قاضیزاده: قبح اشتباه در رسانهها ریخته شده است
علیاکبر قاضیزاده درباره ادبیات امروز رسانهها، همچنین صداوسیما، با اعتقاد بر اینکه زبان صداوسیما در مقایسه با خیلی از رسانههای دیگر (غیر از رسانههای اینترنتی) زبان سلامتی است، در عین حال مطرح کرد: عیب کار در صداوسیما آنجاست که هر اشتباهی در آن مرجع میشود، به ویژه اینکه اگر دو یا سه بار تکرار شود و خطر این است.
ایسنا: علیاکبر قاضیزاده درباره ادبیات امروز رسانهها، همچنین صداوسیما، با اعتقاد بر اینکه زبان صداوسیما در مقایسه با خیلی از رسانههای دیگر (غیر از رسانههای اینترنتی) زبان سلامتی است، در عین حال مطرح کرد: عیب کار در صداوسیما آنجاست که هر اشتباهی در آن مرجع میشود، به ویژه اینکه اگر دو یا سه بار تکرار شود و خطر این است.
این استاد روزنامهنگاری در گفتوگویی دربارهی وضعیت این روزهای ادبیات فارسی (زبان مرجع) در رسانهها، با اعتقاد بر اینکه یکی از سختگیریهایش در عرصهی کار، همیشه احترام به زبان مرجع در جامعه است، اظهار کرد: با بیبند و بار نوشتن در رسانه اصلا موافق نیستم. از آن گذشته به نظر من فضای مجازی و این گروههای اجتماعی، ادبیات، نگارش و رسمالخطی را به کار میبرند که کاملا مخرب و بسیار خطرناک است.
وی ادامه داد: با توجه به سختگیریهایی که در صداوسیما میشود ـ البته کاری به متن قضایا ندارم منظورم زبان فارسی است ـ فکر میکنم زبان صداوسیما در مقایسه با خیلی از رسانههای دیگر (غیر از رسانههای اینترنتی) زبان سلامتی است. علت آن هم این است که از خیلی سال قبل، از اوایل دهه ۶۰ شاهد بودیم که بر سر درستنویسی و درستگویی در رادیو و تلویزیون تاکید میشد.
اما اشتباهی بزرگ هم میشود؛ برای مثال فردی در یکی از شبکهها کلمه «صبغه» را به جای «سابقه» به کار میبرد! این به سرعت در رسانه جا افتاد. علت آن هم این بود که آن گوینده محترم یک صبغهای در جایی شنیده بود. در حالی که صبغه با صاد و غین نوشته میشود و به معنی منش و طرز تفکر است و هیچ ربطی به سابقه ندارد.
این استاد روزنامهنگاری با اعتقاد بر اینکه زبان صداوسیما در مقایسه با خیلی از رسانههای دیگر (غیر از رسانههای اینترنتی) زبان سلامتی است، در عین حال مطرح کرد: عیب کار در صدا و سیما آنجاست که هر اشتباهی در آن مرجع میشود، به ویژه اینکه اگر دو یا سه بار تکرار شود و خطر این است. خوب یا بد چه قبول داشته باشیم و چه نداشته باشیم صداوسیما پرمخاطب است.
پس باید از زبان عمومی جامعه زبان فارسی، بسیار مراقبت کند؛ البته باید بگویم این اصرار در تمام دنیا وجود دارد. من قبلا فکر میکردم ما زیادی بحث ادبیات را شور میکنیم که مراقب باشیم چه میگوییم و چه مینویسیم؛ در حالی که اینگونه نیست. من میگفتم به هر واژهای که مینویسید کمی فکر و تعمق کنید که معنی آن چیست. من در پاریس متوجه شدم که فرانسویها خیلی اصرار به ادبیاتشان دارند، آلمانها هم همینطور. چینیها، ژاپنیها و کرهایها که به شدت از زبان مرجعشان پاسداری میکنند، خیلی اصطلاحات فناورانه و مربوط به تکنولوژی هست که ما معادل آن را نداریم و باید به آنها راه بدهیم. تا آنجا که میشود باید برای آنها معادل گذاشت و تا آنجایی هم که نمیشود خیلی سختگیری نکنیم.
قاضیزاده در بخش پایانی گفتوگوی خود با ایسنا دربارهی ادبیات فعلی مطبوعات گفت: در ارتباط با ادبیات روزنامهها باید دید چه کسانی بالای سر آنها هستند؛ اسم نمیبرم. یادم است زمانی سنت خوبی به راه افتاده بود، زمانی که مطبوعات و خبرگزاریها به این میزان پرتعداد نبود. هم در ایرنا و هم در روزنامهها هر رسانهای برای خودش یک واژهنامه داشت. انتشاراتیهای معتبر هنوز هم دارند که بر اساس آن کتابهایشان را ویرایش میکنند.
دفترچههای فشرده کوچکی هستند که من هنوز دو سه نمونه از آن را دارم که بر نگارش درست تاکید داشت. این راهنما را دست هر خبرنگار دبیر و سردبیری که میآمد، میدادند و از او میخواستند که همین را رعایت کند. اینها کار آدمهای فهمیدهای مثل ابوالحسن نجفی و برخی دیگر بود که فارسی را میفهمیدند و درخواست میکردند یک واژهنامه به هر رسانهای داده شود تا به عنوان اصل باشد.
ولی مشکل ما امروزه صدا و سیما و روزنامهها و خبرگزاریها نیست. مشکل ما این است که جامعهی ما جامعهی بیسواد و بیسوادپسندی شده است. هیچ دانشجو و رونامهنگاری احساس کوچکی نمیکند که سقط را با غین بنویسد و خیلی نگران هم نمیشود؛ در حالی که اگر ما در خبر و گزارشی کلمهای را اشتباه مینوشتیم کل تحریریه را صدا میکردند که به ما بخندند اما حالا قبح این اشتباهات ریخته شده است. مشکل این است که ما و نسل ما بچههایی در مدارس و خانههایمان تربیت نکردیم که مبنای زبان ملی خودشان را بشناسند. واژهای به نام «دوستت دارم» داریم که خیلی پیشپا افتاده است. اکثر بچههای الان «دوسِت دارم» مینویسند و به جای دو تا «ت» یک «ت» میگذارند؛ یعنی فارسی ما در حال آسیب دیدن است آن هم به دلیل نسل ما. ما نباید بچهها را از خواندن و یاد گرفتن دور میکردیم.
نظر کاربران
نمره ما به صدا وسیما از بیست ، پنج است ! شده چماق عده ای خاص که مانند بختک روی کشور افتاده اند .
پاسخ ها
اولا که "صبغه" به معنی رنگ هستش و اصلا معنی طرز تفکر نمیده. ثانیا ما کلمهای هم به نام "سبقه" داریم که به معنی سابقه میباشد. ثالثا ما وقتی داریم به صورت عامیانه و محاورهای صحبت میکنیم، فرضا میگیم "دوست دارم" و نمیگیم "دوستت دارم". یا وقتی میگیم "دستمو بگیر"، نمیگیم "دستم را بگیر". ایشون هنوز فرق این چیزها رو نمیدونن و اومدن دارن الکی ایراد میگیرن!! رابعا آقای ابوالحسن نجفی در کتاب مشهورش "درست بنویسیم" نکات اشتباه زیادی رو عنوان کردن و به نظر من باعث انحراف در نگارش درست کلمات شدن. به عنوان مثال ایشون اعتقاد به نوشتن "تصفیه حساب" دارن تا "تسویه حساب". اشتباه ایشون و خیلیهای دیگه اینه که میان کلمات رو ریشهیابی یا ترجمه میکنن. فرضا در مورد همین کلمه "تسویه حساب" میگن "تسویه" از سواسازی میاد و "تصفیه" از صافسازی در حالی که اینطور نیست. همین اشتباه باعث شده که عدهای بیان کلمه "بوذرجمهر" رو به صورت "بوزرجمهر" بنویسن با این استناد که این همون بزرگمهر خودمونه درحالی که باید به این دوستان گفت چنین نیست. بوذرجمهر عربی شده بزرگمهر هست و ما نمیتونیم اونو به صورت بوزرجمهر بنویسیم. "کلوپ" هم فارسی شده "کلوب یا کلاب" هست و وقتی میگیم "ویدئوکلوپ" عملا هیچ اشتباهی مرتکب نشدهایم همونطور که ما نمیتونیم "کردیت کارد" رو به صورت "کردیت کارت" بنویسیم یا "نیوکمپ" رو به صورت "نوکمپ".
ایشون چه جور استادی هستن که این چیزاها رو نمیدونن و دارن ایراد میگیرن!! به عنوان کسی که سالها در این حوزه کار کرده میگم مطبوعات ایران با چندین رسمالخط من درآوردی و بعضا اشتباه به خورد ملت داده میشن. تعجب میکنم که چرا عدهای میان کلمه "مشمولالذمه" رو توی فیلم و سریالها "مشغولالذمه" تلفظ میکنن در حالی که ما چیزی به نام "مشغولالذمه" نداریم. "مشمولالذمه" یعنی شامل دین کسی شدن. مثالهای اینچنینی زیاده و از حوصله بحث خارج.
آقای قاضیزاده شما بهتره بیشتر مطالعه کنید و ابوالحسن نجفی رو الگوی خودتون قرار ندین.
مگه راست هم می نویسند؟