دلیل افزایش خانههای مجردی چیست؟
تجردگرایی یکی از پدیدههایی است که در حال حاضر با رشد چشمگیری درون جامعه امروز ما در حال افزایش است، مصداق بارز این موضوع نیز افزایش تعداد خانوارهای تک نفره و خانه مجردی در سطح اجتماع است که میتوان آن را تهدیدی بزرگ را برای بنیان خانواده دانست.
برنا نوشت: تجردگرایی یکی از پدیدههایی است که در حال حاضر با رشد چشمگیری درون جامعه امروز ما در حال افزایش است، مصداق بارز این موضوع نیز افزایش تعداد خانوارهای تک نفره و خانه مجردی در سطح اجتماع است که میتوان آن را تهدیدی بزرگ را برای بنیان خانواده دانست.
اصغر کیهاننیا، روانشناس و مشاور خانواده، در خصوص دلایل افزایش خانوارهای تک نفره و خانههای مجردی: این پدیده دارای زیربناهای فراوانی است که یکی از اصلیترین زیربناها مبحث اقتصاد است. زمانی که جوانان بیکارند و یا دارای شرایط خوبی نیستند تا بتوانند مسکنی را تامین کنند، تن به ازدواج نمیدهند و از آن گریزان خواهند شد. زمانی که ازدواج نمیکنند نیز دیگر تعهدی به زندگی مشترک ندارند و به صورت کلی قید تشکیل زندگی مشترک و یا فرزند آوری را زدهاند.
کیهاننیا افزود: در صورتی که بر اساس پژوهشهای انجام شده مخارج فرد مجرد حدود 2 الی 3 برابر فرد متاهل است.
این روانشناس در ادامه به دیگر علت افزایش تجردگرایی درون جامعه پرداخت و اظهار کرد: طی 50 سال اخیر شاهد کاهش تعداد افراد در خانوادهها بودهایم، یعنی خانوادهها تک فرزند و یا 2 فرزند شدهاند. زمانی که این اتفاق روی میدهد از نظر خانواده باید همواره به فرزندان سرویس و خدمات داده شود. در این هنگام پس از رشد فرزند شاهد گرایش وی به سمت خانههای مجردی و رسیدن به استقلال خواهیم بود، البته استقلالی که در واقع هیچ رنگ و بویی از مستقل بودن ندارد چون فرزند علاوه بر اینکه خود دارای خانه خواهد بود. در کنار آن نیز باز هم از خدمات منزل پدری بهره مند خواهد شد.
این مشاور خانواده در ادامه به تبعات ناشی از افزایش تجردگرایی در اجتماع اشاره کرد و عنوان کرد: تبعات این موضوع نسبتا زیاد خواهد بود. یکی از اصلیترین تبعات موجود مبحث کمبود مسکن در جامعه است به صورتیکه فرد مجرد چون از خدمات خانواده اصلی خود بهرهمند میشود. فقط یک واحد مسکونی را به دلیل استقلال ناقص خود اشغال کرده است. از دیگر تبعات این موضوع میتوان به زیر سوال بردن ازدواج نام برد، یعنی ازدواج که به عنوان یکی از اصلیترین موضوعات این جامعه همواره مطرح است و در کلام بزرگان دین و همچنین بزرگان کشور مانند مقام معظم رهبری است، متاسفانه زیر سوال میرود و افراد به آن تن نمیدهند.
وی افزود: تن ندادن به ازدواج شرعی و قانونی ثمرهای جز رواج ازدواجهای سفید و یا همخانه بودن دختران و پسران در بر ندارد، ازدواجی که به شدیدترین نحو روی افراد اثر میگذارد و بدترین صدمات را به زنان که عنوان یکی از آسیبپذیرترین قشرهای این جامعهاند وارد میسازد.
کیهاننیا در ادامه به یکی از عوامل پنهان کاهش ازدواج اشاره کرد و یادآور شد: مصرفی شدن بانوان را میتوان به عنوان یکی از عواملی دانست که زمان ازدواج را به تاخیر میاندازد و یا به صورت کلی مانع آن میشود، بسیاری از دختران مجرد به دلیل مصرفگرایی نیاز به درآمد دارند، پس از مدتی که نمیتواند مشغول به فعالیت و اشغال شوند در راستای تامین نیازهای مالی خود به سمت نوکیسههایی میروند که به دلیل وجود اقتصاد بیمار ثروت کلانی را به دست آوردهاند. در این زمان است که متاسفانه این زنان و دختران به واسطه سوءاستفاده این افراد مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و پس از آن دیگر حاضر به ازدواج نخواهند بود. این موضوع به تنهایی دارای تبعات فراوانی است از جمله از بین بردن استحکام خانواده به عنوان اصلیترین نهاد جامعه ایرانی و اسلامی و قالب شدن تامین و تمایلات جنسی بر روابط و احساسات خانوادگی.
این پژوهشگر حوزه خانواده در خصوص نقش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در این رابطه نیز گفت: دنیای امروز دنیای فناوریهای نو و ارتباطی است اما گاهی این فناوریهای نو در راههای درست و صحیح مورد بهرهبرداری قرار نمیگیرد. متاسفانه فضای مجازی و استفاده از شبکههای اجتماعی امروزه تبدیل به یک عامل تسهیلگر برای ایجاد روابط نامتعارف شده در صورتی که کاربرد اصلی این فضای مجازی چیز دیگری است. زمانیکه این روابط نامتعارف به اوج خود برسد دیگر افراد از ازدواج گریزان خواهند و ترجیح میدهند نیازهای خود را به صورت غیر عرفی تامین کنند چون دیگر نیازی نمیببیند ازدواج کنند و راههای آسانتری را پیش پای خود قرار دادهاند.
این روانشناس در پایان تصریح کرد: در این میان نباید نقش رسانهها و شبکههای ماهوارهای را فراموش کرد، متاسفانه شبکههایی که کانون خانواده را هدف گرفتهاند در سطح وسیع درون جامعه ما رشد کرده و رواج یافتهاند و توانستهاند که مخاطبان فراوانی را نیز به سمت خود جذب کنند. محتوای پخش شده از این شبکهها چیزی به جز عادی انگاری روابط نامشروع و دوری از ازدواج نیست، در واقع قبح مسائلی که در گذشته تابو بوده را شکسته و به سمت گسستگی خانوادهها حرکت می کند. در این خصوص بیش از هر چیز دیگر باید روی این موضوع تمرکز داشت تا آن را ریشهکن کنیم، چون به صورت نرم اعضای خانواده را از یکدیگر دور میکند و آنها را به سمت انجام دادن افعال خلاف عرف و شرع سوق میدهد.
ارسال نظر