رسیدن اتفاقی ۲ هووی سرگردان بههم در کلانتری
زن ۶۲ سالهای که به دنبال شاهدی بود تا ازدواج مجدد همسرش را اثبات کند ناگهان با هوویش روبه رو شد که او نیز برای اثبات ازدواجش دست به دامان قانون شده بود.
روزنامه خراسان: ۵۰ سال تمام برای این زندگی مشترک تلاش کردم. خون دل خوردم و پستی و بلندیهای زندگی را به جان خریدم تا همسر و فرزندانم زندگی راحتی داشته باشند، اما حالا که باید حاصل سالها زحمت کشی ام را درو کنم، همسرم به طور پنهانی ازدواج کرده است و قصد دارد مرا از خانه خودم بیرون کند و ...
زن ۶۲ سالهای که به دنبال شاهدی بود تا ازدواج مجدد همسرش را اثبات کند ناگهان با هوویش روبه رو شد که او نیز برای اثبات ازدواجش دست به دامان قانون شده بود.
این زن میان سال درحالی که اظهار میکرد به قول معروف شاهد از غیب رسید در تشریح سرگذشت خود به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: ۱۲ ساله بودم که به خواست پدر و مادر مرحومم، پای سفره عقد نشستم و زندگی مشترکم با «رحمت علی» را آغاز کردم.
همسرم از همان روزهای اول زندگی مرا کتک میزد و توهین میکرد، اما من که دختری بیسواد بودم و از مادرم آموختم که باید برای حفظ یک زندگی باناملایمات کنار بیایم و سختیها را تحمل کنم در برابر همه رفتارهای خشن و پرخاشگریهای همسرم سکوت میکردم تا از من رنجیده خاطر نشود.
او شغل ثابتی نداشت و روزهای زیادی را بیکار میماند به همین دلیل من برای کمک به معاش خانواده دست به هرکاری میزدم. ترشیجات درست میکردم و در مغازه میوه فروشی که راه انداخته بودم به فروش میرساندم.
همه سختیهای روزگار را به جان میخریدم تا همسر و فرزندانم در آسایش باشند بالاخره با پس اندازهایم و کمک مالی فرزندانم منزل کوچکی را در حاشیه شهر خریدم و سند آن را به نام خودم ثبت کردم، اما در حدود ۵۰ سال قبل ثبت محضری ازدواج آن هم در روستاها موضوع بسیار کم اهمیتی بود و کمتر افرادی به این گونه رسوم توجه میکردند.
من هم از این امر مستثنا نبودم و تنها با قرائت صیغه دایم راهی خانه بخت شدم و دیگر هیچ گاه برای رسمی کردن این ازدواج اقدامی نکردم. حتی رحمت علی شناسنامه فرزندانم را نیز با رابطه و آشنا دریافت کرد.
من همواره به خاطر فرزندانم میسوختم و میساختم، اما هیچ گاه اعتراضی نمیکردم تا این که از حدود چهار سال قبل زمزمههای ازدواج مجدد رحمت علی در بین اطرافیانم پیچید، ولی من همیشه فکر میکردم این حرفها دروغی بیش نیست و کسی با رحمت علی ازدواج نمیکند.
با وجود این از حدود دو ماه قبل با تغییر رفتارهای همسرم متوجه شدم که زمزمههای ازدواج مجدد او حقیقت دارد و همسرم با زن دیگری به طور مخفیانه ازدواج کرده است چرا که او مخارج زندگی را نمیپرداخت و با هر بهانهای مرا کتک میزد.
آن روز برای احوال پرسی از آشنایان و بستگانمان به روستای محل تولدم در یکی از شهرهای خراسان رضوی رفته بودیم که همسایگانمان گفتند رحمت علی با زن جوانش که هم سن دخترت است برای اقامت چند روزه به این جا آمده بود حتی آن زن درباره مالکیت این زمین وخانه روستایی از ما سوال کرد که پاسخ دادیم این ملک متعلق به همسر رحمت علی است! خلاصه آن جا بود که یقین کردم همسرم تجدید فراش کرده است. با وجود این رحمت علی همه چیز را کتمان میکرد تا این که دخترم نشانی محل سکونت آن زن جوان را پیدا کرد.
وقتی همسرم فهمید دستش رو شده است به شدت عصبانی شد و با مشت و لگد به جانم افتاد به طوری که یک شب در بیمارستان بستری شدم. از آن روز به بعد ادعا میکرد مدت صیغه ما ۴۰ ساله بوده و اکنون به اتمام رسیده است.
او با همین بهانه به خوشگذرانی میپرداخت و با زنان غریبه دیگری ارتباط داشت. او دیگر اعتیادش را نیز پنهان نمیکرد و به راحتی نزد فرزندانم به استعمال مواد مخدر میپرداخت.
سختگیریهای همسرم به جایی رسید که فرزندانم را از خانه بیرون انداخت و قصد داشت مرا نیز از خانه ام بیرون کند به طوری که دو تن از پسرانم وقتی به حال خودشان رها شدند در دام اعتیاد افتادند و اکنون همسرانشان نیز دادخواست طلاق داده اند و ...
در این شرایط من به دنبال مدارکی بودم که اثبات کند همسرم بدون اجازه من ازدواج کرده است و نفقه زندگی را نیز نمیپردازد، اما وقتی وارد کلانتری شدم ناگهان هوویم را دیدم که برای اثبات ازدواجش با رحمت علی دست به دامان قانون شده بود و ...
شایان ذکر است به دستور سرهنگ عباس زمینی (رئیس کلانتری سپاد) پرونده هووهای سرگردان در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری مورد بررسی و رسیدگی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
نظر کاربران
چ خبره تو مشهد
اون زنی که یاد گرفته در برابر ظلم سکوت کنه
با ظالم یکیه
یعنی این همه سال حتی یبارم نمیتونستی با ملاقه ای دمپایی
چیزی بکوبی تو سر رحمت علی
مردا به زنهای مطیع و باج دهنده و تو سری خور بیشتر خیانت میکنن
کی میخواین متوجه این موضوع بشین
هرچی بیشتر مثل پرنسس رفتار کنیو اون مردو به حساب نیاری
بیشتر میافته دنبالت
پاسخ ها
دقیقا همینطوره
چه خبره تو مشهد مقدس قبلا هرگز از مشهد چیزی شنیده نمی شد فقر فرهنگی فقر مالی بیکاری اغتیاد انسانها را به بدبختی میکشونه ظاهرا مشهدی ها اعتقادی به امام رضا ندارند وزیارت نمی رند چون غیر این بود وایمان وتقوا داشتند وضعشون انقدر اسفناک نبود این زن بدبخت چون از او ترسیده وکتک را تحمل کرده شوهرش هار شده بریزید سرش انقدر بزنیدش تا جونش در اد واز خونه بیرونش کن تو که خودت نان آوری نیازی به او نداری گور باباش بزار بره با همون زن بعد ببین چقدر باهم بسازند وزندگی کنند نه اعصاب خودت را خرد کن نه فرزنداتو فکر کن مرده انقدر از خودتان ضعف نشان ندهید
بیچاره زن ها
حق با رحمت علیه...از اولشم رحمت علی گفته بود بچه دوس داره..الان تو ۶۲ ساله بدردش نمیخوری
پاسخ ها
دمت گرم
این نامرد کثیف باید اموالَش به نام همسر اولش شود و۲۰۰ ضربه شلاق بخورد وگردنش زده شود وبه درک واصل شود
پاسخ ها
باشه هرچی شما بگی!
خدا از سرش نگذره
رحمت علی کوفت بگیری!
البته که این خانوم مال نسلی دیگه هستند ولی توی زوج های جوون هم زیاد دیده میشه که طرف توهین میکنه و کتک میزنه ولی خانوم بخاطر ضعف و ناتوانی کوتاه میاد که بعضا اسمشم دلسوزی و از خودگذشتگی میذاره! و اینجاست که به قول معروف طرف خرشو بلندتر میبنده
پاسخ ها
رحمت علی کوفتت بشه دوتا دوتا
ماجرا های جنایی مشهد قسمت n ام ...این دیگه اسمش شهر نیست
بمیری رحمتعلی
رحمت علی چیکار کردی با خودت شتر سواری دولا دولا نمیشه
چه خبره ؟ دوتا دوتا زن میگیرن ! پریروزهم یارو ۲۴ ساله زن دومش را اتش زده بود! جلو بچه ها نکن رحمت نفهم بفهم
پاسخ ها
خبر مهمی نبود رحمت علی زن دوم گرفته به چه درد مردم میخوره.
کوه به کوه نمیرسه شوهر به هردو میرسه اگه سومی نباشه
پاسخ ها
تا وقتی قانون بنفع زنان نباشه اوضاع همینه
مشهد نگو تگزاس بگو