آیا کتابهای انگیزشی به دردتان میخورد؟
بازار کتاب در سالهای اخیر با یک پدیده قابل توجه روبرو شده است، پدیدهای به نام کتابهای انگیزشی. در بازار کتاب ایران و در طبقهبندی موضوعی تمامی کتاب فروشیهای کوچک و بزرگ میتوانید با انبوهی از این کتابها روبرو شوید و موضوع مورد علاقه خود را تهیه کنید.
جوان آنلاین: برخی از این کتابهای انگیزشی به چنان فروش فوق العادهای دست پیدا کردند که در برخی از موارد تجدید چاپ آنها از ۸۰ هم گذشته است. مثال زیاد است، از کتاب به شدت پرفروش و مشهور راز گرفته تا کتابهای دیگری نظیر چهار اثر از اسکاول شین و یا قدرت، قدرت جذب و دهها مورد دیگر که به وفور در بازار کتاب یافت میشوند و طرفداران بسیار زیادی هم دارند، طرفدارانی که در سرتاسر دنیا پراکنده شدهاند.
اکثر این کتابها یک پیام مشترک دارند؛ بر روی رویایتان تمرکز کنید تا به آنها دست پیدا کنید. این دست از کتب انگیزشی بر روی گفتار و رفتار مثبت تاکید میکنند و طبق عقیده نویسندگان به هر آنچه که فکر کنیم تبدیل میشویم و هر آنچه که بگوییم در واقع تبلوری از وجود آنها را رقم زدهایم. آنها به ما راه و روش فکر کردن را یاد میدهند، اینکه چگونه و چند دقیقه در روز به رویاهایمان فکر کنیم و چگونه بالاخره به آنها برسیم و باور کنیم خواستن همان توانستن است.
این دست از کتابهای انگیزشی که اکثرا هم پرفروش هستند مدام به ما نهیب میزنند که چرا باید فکر کنیم ثروت و خوشبختی برای دیگران است؛ چرا خودمان دست به کار نمیشویم و برای پولدار شدن اقدام نمیکنیم؟ چرا فکر میکنیم دستیبابی به خوشبختی و موفقیتهای بزرگ برای ما فقط باید در حد یک رویا باقی بماند؟
این کتابها بنابر ادعاهای بسیار گوناگون زندگیهای متعددی را متحول کرده و موفقیتهای شگفتآوری را به زندگی افراد مختلف آورده است. واقعا آنچه که در این کتابها به خصوص کتب راز، قدرت، چهار اثر و قانون جذب وجود دارد واقعی است و مبنای علمی دارد؟ از سویی میتوان باور داشت که با تمرکز بر روی یک رویا و تلاش در راستای تحقق آن میتوانیم به همه چیز برسیم؟ در ادامه این موضوع را بررسی خواهیم کرد.
کتابهای طلایی
«خوشی غیرمنتظره من در راه است و من به زودی به آرزوی بزرگم میرسم». این جملهای است که نویسنده فقید کتاب چهار اثر توصیه میکند هر روز بگوییم تا بالاخره نتیجه شگفتانگیز و بسیار بزرگ آن را در زندگی خودمان و حتی دیگران ببینیم. این تنها جملهای نیست که چهار اثر تکرار کردنش را به ما پیشنهاد میکند، در این کتاب انبوهی از جملات مثبت و انگیزشی وجود دارد که به ما جهت تکرار کردن توصیه شدهاند. بخشی از این کتاب بسیار مشهور و پرفروش بر روی قدرت کلام و گفتار تاکید میکند، در واقع بر اساس عقیده نویسنده هر آنچه بگوییم به واقعیت تبدیل میشود پس مراقب باشیم چه چیزی از دهانمان خارج میشود. آیا شما هم با چنین عقیدهای موافق هستید؟ نایگل براون استاد دانشگاه و روانشناس ایرلندی درباره تاثیر کتابهای انگیزشی بر روی افراد میگوید: «ما باید به این خوب توجه کنیم آنچه که در قالب قانون جذب به ما گفته میشود با وجود ادعاهای بسیار، مبنای علمی ندارد. اما چیزی که باید به آن توجه کنیم این است که کتابهای انگیزشی معمولا روی مخاطب خود تاثیر مثبت میگذارند و همین برای تایید آنها کافی است».
این استاد دانشگاه گفت: «ما موضوع قانون جذب را تایید یا تکذیب نمیکنیم، اما چیزی که اهمیت دارد کتابهای انگیزشی مثل راز تاثیر بسیار مثبتی گذاشتهاند. وقتی در یک فرد انگیزه های جدیدی به وجود بیاید با شرایطی روبرو هستیم که چارهای جز تایید کتابهای انگیزشی نداریم. مهم نیست قانون جذب واقعیت دارد یا نه، مهم این است که یک فرد با خواندن این کتاب مثلا به این تشویق شود که یکی از اهداف بلندبالای زندگی خود را در اولویت قرار بدهد و در راستای عملی شدن آن تلاش کند».
براون برخی از کتابهای انگیزشی را طلایی معرفی میکند. اما سوال مهم این است؛ این دست از کتابها واقعا هیچ جنبهای منفی ندارند؟
برای اینکه جنبه منفی این کتابها را هم مد نظر قرار بگیریم بهتر است به بخشی از مقاله گردآوری شده دانشگاه مینهسوتا توجه کنیم: «هر پیشنهادی چه جنبه علمی داشته باشد و چه اجتماعی و هر زمینه دیگری باید راهکاری را هم در ادامه در نظر بگیرد. کتابهای انگیزشی فراوانی که در بازار وجود دارند همواره به مخاطب خود القا میکنند اگر تلاش کنند و فقط بر روی رویای خود متمرکز شوند قطعا به هدف خود میرسند، اما اگر یک فرد با تمام تلاشها و رویاپردازی به هیچ چیز نرسید چه؟ آیا کتابهای انگیزشی پاسخی در برابر ناکامی یک فرد دارند و راهکارِ پس از آن را ارائه میدهند یا اینکه فقط جمله کلیشهای بعد از شکست دوباره تلاش کن را به خورد مخاطبِ خود میدهند؟».
بله، واقعیت این است. اکثر کتابهای انگیزشی شکست مطلق یک فرد را پس از سلسله تلاشهای بیوقفه و رویاپردازیهای دقیقه و روزانه را در نظر نمیگیرند و مدام این طرز تفکر را به مخاطب القا میکنند که بالاخره از پسِ تمام این مشکلات و شکستها بالاخره پیروزی و کامیابی خودش را نشان میدهد. آنها حس مثبتِ مطلق را به خواننده خود القا میکنند این در حالی است که اصلا درست نیست. همیشه باید همه جنبهها را در نظر گرفت و این ابدا ربطی به منفیبافی ندارد چیزی که در کتابهای انگیزشی کمتر به آن توجه میشود.
نویسنده باسواد، نویسنده بیسواد
کافی است سری به یک کتابفروشی معتبر در سطح شهر بزنید. از فروشنده بخواهید شما را به سمت قفسه کتابهای انگیزشی راهنمایی کند. آنجاست که انواع و اقسام این کتابها را میبینید. راز، قدرت، قانون جذب، بنویس تا اتفاق بیفتد، ۲۷ قانون معنوی، فکر برتر، باور ذهن، ماورای طبیعی شدن، از دولت عشق و دهها کتاب بزرگ و کوچک دیگر که در برابر دیدگان شما قرار دارد. کتابهای دیگری مثل «خودت باش دختر» نیز از دیگر کتابهای انگیزشی به شمار میروند که با شکل و شمایل و شیوه جدیدی قصد القای انگیزه بیشتر به مخاطب خود دارند. اما مشکل اینجاست آنچنان بازار این دست از کتابها داغ و پرفروش است که هر کسی به خودش اجازه میدهد با کپی و بی کپی اقدام به گردآوری مطالبی در قالب یک کتاب انگیزشی کند. با خواندن محتوای برخی از کتابهایی از این دست متوجه میشوید که این کتابها در واقع یک کپی دست چندم از نمونههای قدرتمندتر و محبوبتر هستند. به عبارت بهتر سودجویی عامل اصلی انتشار این کتابهای دست چندم و کپی شده است. شاید در این کتابها موارد غیرعقلانی را هم پیدا کنید، مثلا در کتابی انگیزشی نویسنده مدام به مخاطب خود توصیه میکند استدلال و عقلانیت را کنار بگذارد و فقط از حرف دلش پیروی کند که توصیهای به شدت نادرست است.
بخوان و بگو و بنویس تا اتفاق بیفتد
نه، این چنین نیست که صرفا با فکر کردن درباره یک موضوع خاص مثلا داشتن اتومبیلی گرانقیمت بتوانید به آن دست پیدا کنید. سلسله اتفاقاتی لازم است تا رویایتان محقق شود، از کار و تلاش گرفته تا پس انداز کردن پول. آنچه که در کتابهای انگیزشی عنوان میشود عموما یک طرز تلقی راحتی را در مخاطب ایجاد میکند.
اما با تمام این اوصاف باید گفت که کتابهای انگیزشی حداقل از لحاظ ایجاد انگیزه در مخاطب برای حرکت و تلاش به سمت هدف پدیدهای ارزشمند به شمار میروند.
نظر کاربران
نه اتفاقا همه چی به فکر هست
من یه چهارساله دارم خودم رو میکوبم با افکارم و متاسفانه الان یه منزوی و گوشه گیر شدم!
اگر این کتابا هیچ جنبه علمی نداشته باشند ،یه حرف رو درست میزنن
مثبت فکر کن
حداقل حداقلش مثبت فکر کردن از منفی فکر کردن بهتره، حتی اگه اتفاقی نیفته دلت افسرده و غمگین نیس دیگه