وقتی نویسنده مالیخولیای ذهنیاش را قالب میکند
پروین سلاجقه درحالی از رشد کمی تولید کتابهای ادبیات داستانی میگوید که معتقد است در برخی از این داستانها نویسنده میخواهد مالیخولیای ذهنیاش را بهعنوان داستان یا رمان قالب کند.
ایسنا: پروین سلاجقه درحالی از رشد کمی تولید کتابهای ادبیات داستانی میگوید که معتقد است در برخی از این داستانها نویسنده میخواهد مالیخولیای ذهنیاش را بهعنوان داستان یا رمان قالب کند.
این شاعر، منتقد ادبی، استاد دانشگاه و داور بیستمین دوره جایزه «مهرگان ادب» در حاشیه نشست اقناعی یکروزه داوران این جایزه، درباره وضعیت آثاری که در این دوره از جایزه توسط داوران بررسی شدهاند به نسبت دورههای قبل اظهار کرد: در این دوره با رشد کمی بیسابقه آثار روبهرو هستیم؛ تعداد کارها خیلی زیاد است و من فکر میکنم هر کس که به نظرش رسیده در این زمینه باید دست به قلم شود و صرف اینکه یک کتاب چاپ کند یا صدایش به گوش دیگران برسد، اثری منتشر کرده است.
او افزود: این رشد کمی در حالی است که به نسبت دورههای قبل، کیفیت آثار خیلی پایینتر است. در میان انبوه کتابهایی که به دست ما میرسد، از بین هر ۵۰ کتاب شاید بشود فقط روی یکی از آنها انگشت گذاشت و گفت که به دلایلی قابل قبول است. برای همین این رشد کمی جای خوشحالی نیست و در عین حال بیتوجهی به رشد کیفی است.
سلاجقه سپس با اشاره به رواج ذهنیتگرایی در میان آثار رسیده به بیستمین دوره جایزه «مهرگان ادب» گفت: مقوله داستان به مفهوم امروزی یک مقوله مدرن و حاصل یک زندگی شهری است که دغدغههای امروز و تجربههای زیستی انسان را دارد. اگر به این شکل به آن نگاه کنیم به این معنی نیست که ما فکر کنیم باید حکایات سابق را بازآفرینی کرد. ولی به نظر میرسد در میان رشد کمی آثار تولیدی در حوزه ادبیات داستانی، برخی از نویسندگان قصه ندارند یا اینکه آنقدر توانایی ندارند تا تجربیات زیستیشان را به شکل روایی گزارش کنند تا داستان داشته باشند و بیشتر به ذهنیتگرایی میپزدازند.
این استاد ادبیات داستانی دانشگاه ادامه داد: انگار داستان یا رمان چیزی است که در ذهن شروع به پرداختن آن میکنند، بنابراین بیشتر داستانها حالت ذهنی و فضاهای خیلی عجیب و غریبی دارند که نه تنها ملموس نیست و دغدغه انسان امروز نیست بلکه دغدغه یک طیف کم است که در لاک تنهایی خودشان فرومیروند و مالیخولیای ذهنیشان را میخواهند به عنوان داستان یا رمان قالب کنند. این مهم است و ادبیات داستانی ما را عقب نگه داشته و ما را از وضعیتی که داریم خوشحال نمیکند چون آنچه در حیطه داستان و رمان در جهان میگذرد، با این اشتباهی که اینجا در حال رخدادن است کاملا متفاوت است.
پروین سلاجقه سپس با بیان اینکه مسئله بعدی حجم بسیار زیاد کتابها است، با اشاره به اطناب موجود در برخی آثار تولیدشده در حوزه ادبیات داستانی گفت: اگر یک کتاب ۴۰۰ یا ۵۵۰ صفحه دارد، میتواند در ۱۰۰ صفحه خلاصه شود؛ ۳۰۰ صفحه آن عمدتا اطناب یا زیادهگویی است که اصلا به داستان ربطی ندارد.
او همچنین در پاسخ به سوال مطرحشده درباره میزان وجود ایجازهای گمراهکننده برای خواننده در این کتابها گفت: بدون تردید این مسئله هم وجود دارد اما نه به معنای ایجاز هنری؛ این به معنای آن است که ضعف تالیف در آثار وجود دارد. در برخی آثار من به مواردی برخورد میکنم که قصه گنگ یا بیسرانجام شده یا نامفهوم است و اینها به خاطر ضعف تالیف است. یعنی انگار زبان داستانی هنوز در داستان تولید نشده یا کم تولید شده است. نویسندهها عمدتا با زبان داستانی سر و کار ندارند و اندک دیده میشود که یک زبان قوی بتواند روایت داستان را پیش ببرد، به همین دلیل است که معمولا هرز میرود.
سلاجقه سپس درباره امکان حمایت از برگزیدگان جایزههای ادبی و برگزاری دورههای آموزشی برای پرورش استعدادهای جوان بیان کرد: این توان برای یک جایزه ادبی مستقل وجود ندارد. جوایز مستقل باید همین امورات خودشان را هم با اسپانسر بگذرانند و تا آنجایی که من اطلاع دارم بخشی از داوران حتی افتخاری کار میکنند و این توان برای چنین جوایزی وجود ندارد که بخواهند برگزیدگان را آموزش هم بدهند چون بودجهای در اختیار ندارند. البته در جوایز دولتی میتوان گفت که کار انجام شود ولی در جوایز مستقل در همین حد میتوانند که فراخوانی بدهند، کتابها را جمعآوری کنند و داوران را جمع کنند تا نظر بدهند، توان بیشتر از این وجود ندارد.
او در پایان به وجود لابیگری در میان جایزههای ادبی اشاره کرد و گفت: خلأ عمدهای که در میان جوایز ادبی وجود دارد این است که بیشتر جوایز مستقل نیستند و اگر بخواهیم جوایز مستقل را بشماریم حتی به تعداد انگشتان دست هم نمیرسند.
نظر کاربران
کی می خواهیم از امر و نهی دست برداریم
نخون عزیز
دوست نداری نخون
ما ایرانیها مشکل داریم که به یک کتاب می چسبیم و تلاش می کنیم همه چی رو از اون بگیریم در حالیکه هر کتابی چه خوب چه بد مزایا و معایبی داره قرار نیست مو بموشو اجرا کنی!
تو که بلدی بنویس ببینیم چی گلی به سر ما میزنی