گلایه های بازمانده «معراجی ها» +عکس
مرتضی مولایی یکی از سانحهدیدهگان حادثهی پروژهی «معراجیها» میگوید: « همه جای بدنم بسته است و درد دارم. تنها میخواهم که وضعیتام را پیگیری کنند.»
در آخرین روزهای فیلمبرداری «معراجیها» صبح روز ۱۸ دیماه، در پشت صحنه این فیلم در شهرک سینمایی دفاع مقدس انفجاری رخ داد که پنج نفر کشته و ۲ نفر زخمی شدند.
بیش از یک ماه از آن حادثهی تلخ میگذرد، خبرنگار ما سراغ مرتضی مولایی یکی از سانحهدیدگان این حادثه رفت.
وارد خانهای ساده، کوچک اما با یک دنیا صمیمیت میشویم، مرتضی در گوشهی اتاقی به روی تخت دراز کشیده است. وضعیت جسمانیاش به راحتی گویای کاهش وزنش است، خانوادهاش به گرمی استقبال میکنند.
پایش را مرتب تکان میدهد تا شاید دردش تسکین پیدا کند اما هنگامی که حالش را میپرسیم، تنها لبخند میزند و میگوید: «خدا را شکر.»
هنگامی که از وضعیت جسمیاش میپرسیم، میگوید: «زیر زانوی یکی از پاهایم به شکل عمیق سوراخ شده است و به سه جراحی دیگر نیاز دارم اما نمیدانم چرا مرخصم کردهاند!»
تشریح روز حادثه
مولایی از روز حادثه یاد میکند و چگونگی آن حادثه را اینگونه به ایسنا تشریح میکند: « ما در حال آماده پیشتولید فیلم بودیم. قرار بود من لب آب بروم تا لوکیشن اسکله را برای فیلمبرداری روز بعد آماده کنم. یکی از عوامل تولید به من گفت، کارگرها را نزد مرحوم جواد شریفی راد ببرم. در فاصلهی چند متری مرحوم شریفیراد بودم که سرش را برگرداند تا با من صحبت کند، در حال صحبت بود که چاشنی در دستش ترکید، من صورتم را گرفتم و به سمت ماشینی که مواد منفجره در آن قرار داشت دویدم. هنگامی که آقای شهیری من را در آن حالت میبیند به سمت من میدود و مرا از پشت میگیرد که در همان زمان آتش به نشتی بنزین ماشین میرسد و چاشنیهای دیگر که همگی آمادهی انفجار بودند و در صندوق عقب ماشین قرار داشتند منفجر میشوند.»
او ادامه میدهد: «اگر آقای شهیری نبود تا من را بگیرد، شاید من هم الان نبودم. هیچ چیز را حس نمیکردم. تمام دل و رودهام بیرون ریخته بود. هنگامی که حادثه رخ داد تنها عوامل پیش تولید در صحنه بودند، اگر انفجار کمی دیرتر رخ میداد و بازیگران هم سر صحنه بودند تلفات این حادثه بیشتر میشد. در آن زمان آقای دهنمکی آنجا نبود و بعد از انفجار بالای سر ما آمد. بعد از اتفاق من به هوش بودم و چون بیمارستان «واوان» را میشناختم، آدرس آنجا را دادم؛ اگر میخواستند مرا از شهرک سینمایی دفاع مقدس به بیمارستانی در داخل شهر ببرند، قطعا به آنجا نمیرسیدم. زمانی که دکتر بالای سرم آمد و بعد از اینکه نام و فامیلیام را پرسید، بیهوش شدم و دیگر نفهمیدم چه اتفاقی افتاد.»
مولایی دربارهی وضعیت جسمانیاش هم گفت: «همه جای بدنم بسته است و درد دارم. تنها میخواهم که وضعیتام را پیگیری کنند. حتی آقای دهنمکی (کارگردان) با پدرمن تماس هم نگرفته است تا به او دلگرمی دهد که حداقل نگران نباشد. من توقع دارم. این کار برای دفاع مقدس بوده است. به من که سر نزدند، آیا به خانوادههایی هم که عزیزانشان را از دست دادهاند هم سر نزدهاند؟ آیا ما برای آنها مهم نبودهایم؟ خوب نیست که آقای دهنمکی حتی یک سر نمی زند یا تماس نمیگیرد البته تهیه کننده و عوامل تولید پیگیر کارم بودهاند و حداقل از این بابت، خیالم راحت است.»
پدر مرتضی مولایی که با چشمانی نگران به پسرش نگاه میکند میگوید: «خدا او را دوباره به ما داد. در این مدت سختی بسیاری کشیدیم. اگر زخم پایش را ببینید، وحشت میکنید.»
محمد مولایی یکی از بستگان "مرتضی" هم که به نظر میرسد بیشتر کارهای او را انجام میدهد نیز از روز حادثه یاد میکند و یادآور میشود:«حتی پرسنل بیمارستان، پرستارها هم از وضعیت مرتضی به ما اطلاعی نمیدادند تا مبادا ما دربارهی وضعیت او با خبرنگاران گفتوگو کنیم! هنگامی که مرتضی در بیمارستان «پیامبران» بستری بود، با توجه به سوختگی عمیق شکمش، پوست آن را سطحی درمان کردند و تنها آن را پانسمان میکردند در حالی که به جراحی و ترمیم نیاز داشت.
بعد از ترخیص او، قسمت سوختگی مربوط به شکم بافت مرده آورد و ما مجبور شدیم او را مجدد بستری کنیم اما این بار او را به بیمارستان «مطهری» بردیم که آنجا هم چون دولتی بود اجازه نمی دادند همراه بیمار در کنار او باشد. در آنجا هم تحت عمل جراحی قرار گرفت و از پوست قسمت ران به شکم و بازو که دچار سوختگی شدید شده بود پیوند زدند.»
او در تشریح بیشتر وضعیت جسمی مرتضی مولایی به ایسنا ادامه میدهد: «در حال حاضر چشم و پای او مشکل دارد. تاکنون چشم او دوبار تحت عمل جراحی قرار گرفته است و باید پیوند قرنیه هم شود و تازه بعد از آن مشخص میشود که چند درصد میتواند بیناییاش را بدست بیاورد.
پایش هم یکبار عمل شده و ترکشهایش را تخلیه کردهاند و سپس او را به کلینیک شیخ بهایی انتقال دادند و دکتر تشخیص داد که اگر بعد از ۱۰ روز زخم عفونت نکرد آن وقت باید گوشت قسمتی دیگر از بدنش را به پایش پیوند بزنند که تنها هزینهی عمل آن ۳ میلیون تومان میشود و بعد از آن باید سه عمل دیگر به روی پایش انجام بگیرد که جدا از مخارج بستری بیمارستان، ۱۵ میلیون تومان هزینه میبرد.
هزینههای مربوط به درمان آن بسیار بالا است که از همان ابتدا آقای رضوی (تهیه کننده معراجیها) که خدا خیرش بدهد، پیگیر بودهاند و حتی یک بار هم آقای مهدی فرجی (مدیر شبکهی یک)آمدند اما اگر انتظار دارند تا خودمان مبلغی پرداخت کنیم، حتی توان پرداخت کوچکترین مبلغ از درمان را هم نداریم.»
او میگوید: «پدر مرتضی و من توان پرداخت هزینههای درمان او را نداریم. پدرش بازنشسته است و تنها سرمایهاش همین خانهای است که در آن زندگی میکنند و اگر هزینههای درمان مرتضی پرداخت نشود مجبورند این خانه را بفروشند تا بتوانند کاری برایش انجام دهند. تنها انتظار ما این است که مسئولان مربوطه، این کار را تا انتها پیگیری کنند. زندگی عادی من، بردار و پدرش بعد از این حادثه مختل شده است. در این مدت که برادرش، مرتضی را برای تکمیل درمان به مراکز درمانی میبرد از محل کارش اخراج شده است.»
محمد مولایی همچنین دربارهی بیمهی درمانی مرتضی که در قراردادش ذکر شده هم توضیح میدهد: «ما نمیدانیم مرتضی را چه بیمهای کردهاند؛ بیمهی حوادث در قرارداد کاریاش ذکر شده است اما هنگامی که میپرسیم او چه بیمهای است که هزینههای درمان را پرداخت نمیکند، میگویند بیمه تنها تا سقف هفت میلیون تومان را برای درمان پرداخت میکند! بعد از دو هفته و تماسهای پی در پی، به تازگی مبلغ یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان به حساب او واریز کردهاند. باید مشخص شود که هزینههای درمان مرتضی بر عهدهی کیست؟ آنها هم نگفتهاند که مخارج درمان را نمیدهند اما ما هم دستمان خالی است و واقعا نمیتوانیم آن را پرداخت کنیم. یکبار هم که برای درخواست هزینههای درمان رفتیم، چکی با مبلغ ۵۰۰ هزار تومان دادند و گفتند این دستمزد مرتضی است که در این مدت کار کرده است!»
کمی که چشم می گردانم، عکس مرتضی مولایی را به روی طاقچهی اتاق میبینم، تفاوت چهرهاش در قبل و بعد از حادثه باور نکردنی است.
او تنها ۲۳ سال دارد، با بدنی که در این سن بارها زیر تیغ جراحی رفته، با یک چشم بسته و پایی که هیچگاه مثل روز اولش نمیشود. مرتضی جوان هم مانند دیگر قربانیان این حادثه، تاوان اتفاقی را می دهد که علت آن همچنان نامشخص مانده است. اگر از عدم ایمن بودن محل کاری که مرتضی در آن کار می کرده است، سهل انگاری هر کسی که منجر به این حادثه شده است، استفاده از ابزار جنگی و چندین اما و اگرهای دیگر بگذریم، نمیتوان از بیمهری مسوولان گذشت!
نظر کاربران
کارای ده نمکی بهتر از این نمیشه
این اقای ده نمکی چه فکری کرده؟فیلم هاش که واقعا سطحیه به این بنده هیا خدا هم رسیدگی نمیکنه؟؟خجالت اوره
واقعاً تاسف باره . اگه ممکنه یه شماره حساب برای کمک به این بنده خدا اعلام کنید یا حداقل شماره تماسی تا بشه کمکی بهش کرد .
آقای ده نمکی که هیچ . اصلاً ایشون وجدانی هم داره ؟؟؟؟؟/ منکه بعید میدونم ایشون فقط به فکر فیلمای دفاع مقدسش هست که هیچ ارزشی نداره
واقعا متاسفم
ده نمکی بیبین کارادا
این جوان هم جای برادر خودش میدید مطمئنا اندکی دلش به رحم می آمد اما انسانها فقط ابزار های دهنمکی هستند. و مهم هدف هست که اونم احتمالا پول باید باشه نه دفاع مقدس.
ده نمکی میخواد فقط فیلماش بفروش بره حالا به هر قیمتی، جوون مردم هم از دست رفت،رفت! مهم نیست! ایشون به مقصودش برسه بقیه به درک
حالا بزارید فیلم معراجی ها بیاد بیرون بره روی پرده سینماها ببینید مردم چه استقبالی از فیلم و آقای ده نمکی میکنند-
تهیه کننده فیلم باید تمام و کمال هزینه درمان و دستمزد این شخص راباید بپردازد . هرچند دستمزد این بنده خدا بسیار کمتر از دستمزد یک کارگر افغانی روزمزد هست . متاسفانه .
سیستم درمانی ما افتضاحه ... تازه طرف باید بیشتر هزینه ها را متقبل شود تا بعد بیمه بدهد یا ندهد ....
برای آقای ده نمکی متاسفم ...... واقعا...
همه این بنده های خدا راست میگن تو مملکت ما کدوم آدمی غیر از این موجود ( ده نمکی ) دیدید که راحت هر فیلم هچل هفتی رو بسازه و راحت مجوز پخشش رو بگیره؟ همچین آدمی هرگز به فکر دیگران نیست میتونست خیلی راحت از انیمیشنهای آماده و کامپیوتری استفاده کنه ولی خواست همه چیز طبیعی باشه حالا دیگه همه چیز طبیعی انجام شده و هر کسی که باید میمرد هم مرد حالا از این تیکه ها خوب استفاده کن آقای ده نمکی اینهارو میتونی بعنوان بدل کار هم معرفی کنی خوش باش با این دسته گلات
در آینده ای نه چندان دور تاوان پس خواهد داد
آقاي ده نمكي پيروزي خون بر شمشيري كه ميگفتي اين بود ؟ زجر جسمي اين جوان به كنار صدمه روحي كه به اون وارد شده را هم نتوانستي درك كني بعد از پيروزي خون بر شمشير حرف ميزني براي شما واقعا متاسفيم اميدوارم مردم هم اين افكار پليد شما را بدانند وفيلم معراجي ها را تحريم كنند
کاشکی حداقل فیلمش، دوزار ارزش داشت،غیراز صحنه های جنگی اش،بقیه چیزاش(مخصوصا داستانِ فیلم) افتضاح و بیخوده... واقعا متاسفم که برای همچین فیلمی به این روز افتادین...