم حق با عروس خانمه چون گفت خیلی اسرار کردم یواش رانندکی کن و پدرم هم تاکید کرده اروم رانندگی ولی افشین اهمیت نداده و کار خودش را کرده و الان هم پشیمون نیست یک عذرخواهی هم نکرده
پاسخ ها
این اهوازی اون اهوازی نیست احتمالا اون یکی تعطیل کامل بود
بره بشینه وره دلش بابا جووونش
موافقم، بد رانندگی کرده، به تذکر خانمش گوش نداده، احساس گناه نمیکنه و حاضر به عذرخواهی هم نیست به نظر من زندگی با چنین شخص بی منطقی دردسر میشه! دوستی میگفت که در کانادا ۱۵ دقیقه برای مراسم خواستگاری تاخیر داشته و در کمال ناباوری پدر دختر خانم مراسم خواستگاری رو کنسل کرده و گفته با کسی که از ابتدا با بی نظمی شروع کنه ما نمی تونیم کنار بیایم!
گناه داره
گناه داره
اتفاقه حالا یکجوانی کرده شاداماد ببخشیدش بخشش سیره بزرگانه
پاسخ ها
تهرانیا رو نمیشناسی ؟! سر هر چیز کوچیکی میزنن زیر عروسی
افرین به این دختر
پاسخ ها
بابا جونش بگیرش حالا
زندگیها چقدر سست و الکی شدن ما ایرانیا کی اینجور شدیم؟
نگران نباشید بدون نام نامحترم ۱۰ و ۵۸ شوهر زیاد است مرد کمه
بهترین تصمیم.
داماد بی مسیولیت از روی لجاجت این تصادف را ببار اورده ..ره نظرم پدر عروس تصمیم درستی گرفته اند
پاسخ ها
بله .سالی که نکوست از بهارش پیداست.اخلاق ورفتاردامادرست نبوده
مست و ملنگ در کنار رانندگی مثل گ. او حالا الان جون بدر بردی فردا چی
پاسخ ها
''''' لطفا '' این داماد'' عجول ''' را فوری '' اعدام کنید!!!
سرعت بی رویه کارخبلی بدیه؟ باورکنید پدر عروس خانم درست میگه؟این داماد مرد زندکی نیست
پاسخ ها
گناه داشت پسره ...
دقیقا دامادپرروکه حاضرنیست اشتباهش قبول کنه و عذرخواهی نکرد
مرد ایرانی چرا انقدر خودشیفته و مغروره که جون همرو به خطر میندازه برای خوشی خودش، نزدیکشون نشید خانما اگه میخواید زنده بمونید از جذام بدترن اینا
پاسخ ها
باید به امید روزگار خوب با توکل بخدا زندگی را شروع کنند انشا لله خوب میشن.
پدر دختر کار درستی انجام داده دمش گرم
خب ما چکار کنیم
چرت وبت ول کنین این مسخره بازی روهمه خون گریه میکنن اینابخاطریک مسایل کوچک زندگیشون روتباه میکنن برین سرزندگیتون بچه بازی نکنین والسلام
دختر خوب شاید خیلیا به حرف من خرده بگیرند اما ای زندگی دیگه زندگی بشو نیس
اخه کدوم ابلهی عروسی رابه عزا تبدیل میکنه،،حق داشتند
من با عروس و داماد کاری ندارم ولی این داماد ضمن گوش نکردن بزرگترهای خانواده خصوصا پدر خانم از اون لحظه اول خواسته قُد بازی و مِنًم بازی در بیاره، پدر دختره هم حساب کرده که این پسر جوان مسئولیت هیچ کاری را نداره، خود پسره یا همین داماد شعورش نرسیده با اون همه سفارش پدر خانمش لااقل در راندن خودرو رعایت کنه، حالا که نکرده با یک معذرت خواهی کوچک کار را فیصله میداد، حالا از روی قُد بودن، کم عقلی، کم تجربه ای یا از روی لجاجت زندگی دختر را هم خراب کرده،
خیلی خوب کاری کردی ،من خودم این مشکل را با همسرم داشتم و چون اینطوری محکم جلوش واینساده بودم،همین باعث شد دو بار ماشینمون چپ کنه و میدونست که من می ترسم وقتی بحثی میشد تند می رفت که من بترسم
پسره روانیه و ادامه زندگی با اون حماقت محضه
حگمت خداست احترام بگذارید . اول زندگی داماد لجباز . اخرش معلوم نیست چه میخاست بشه . منسقطل عینی ازچشمانم افتادی دادماد لجباز .
اره جدا بشن بهتره.. اول کاری نحس باشه تا آخر ادامه داره
تقصیر ماده هاست
فقط اعدام خخخ
اگه جدا بشن بعتره زنی که با حرف پدر و مادرش بعد ازدواح زندگیش رو بهم بریزد و اونا واسه زندگیش تصمیم بگیرن این زندگی روی خوشی نخواهد داشت و هر روز دخالتهای بی مورد گریبان گیرش میشه همونطور که زندگی من بعد ده سال بخاطر دخالت های بی مورد پدرخانمم و نداشتن اختیار و تصمیم همسرم زندگیم اژ هم پاشیده شدش پس همون بهتر که تو همین اوایل زندگی از هم جدا بشن تا اینکه بچه ای هم بیاد و به اتیش این دخالت ها بی مورد بسوزه
پاسخ ها
داداش میتونی رمال و کف بین خوبی بشی
به نظرم کار بدی کرده که زن و شوهر را از هم جدا کرده آن هم در شب عروسی. و این گناهی نابخشودنیه. حالا داماد یک اشتباهی از روی جوانی یا جوگیر شدن و خوشحالی کرده و تقاصش را هم پس داده و درس خوبی گرفته این نباید مایه ی جدایی بشه. حالا معلوم نیست فرد بعدی چه مشکلات بدتری داشته باشه نباید اینقدر سخت گرفت و لجبازی کرد. دختر هم باید یک مقدار از خودش اراده نشان بده و زندگیش را جمع کمه. الله اعلم
پاسخ ها
مطمین باش فقط به خاطر تصادف نبوده. پسره می تونست خیلی ساده یه عذرخواهی کنه.