به مناسبت روزجهانی منع خشونت علیه زنان:
چگونه فرهنگ را فلج کنیم!
خشونت علیه زنان از آن دست واژههایی است که در یکی، دو دهه اخیر به یکی از مهمترین چالشهای کشورهای مختلف و ۵ قاره جهان بدل شده است. براساس آمار سازمان بهداشت جهانی در هر ۱۸ ثانیه یک زن مورد حمله یا بدرفتاری قرار میگیرد.
روزنامه اعتماد: خشونت عليه زنان از آن دست واژههايي است كه در يكي، دو دهه اخير به يكي از مهمترين چالشهاي كشورهاي مختلف و ۵ قاره جهان بدل شده است. براساس آمار سازمان بهداشت جهاني در هر ۱۸ ثانيه يك زن مورد حمله يا بدرفتاري قرار ميگيرد. از جمله آمار ديگري كه ميتواند در اين مقوله قابل توجه باشد، نتايچ پيمايشي است كه در نزديك به ۵۰ پيمايش در تمام نقاط جهان انجام شده و نشان ميدهد ۱۰ تا ۵۰ درصد از زنان به نحوي از انحا مورد بدرفتاري فيزيكي همسرانشان واقع شدهاند و در نزديك به يكسوم تا نيمي از موارد بدرفتاري فيزيكي با خشونت رواني همراه بوده است.
اين حجم از خشونت باعث شده تا روز ۲۵ نوامبر به عنوان روز جهاني مبارزه عليه خشونت نامگذاري شود. با اين وجود اطلاعات و تحقيقهايي كه در اين زمينه در ايران انجام شده محدود يا حداقل با موانعي روبهرو بوده است. گفتوگو با زهرا نژادبهرام، فعال حوزه زنان و عضو هيات رييسه شوراي شهر تهران تلاشي است براي بررسي وضعيت زنان كشورمان در اين عرصه.
امروز 25 نوامبر مصادف است با روز مبارزه با خشونت عليه زنان. همان طور كه ميدانيد اين موضوع، معضلي جهاني است كه زنان اقصي نقاط جهان با آن دست به گريبان هستند. از ديد شما به عنوان يك فعال حوزه زنان، اين مساله يعني خشونت عليه زنان در ايران در چه سطحي است؟
قبل از اينكه به موضوع خشونت عليه زنان در ايران بپردازيم بايد به اين نكته اشاره كنم كه اين مساله، موضوع رايجي در جهان است و همان طور كه گفتيد فقط به ايران اختصاص ندارد. اين فراگيري موضوع هم به نگاه تاريخي به زن به عنوان جنس دوم برميگردد كه در طول تاريخ بشريت همواره وجود داشته و دارد. در همين راستا كشورهاي پيشرفته و توسعه يافته، تلاش كردهاند با وضع قوانين بازدارنده از شدت و توسعه اين آسيب اجتماعي كم كنند. در كشورهاي در حال توسعه نيز هنوز قوانين نتوانسته در اين زمينه راهگشا باشد. اما اين موضوع آن قدر مهم و فراگير بوده كه يك روز يعني ۲۵ نوامبر را به عنوان روز مبارزه با خشونت عليه زنان نامگذاري كردهاند.
معمولا وقتي كه خشونت عليه زنان مطرح ميشود، برخوردهاي فيزيكي خشن عليه آنها در ذهن شنونده تداعي ميشود درحالي كه خشونت انواع مختلفي دارد. اين دستهبندي كه در مورد خشونت ميشود در مورد خشونت عليه زنان نيز مصداق دارد؟
در كشور ما وقتي صحبت از خشونت عليه زنان ميشود معمولا بحث خشونت فيزيكي تداعي ميشود. درحالي كه خشونت عليه زنان ميتواند به شيوههاي مختلفي صورت گيرد. از خشونت زباني تا خشونت رواني، مالي و... در واقع خشونت فيزيكي فقط يكي از انواع خشونت عليه زنان است. ضمن آنكه به شخصه معتقدم كه خشونت فيزيكي عليه زنان را ميتوان به دو نوع خشونت آزار جنسي و خشونت ناشي از نگاه مردسالارانه و پدرسالارانه در كشور تقسيم كرد.
اما خشونت عليه زنان طيف وسيعي را شامل ميشود... از تحقير زباني تا خشونت فيزيكي، از نداشتن اعتبار كافي در سازمانها و نهادهاي كاري گرفته تا محدوديتهايي كه در انتخاب و انجام وظايف شغليشان برعهده دارند. از خانواده تا محل كار. يعني بخشي از خشونت عليه زنان را بايد در خانوادهها جستوجو كرد. وقتي دختري توسط پدر يا برادرش تحقير ميشود، وقتي مادري جلوي چشمان فرزندش از همسرش كتك ميخورد و...
همينها باعث شده تا نيمي از جامعه ما در معرض انواع عارضههاي روحي و رواني قرار داشته باشند و از راندمان و بهرهوري كارشان نيز كاسته شود. در واقع خشونت عليه زنان فارغ از اينكه يك موضوع فردي است، مسالهاي اجتماعي نيز تلقي ميشود چراكه فردي كه مورد خشونت واقع ميشود، دچار انواع عارضههاي روحي و رواني ميشود. دقيقا براي همين هم هست كه اين موضوع در تمام كشورها مورد توجه قرار ميگيرد.
در اين عرصه با كمبود اطلاعات و آمار مواجه هستيم. به ويژه آنكه خشونت خانگي جزو آن دسته از اتفاقاتي است كه به سبب خانوادگي برشمرده شدن، اجازه تحقيق درباره آن به سختي داده ميشود؟
بله. الان استناد ما بيشتر به آمار و ارقام جانبي است كه ميتواند در اين مسير موثر باشد. مثلا گفته ميشود ۲۰ درصد زنان كشور ما دچار افسردگي هستند يا اينكه آمار بيكاران زن در كشور دو برابر مردان است. چون در كشور ما زنان چندان تمايلي به صحبت در مورد مشكلاتشان و خشونتي كه عليه آنها ميشود، ندارند!
چرا ؟
طبيعي است... چون اولين كسي كه مورد اتهام قرار ميگيرد خود فرد است. مثلا اگر بخواهد موضوع را با خانواده خود در ميان بگذارد، آنها خواهند گفت:«حالا گيريم شوهرت يك بار دست روي تو بلند كرده يا گيريم شوهرت تحقيرت كرده يا... اين دليل نميشود كه تو بخواهي زندگيات را خراب كني!» در واقع در مورد خشونت خانوادگي، اكثر زنان از ترس آنكه مبادا زندگيشان خراب شود و كار به طلاق و جدايي برسد، ترجيح ميدهند سكوت كنند. در سازمانها و ادارات هم به محض اينكه بخواهند از خشونت يك مدير يا يك همكار شكايت كنند، بقيه خواهند گفت: حتما خودت مشكلي داشتهاي كه باعث بروز اين خشونت شده است!
براي همين هم هست كه موضوع خشونت عليه زنان در جامعه ما موضوع پنهاني است و درلابهلاي مسائل ريز و درشت جامعه گم شده است.
اما برخلاف نظر شما به شخصه معتقدم كه آگاهي زنان ما در اين مورد بالاتر رفته است... يعني كافي است شما به مراجعات زنان به دادگاهها نگاه كنيد... آن وقت خواهيد ديد كه جنس شكايتهاي زنان فرق كرده و تعداد پروندههايي كه به خاطر خشونت در دادگاهها تشكيل ميشود خيلي بيشتر شده است... .من چندان با شما موافق نيستم... الان دليل اكثر طلاقها در كشور، اعتياد و بيكاري و... است. ما در كشورمان ۲۶ ميليون خانواده داريم كه نسبت زناني كه براي دفاع از حق خود در قبال خشونت به دادگاه مراجعه ميكنند بسيار ناچيز است.
ولي قبول داريد كه پژوهش در اين حوزه هم با موانعي همراه است؟
متاسفانه همين طور است. تحقيق در مورد خشونت عليه زنان يك تابوي عمومي شده است. البته اين مساله دلايل مختلفي دارد كه من نميخواهم در اين مجال به آنها بپردازم. ثانيا حتي اگر بخواهيم تحقيق مفصل و جامعي هم انجام دهيم، باز هم نميتوانيم به نتايج قابل استنادي دست پيدا كنيم.
چطور؟
واضح است... در اين تحقيق جايگاه آن زني كه از پسرش كتك ميخورد، كجاست؟ يا دختري كه مورد تحقير پدرش قرار گرفته است؟ ابتدا بايد ابعاد مختلف خشونت را باز و تشريح تا بعد از آن بتوان در مورد آثار و درمانش تدبير كرد. واقعيت اين است كه شايد كشورهاي ديگر اين دورهها را پشت سر گذاشته و از آن گذر كرده باشند ولي ما همچنان در الفباي تعريف انواع خشونت ماندهايم. درحالي كه زني كه مورد خشونت واقع شده و از لحاظ روحي و رواني آسيب ديده، نه ميتواند همسر خوبي باشد و نه مادر خوبي و نه حتي كارمند موفقي. ضمن آنكه بالاخره حتي خود فردي كه خشونت را انجام داده نيز از لحاظ روحي و رواني، مشكلاتي را خواهد داشت. يعني هر دو طرف اين قضيه آسيب ميبينند.
اشارهاي داشتيد به سهم اندك زنان در پستهاي اداري. خود شما به عنوان نماينده مردم در شوراي شهر، چه اقدامي براي افزايش سهم زنان در پستهاي مختلف شهرداري داشتهايد؟
همان طور كه ميدانيد ما طرحي را براي افزايش درصد حضور زنان در شهرداري به خصوص پستهاي مديريتي ارايه كرديم تا بتوانيم سهم حضور زنان در پستهاي مديريتي شهرداري را مانند دولت به ۱۰ تا ۱۵ درصد برسانيم. ضمن آنكه هماينك نيز زنان سهم قابل توجهي در شهرداري دارند. مثلا همين الان ما دو شهردار منطقه زن داريم و بيش از ۸ معاون شهرسازي مناطق ما را زنان تشكيل ميدهند.
بعد از سالها لايحه حمايت از خانواده چندي قبل به مجلس رفت ولي خبري از نتيجه آن نشد.
تا جايي كه ميدانم در مجلس در حال بررسي است اما به نظرم اين اصلاح قانوني بدون اصلاح رفتاري جامعه سودي براي زنان كشور ندارد. مثلا قانون به زن اجازه داده تا هنگام عقد، تمام مطالباتش را درج كند. مثلا حق طلاق، حق نفقه، حق نگهداري كودك و... ولي وقتي كه در عمل زن ميخواهد اين خواستهها را در سند ازدواج قيد كند، همه ميگويند: معلوم است كه از الان به فكر جدايي است!
خود شما لايحه حمايت از خانواده را مطالعه كردهايد؟
به طور دقيق خير... ولي كلياتش را خواندهام و نقدهايي نيز به بخشهايي از آن داشتهام ولي كليت آن را قبول دارم و ميپسندم.
فكر ميكنيد بهترين رويه و راهكار براي كاهش موضوع خشونت عليه زنان در ايران چيست؟
همان طور كه گفتم، موضوع خشونت عليه زنان يك موضوع رفتاري است. موضوعي كه بايد اصلاح شود. درست مثل موضوعاتي مانند بستن كمربند. معتقدم با توجه به ظرفيتها و قدمتي كه كشور ما دارد و البته باورهاي مذهبي و ديني ما و نقش پررنگي كه كرامت انساني در اين فرهنگ دارد، در كشور ما ميتوان با اتكا به اين پتانسيلها، راحتتر و آسانتر از كشورهايي كه نگاه مادي و اقتصادي به همه چيز دارند، موضوع خشونت عليه زنان را پيگيري كرد وگرنه اگر فقط به دنبال اين باشيم كه قوانين را اصلاح كنيم مسلما چيزي عايدمان نخواهد شد. ما بيش از اصلاح قوانين نيازمند اصلاح ديدگاه و نگرش همه مردم ايران نسبت به موضوع زنان هستيم. از مردم عادي گرفته تا مديران سطوح مختلف نظام و قانونگذاران.
معتقدم كه آگاهي زنان ما در اين مورد بالاتر رفته است... يعني كافي است شما به مراجعات زنان به دادگاهها نگاه كنيد... آن وقت خواهيد ديد كه جنس شكايتهاي زنان فرق كرده و تعداد پروندههايي كه به خاطر خشونت در دادگاهها تشكيل ميشود خيلي بيشتر شده است.
ما طرحي را براي افزايش درصد حضور زنان در شهرداري به خصوص پستهاي مديريتي ارايه كرديم تا بتوانيم سهم حضور زنان در پستهاي مديريتي شهرداري را مانند دولت به ۱۰ تا ۱۵ درصد برسانيم.
نظر کاربران
فرهنگ ما فلج شده است
بهترین مبارزه برای خشونت علیه زنان اینه که هر کسی واسشون تعیین تکلیف نکنه کجا برو با کی برو کی ازدواج کن کی بچه دار شو کی بمیر