سفری در ذهنیت نسل جدید با یک فیلم
فیلم از طریق حرکت یک دوربین رو به جلو و همزمان با ابهام زود گذر ماهیت سوژه تنشهایش را آغاز میکند، اما تو گویی برای تماشاگر پایان فیلم به گونهای دیگر رقم خواهد خورد و گرهگشایی از آن تنشهایی که در همین آغاز دیده میشود اهمیت کمتری در بافت فیلمنامه خواهند داشت.
اعتماد: فيلم از طريق حركت يك دوربين رو به جلو و همزمان با ابهام زود گذر ماهيت سوژه تنشهايش را آغاز ميكند اما تو گويي براي تماشاگر پايان فيلم به گونهاي ديگر رقم خواهد خورد و گرهگشايي از آن تنشهايي كه در همين آغاز ديده ميشود اهميت كمتري در بافت فيلمنامه خواهند داشت.
در حقيقت، كارگردان از طريق گره زدن مخاطرات نابهنگام سفرها به ويژه سفرهاي تفريحي با تنشهاي متعدد عشقي و عاطفي در زندگي نسل جديد تم قدرتمندي را انتخاب كرده است. به نظر نگارنده از آغاز تا ميانه و نزديكهاي پايان روايت، كشمكشها اگر چه از طريق علت و معلولهاي نسبتا منطقي رو به پيش ميروند اما از طرف ديگر، اين تنشها بسيار احساسي جلوهگر ميشوند و قدرت دراماتيك چنداني در آنها احساس نميشود.
البته شايد پديدار شدن چنين كمبودهايي بيشتر از آنكه ناشي از ضعف خود پيرنگ فيلم باشد بيشتر برخاسته از خصلت روايي كشمكشها باشد، زيرا در بافت روايت بيشترين تنشها را ميان چهار نفر يعني آوا با علي از يك طرف و مهتاب با منصور روي ميدهد كه برخي از آنها يعني مهتاب و آوا در يك سن بسيار احساسي، كودكانه قرار دارند و فارغ ازهرگونه تصميمگيري دورانديشانه، به تنشها بيشتر دامن زدهاند.
پاسخ برخي پرسشها رها شدهاست مثلا علت عدم توجه جدي پدر آوا به حضور مكرر علي در زمان بستري شدن آوا به درستي روشن نيست. يك بار ديگر پايان فيلم را به ياد بياوريم كه چگونه علي و منصور دچار دگرگوني ذهني شدهاند و تصميم بر آشتي با گذشته آوا و مهتاب كردهاند اما در پيرنگ فيلم آنچه اندكي مبهم به نظر ميرسد حذف يك علت مهم يا لا اقل عدم پروراندن قدرتمند علت يك معلول در تنشهاي ميان منصور و مهتاب است؛ تنشي كه در صورت ادامه آن ميتوانست مسير پس از تعليق تنشزا را در كل مسير روايت به جهت ديگري سوق بدهد.
اين چنين است كه تماشاگر علت دگرگونيهاي ذهني و قلبي منصور را درك نميكند و نميداند كه چگونه و از راه كدام عامل، منصور با او آشتي كرده است و نزديك دانشكده منتظر او خواهد ماند! شايد ميزانسن پايانيترين سكانس اين عامل پنهاني را در گذر زماني ميبيند كه در آن مهتاب و منصور را با هم آشتي داده است و منصور با خونسردي از ماجراي صميميت مهتاب با علي گذشته است.
اما ماهيت شخصيتپردازي علي چگونه است كه در زمان دلواپسي براي آوا با مهتاب در حال صميمي شدن و دل در گرو او گذاشتن است؟! شايد اين هم گذر زمان است كه در پايان فيلم او را به گونهاي ديگرميبينيم. شايد در جهان واقعيت، همان خصلت دمدمي مزاجي مهتاب يا واكنش كودكانه آوا هم در برخي نسلهاي سوخته امروزين به وفور ديده ميشود كه نميدانند به كجا ميروند و هر لحظه ممكن است زير چرخ عواطف بيبنياد و زودگذر له شوند. سرانجام والدينشان نيز غافلانه بار جور اين عواطف هزار چهره را در حالي به دوش ميكشند كه در پستوي خانه زماني برملا خواهند شد.
نظر کاربران
وقتي همش سانسور ميشه نظر نديم بهتره
این همه توضیح برای فیلمی که هیچ اسمی ازش برده نشده، یعنی یه متن بی هدف برای خواننده، این دیگه چی بود، یسری توضیح برای فیلمی که مخاطب متوجه نمیشه، یعنی هیچی، قرار دادن این مطلب برای چیست
آوا کیه منصور چیه، این متن چیه، یکی بیاد توضیح بده از این متن چی متوجه شده، این اسامی و این چیزایی که گفته شده، برای چیه، الکیه، برای یه فیلمه، داستان چیه!!! ؟؟؟
این درباره فیلم "سال اول دانشکده من" فیلم رسول صدر عاملیه