انتخابات مجلس یازدهم؛ چهرهها آمدند، ایدهها نه!
روزنامه اصولگرای فرهیختگان ترکیب کاندیداها برای انتخابات مجلس یازدهم را بررسی کرده است.
روزنامه اصولگرای فرهیختگان ترکیب کاندیداها برای انتخابات مجلس یازدهم را بررسی کرده است.
اصولگرایان (شورای ائتلاف)
محمدباقر قالیباف شهردار اسبق تهران، سیدمصطفی میرسلیم رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه، علیرضا زاکانی نماینده ادوار مجلس، حسین مظفر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، الیاس نادران نماینده مجالس هشتم و نهم، ، محسن پیرهادی سخنگوی شورای ائتلاف اصولگرایان، سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد دولت دهم، غلامرضا مصباحیمقدم، عبدالحسین روحالامینی رئیس شورای مرکزی حزب توسعه و عدالت ایران اسلامی، محمدمهدی زاهدی، محمدرضا پورابراهیمی، سیدحسین نقویحسینی، حمیدرضا حاجیبابایی و مهدی امیرآبادیفراهانی از نمایندگان مجلس دهم، زهره الهیان از نمایندگان ادوار مجلس و...
اصلاحطلبان
مجید انصاری معاون حقوقی اسبق رئیسجمهور، علی مطهری، الیاس حضرتی، ابراهیم میرزایینیکو، علیرضا محجوب، علیرضا رحیمی، احمد مازنی، فریده اولادقباد، فاطمه سعیدی، طیبه سیاوشی، فاطمه ذوالقدر و سهیلا جلودارزاده از نمایندگان فعلی تهران در مجلس، احمد حکیمیپور، قدرتالله علیخانی، احمد نقیبزاده عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، علی صوفی دبیرکل حزب پیشروی اصلاحات، محمدعلی افشانی شهردار سابق تهران، محمدحسین مقیمی استاندار سابق تهران، فاطمه راکعی فعال سیاسی اصلاحطلب، محمدرضا خباز نماینده ادوار مجلس، هادی غفاری عضو شورای مرکزی مجمع نیروهای خط امام(ره)، داریوش قنبری عضو شورای مرکزی حزب مردمسالاری و رحمتالله بیگدلی عضو شورای مرکزی حزب جمهوریت ایران اسلامی و...
اصولگرایان (پایداری)
مرتضی آقاتهرانی دبیرکل، امیرحسین قاضیزاده و محمد سلیمانی وزیر ارتباطات دولت نهم اعضای شورای مرکزی جبهه پایداری، سیدمحمدجواد ابطحی و جواد کریمیقدوسی از نمایندگان مجلس دهم، وحید یامینپور، سیدمحمود نبویان، مهدی کوچکزاده، حمید رسایی، بیژن نوباوه و فاطمه آلیا نماینده ادوار مجلس و...
وزرای دولت دهم
زریبافان رئیس سابق بنیاد شهید ، عبدالرضا داوری مشاور رسانهای محمود احمدینژاد، شمسالدین حسینی وزیر اسبق اقتصاد.صادق خلیلیان وزیر جهاد کشاورزی دولت دهم، محمد ناظمیاردکانی وزیر اسبق تعاون، سیدعلی نیکزاد وزیر راه دولت دهم، رضا تقیپور وزیر اسبق ارتباطات، محمدحسن طریقتمنفرد وزیر بهداشت دولت دهم.
نزدیکان دولت روحانی
کامبیز مهدیزاده داماد رئیسجمهور، توحید نوبخت فرزند رئیس سازمان برنامه و بودجه .
اصلاحطلبان رادیکال
علی شکوریراد دبیرکل و آذر منصوری قائممقام حزب اتحاد ملت، ابراهیم اصغرزاده دبیرکل انجمن اسلامی مهندسان، جواد امام مدیرعامل بنیاد باران، شهیندخت مولاوردی معاون سابق رئیسجمهور، محمود صادقی نماینده تهران در مجلس و حسین نقاشی عضو شورای مرکزی اتحاد ملت و...
مستقل
حسین راغفر اقتصاددان، رامین مهمانپرست سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه، سیدمجید حسینی عضو هیاتعلمی علوم سیاسی دانشگاه تهران، سعید زیباکلام استاد دانشگاه تهران و غلامرضا خواجهسروی استاد دانشگاه علامه و...
نهضت آزدی
عماد بهاور.
جای خالی ایدهها
تا اینجای کار همهچیز بر مدار سابق بوده. همان چهرهها، همان نوع سیاستورزی، همان بگومگوها، همان جنس چانهزنیها و... و انگارنهانگار امروز کشور در وضعیتی متفاوت از قبل قرار دارد و ذائقه جامعه هم متاثر از همین شرایط دستخوش تغییراتی شده است.
در شرایطی که از منتخبان اصلاحطلب و اصوالگرا در دورههای پیشین عموما آبی برای مردم گرم نشده و جامعه اعتماد خود را به این قبیل دستهبندیها از دست رفته میبیند، کماکان محل اصلی بحث، بستن لیستهای پروپیمانتر و یارکشیهای مرسوم است؛ یارکشیهایی که نهایت سطح مناقشات در آنها، حضور این چهره یا آن یکی در فلان لیست و بهمان ائتلاف انتخاباتی است.صف کشیدن چهرهها در حوزههای ثبتنام و ردیفشدن نامهای آشنا و ناآشنای حزبی و گروهی در کنار هم در کنار فضاسازیهای رسانهای مورد انتظار، گویای همین واقعیت بهنظر میرسد و حکایت از آن دارد که چیزی نسبت به قبل عوض نشده است.
رقابتها در این مرحله البته محدود به وزنکشیهای سیاسی میان گروههای مختلف نیست و بهنظر میرسد فراتر از آن، دغدغه اصلی قاطبه سیاسیون هماینک، رقابتهای درونگروهی برای دست و پا کردن جایی مناسب برای خود در لیستهای انتخاباتی باشد. رقابتهایی بر سر گرفتن سهم بیشتر در لیستها و ائتلافهای احتمالی و جایی گشادهتر روی کرسیهای سبز بهارستان. در این میان اصلاحطلبان تلاش دارند ضمن ترمیم بدنه اجتماعی آسیبدیده بهواسطه عملکرد دولت، در فاصله دو سال مانده به انتخابات ریاستجمهوری از چسبندگی خود به روحانی و مردانش بکاهند و ضمن مرزبندی با آنها، آینده سیاسی خود را نجات دهند؛ موضوعی که اقتضای آن پررنگ کردن مواضع انتقادی نسبت به دولت و تصمیمات آن بوده و عملکرد مجموعه نیروهای اصلاحطلب در هفتهها و ماههای اخیر نیز بیش از هرچیز تمرکز بر این استراتژی را نشان میدهد؛ استراتژیای که حامیان دیروز روحانی، امروز نقدا درصدد پر کردن سبد رای خود با توسل به آن هستند.
رویکرد انتقادی در مواجهه با دولت در شرایط کنونی، البته اگر قرار بود بهخودیخود و در خلأ هرگونه فعالیت ایجابی آوردی داشته باشد، سبد رای اصولگرایان را پروپیمان میکرد. انگارهای که گویا خیلی جدی به باور زعمای جریان منتقد دولت تبدیل شده و بسیاری از آنها را از بابت پیروزی در انتخابات خاطرجمع کرده است. صرف نقد عملکرد دولت آنهم با دستانی خالی از ایده حکمرانی، نه آینده سیاسی اصلاحطلبان در مجلس را تضمین میکند و نه میتواند استراتژی انتخاباتی قابل اتکایی برای اصولگرایان باشد. اصولگرا و اصلاحطلب بودن کاندیداها دیگر انگیزهای برای مشارکت در انتخابات میان مردم ایجاد نمیکند و این موضوعی است که گویا سیاسیون از منتهاالیه راست تا آن سوی چپ بر سر فهم نکردن آن بدجور با هم توافق دارند.
همین باعث شده افکارعمومی تا اینجای کار واکنش چندانی نسبت به فرآیند انتخابات مجلس نشان ندهد و بهگونهای علیالسویه از آن عبور کند.بهطور طبیعی در شرایطی که بحران معیشت برای بخشهای زیادی از جامعه مجالی برای پیگیری دغدغههای سیاسی باقی نگذاشته و مردم بیش از هرچیز مشتاق شنیدن راهکارهای سیاسیون برای حل مشکلاتشان هستند، احزاب و گروهها در این چند روز کماکان به صفکشی پشت در حوزههای ثبتنام مشغول بودند و بدون داشتن پاسخی روشن برای این سوال که برای فردای انتخابات چه در سر دارند، ترجیح دادند به همین بازی تکراری سرگرم باشند.
سخن گفتن هریک از گروهها درباره ایدههایشان برای عبور از چالشهای پیشروی جامعه و نسخههایی که درخصوص حل مشکلات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... دارند تا حد زیادی میتواند فضای کنونی را بشکند و جامعه را بهطور جدی وارد فاز انتخابات کند.صرف اکتفا به ویترین لیستهای انتخاباتی و مزینکردن این لیستها به نامهایی که افکارعمومی با آنها آشنایی دارد، حتما مسیر مطمئنی برای رسیدن به ساختمان سبز بهارستان نیست و گروهها مادامی که برای مشکلات جامعه بهطور اعم و برای بدنه اجتماعی خود بهطور اخص راهحل مشخصی نداشته باشند.
نباید چشم به رای آنها بدوزند؛ راهحلهایی فراتر از شعارهای مرسوم انتخاباتی و تبلیغات بدون پشتوانه که مثل خیلی از موارد مشابه، در فاصلهای کوتا، به بوته فراموشی سپرده شوند.بهطور مشخص احتمالا تنها ایدههایی خواهند توانست اقبال جامعه را به خود جلب کنند که بهگونهای ملموس امکان اقناع جامعه را داشته و مرز آنها با شعارهای بدون پشتوانه قابل فهم باشد. جامعه اکنون بهلحاظ سیاسی به بلوغی رسیده که حساب کلیات ابوالبقا را از حساب برنامههای قابل پیگیری در پارلمان جدا سازد. توسل به طرح وعدههای بخشی، غیرملی و خارج از حوزه اختیارات نمایندگی نیز چالش دیگری است که بهویژه در حوزههای انتخابیه کوچک میتواند آفتی در این مسیر باشد؛ آفتی که باید فکری برای آن کرد و مانع از محققشدن آن شد.
نظر کاربران
اگر قبلا جذابیتی داشت، ولی الان هیچ جذابیتی دیگه برام نداره.
ایده ای تا به حال وجود نداشته است .
حناشون رنگی نداره
مجالس گذشته با عملکرد خود ارزو و امید را از مردم گرفتند و جای ان یاس و نفرت کاشتند.
وبه این نتیجه رسیدیم ما را چه به انتخاب.
...