مشکل سینما را به چند دیالوگ تقلیل ندهیم!
ایراد به چند دیالوگ غیراخلاقی از چند فیلم کمدی اگرچه وارد است، اما مشکل اصلی سینمای ایران را نباید صرفاً در گلوگاه نظارت و ارزشیابی دید و از ضعف سیاستگذاری برای تقویت محتوای آثار سینما غفلت کرد.
روزنامه جوان: اخیراً ویدئویی در فضای مجازی درباره برخی دیالوگهای غیراخلاقی آثار شبه کمدی سینما منتشر و نسبت به ضعف عملکرد معاونت نظارت سینمایی اعتراض شده است، اما به نظر میرسد تولید چنین ویدئوهایی که دلسوزانه و دغدغهمندانه هم تولید میشود دو آفت کلی را دربرمیگیرد؛ یکی اینکه به جای ریشهها و دلایل به معلول میپردازد و دیگر اینکه برای مخاطب انبوهی که اساساً فیلمها را ندیدهاند در یک بسته نمایشی چند دقیقهای همه بداخلاقیها را جمع کرده و نمایش میدهد.
نگاه تقلیلگرا به ضعف سینما
منتقدان وضع کنونی سینمای ایران دقیقاً میدانند چه چیزی نمیخواهند، اما به طور مشخص درکی از آنچه میخواهند ندارند و اگر از آنها بپرسید سینمای ایران باید چگونه باشد، حرف زیادی برای گفتن ندارند.
اینکه همیشه و در همه حال نگاهمان به سینمای ایران این باشد که بگردیم و ابتذال را در لابهلای چند دیالوگ غیراخلاقی جستوجو کنیم و آن را نشانهای از عدمنظارت کافی متولی سینمای کشور بدانیم یک نگاه تقلیلگرا درباره ضعف محتوایی آثار سینمایی است. اساساً سینمای کمدی در همه دنیا با برخی ارجاعات و دیالوگهای غیراخلاقی عجین شده است.
این گرایش را نه فقط در ادبیات و هنر غرب بلکه میتوان در لابهلای آثار بزرگان ادب ایرانزمین نیز به وضوح مشاهده کرد. بخشی هر چند کوچک از کلیات استاد ملک سخن سعدی به هزلیات اختصاص دارد. حرف بر سر توجیه عجین بودن کمدی با مسائل جنسی نیست، اما اگر قرار است به سینمای ایران انتقادی اساسی صورت بگیرد دیالوگهای غیراخلاقی برخی آثار کمدی نباید جزو اولویتها باشد چراکه وقتی پرداختن به مشکلات فرعی جای گرفتاریهای اصلی را بگیرد، تحولی اساسی به نفع فرهنگ و هنر ایجاد نخواهد شد.
مشکل نبود گفتمان سینمایی است
مشکل اصلی سینمای ایران این است که محصولی مناسب برای خانوادهها در این سینمای بلبشو ساخته نمیشود و بخش عمدهای از آثار سینمایی را همان فیلمهای کمدی ضعیفی تشکیل میدهند که فیلمساز تلاش کرده با برخی دیالوگها و ارجاعات جنسی مخاطب جوان و مجرد را جذب آن کند؛ سینمایی که اصالت را به گیشه و جذب مخاطب به هر قیمتی میدهد و برای فرهنگ اولویتی قائل نیست.
سینمای کاریکاتوری!
مشکل سینمای ایران فربه شدن کمدیهای ضعیف و لاغر شدن روز به روز آثار مناسب برای خانوادههاست. وقتی تعادل میان مضامین و ژانرها به هم بخورد، سینما به موجودی ناقصالخلقه و بیتناسب تبدیل میشود، درست مثل یک کاریکاتور که در آن هنرمند صرفاً روی بزرگی و کوچکی اجزا کار کرده و با دیدن بیقوارگی آن خندهمان میگیرد، با این تفاوت که این بیقوارگی در سینما مایه خسران و گریه میشود. فرض کنید اگر قرار بود هزلیات سعدی بخش عمدهای از آثار او را تشکیل میداد و به نسبت گلستان و بوستان فربهتر میشد چه اتفاقی میافتاد. ایراد اساسی به سینمای حال حاضر ایران این است که چرا باید هارمونی مضمونی در این سینما رعایت نشود و خانوادهها کالای سینمایی مناسب خود را نداشته باشند.
دستورالعملی که جایش خالی است
سینمای ایران نیازمند مضامین و ژانرهای مختلف است. دستورالعمل ردهبندی سنی که اخیراً از سوی سازمان سینمایی اجرا شد میتوانست در صورت ادامه داشتن در دراز مدت و کوتاهمدت تاثیرگذاری مثبتی روی محتوای آثار به سود خانوادهها و رده سنی کودک و نوجوان بگذارد. آرمهای هشداردهنده روی فیلمها لکهای بر سینمای ایران محسوب میشد. پس از اجرای ردهبندی سنی شاهد این بودیم که اغلب آثار در حال اکران سینما هشدار سنی دارند و این سؤال جدی ایجاد میشد که اساساً چرا سازمان سینمایی فکری به حال وضع موجود نمیکند و به چه دلیل سیاستگذاریهای این سازمان به سمت تولید آثاری برای خانوادهها نمیرود. اما لغو این دستورالعمل سبب شد آرمهای هشدار سنی محو شوند و سادهترین اطلاعرسانی به مردم برای انتخاب نیز از بین برود.
تاثیر مثبت و سازنده دیگری که ردهبندی سنی میتوانست بر ارتقای محتوای آثار سینمایی بگذارد این بود که سینماگران وقتی مشاهده کردند به دلیل آثاری که مغایر با فرهنگ خانواده است محدودیتهایی برای گیشه ایجاد شده به طور خودکار به فکر تولید آثاری میافتادند که بتواند با جذب خانوادهها و قشر کودک و نوجوان به رونق سینما منجر شود، اما لغو دستورالعمل ردهبندی سنی نه تنها حق انتخاب درست را از خانوادهها گرفت بلکه از ایجاد سیستمی که به صورت خودکار میتوانست به رونق سینمای خانواده دامن بزند، پیشگیری کرد.
سرگرمی به مثابه ابزار نه هدف
در چنین وضعیتی که نه سازمان سینمایی برنامه و راهبرد مشخصی برای ارتقای محتوای آثار دارد و نه منتقدان وضع موجود چارچوبهای مشخصی برای تقویت محتوایی آثار سینمایی در نظر دارند و صرفاً مطالبه را به سمت ایراد به چند دیالوگ محدود کردهاند، نمیتوان به بهبود اوضاع زیاد امیدوار بود.
سینمای ایران نه صرفاً به سینمای جنگ و دفاع مقدس خلاصه میشود و نه با افزایش تولید آثار طنز سروشکل مناسبی به خود میگیرد.
سینمای ایران بیش از همه خواهان آثاری است که مناسب خانوادهها و قشر کودک و نوجوان باشد، الهامبخش باشد، جنبه تربیتی داشته باشد، یک تجربه حسی، عاطفی یا معنوی در تماشاگر ایجاد کند و سرگرمکننده هم باشد نه اینکه صرفاً سرگرمیساز باشد. سرگرمی ابزار ارتباط برقرار کردن با مخاطب است و نباید هدف باشد. سرگرمی میتواند وسیلهای برای تقویت فرهنگ باشد، اما وقتی اصالت به سرگرمی و خنده داده شد، اخلاق و فرهنگ رنگ میبازد. سینمای ایران در حال حاضر دانسته یا نادانسته صرفاً وظیفه خود را در سرگرمسازی بدون محتوا یا بدتر از آن سرگرمسازی با محتوای ضدفرهنگی تعریف کرده و از این وضعیت همه متضرر میشوند، پس چه خوب است که مطالبه را صرفاً به سمت حذف چند دیالوگ مسئلهدار نبریم؛ دیالوگهایی که در قالب ژانر کمدی زیاد هم نمیشود به آنها ایراد گرفت و مخاطبان مشخصی هم دارد.
مطالبه را باید به سمت ایجاد سینمایی ببریم که در آن تعادل ژانر با اولویت خانوادهها رعایت شود. وقتی نگاهمان به آسیبهای سینما تقلیلگرا باشد تحولی هم شکل نخواهد گرفت.
ارسال نظر