عروس شیطان، خانواده داماد را به خاک سیاه نشاند
دختر ۳۵ ساله ای که با قلبی مالامال از درد و رنج و چشمانی اشکبار وارد کلانتری شده بود تا با کمک قانون دختر چهار ساله را تحویل بهزیستی بدهد، درباره سرگذشت خود به مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: همه چیز از روزی آغاز شد که برادرم به منزل آمد و با چهره ای بشاش و خندان در حالی که از خوشحالی حرکات موزون انجام می داد فریاد زد: عاشق دختر زیبایی به نام «فرحناز» شده ام و می خواهم با او ازدواج کنم.
روزنامه خراسان: دختر ۳۵ ساله ای که با قلبی مالامال از درد و رنج و چشمانی اشکبار وارد کلانتری شده بود تا با کمک قانون دختر چهار ساله را تحویل بهزیستی بدهد، درباره سرگذشت خود به مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: همه چیز از روزی آغاز شد که برادرم به منزل آمد و با چهره ای بشاش و خندان در حالی که از خوشحالی حرکات موزون انجام می داد فریاد زد: عاشق دختر زیبایی به نام «فرحناز» شده ام و می خواهم با او ازدواج کنم.
برادرم طوری از آن دختر ۱۶ ساله سخن می گفت که گویی فرشته ای از آسمان سقوط کرده است. هیچ مخالفتی را درباره «فرحناز» بر نمی تابید و او را حوری بهشتی می نامید. خلاصه برادرم طوری عاشق بود که مجبور شدیم بدون هیچ گونه پرس و جو و تحقیقی درباره آن دختر ۱۶ ساله مراسم خواستگاری و عقدکنان را برگزار کنیم اما هنوز دو هفته از برگزاری مراسم عقدکنان نگذشته بود که اختلافات آن ها مانند یک دمل چرکین سر باز کرد.
فرحناز دختری خودسر و بی بند و بار بود و نه تنها به حجاب اعتقادی نداشت بلکه در حضور برادرم با مردان غریبه ارتباط برقرار می کرد و مانند فرهنگ غربی هیچ گونه حریم محرم و نامحرم را رعایت نمی کرد. او دوستان خوبی نیز نداشت و با وضعیت بسیار زننده ای از منزل بیرون می رفت تا جایی که برادرم او را عروس شیطان می نامید. بالاخره در حالی که آرام آرام اختلافات آن ها به طلاق کشیده می شد اما با وساطت بزرگ ترها راضی شدند زندگی مشترک شان را آغاز کنند.
با وجود این هیچ تغییری در رفتار فرحناز ایجاد نشد. برادرم از صبح تا دیرهنگام سرکار بود تا بتواند خواسته های همسرش را برآورده کند اما وقتی به منزل می آمد همسرش را در خانه نمی یافت. او تا دیروقت در پارتی های شبانه حضور داشت و زمانی که وارد منزل می شد به خاطر مصرف زیاد مشروبات الکلی و مواد مخدر حال طبیعی نداشت.
بالاخره بعد از گذشت یک سال از زندگی مشترک آن ها «مینا» متولد شد ولی هیچ کس از این تولد خوشحال نشد و لبخندی نزد چرا که شرایط زندگی برادرم بسیار اسفبار بود. با وجود این آن ها نتوانستند بیشتر از این همدیگر را تحمل کنند و بالاخره طلاق بین آن ها جدایی انداخت، این در حالی بود که فرحناز نوزاد پنج ماهه شیرخواره اش را رها کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت.
در این شرایط برادرم که نمی توانست از یک نوزاد نگهداری کند به ناچار نزد من آمد و خواهش کرد تا سرپرستی مینا را به عهده بگیرم. با آن که آن زمان دانشجوی رشته جامعه شناسی بودم و تجربه ای در این زمینه نداشتم وقتی به چشمان معصوم آن نوزاد کوچولو نگاه کردم دلم لرزید و نتوانستم از پذیرش او چشم پوشی کنم. خلاصه مسئولیت نگهداری مینا را پذیرفتم اما دیگر نتوانستم به تحصیلاتم ادامه بدهم چرا که در کلاس درس همواره نگران آن نوزاد کوچک بودم و روزهای زیادی را در کلاس درس حاضر نمی شدم. بالاخره ترک تحصیل کردم تا مینا کمی بزرگ تر شود.
وقتی او سه ساله شد، روزی مادرش با نامه دادگاه به سراغ مان آمد تا هفته ای یک بار فرزندش را ملاقات کند این گونه بود که آخر هفته ها مینا نزد مادرش می رفت ولی همین مدت کم معاشرت نیز تاثیر بسیار نامطلوبی بر رفتارهای او داشت به طوری که وقتی از نزد مادرش به خانه می آمد رفتار سیگاری ها را تقلید می کرد و حرف ها و کلمات زشتی را بر زبان می راند. خلاصه بعد از مدت کوتاهی فرحناز از همین دیدارهای آخر هفته نیز خسته شد و سراغی از مینا نگرفت. از سوی دیگر نیز برادرم به مکان نامعلومی رفت به طوری که هیچ اطلاعی از او ندارم.
در این مدت با آن که خواستگارانی داشتم اما به خاطر وجود مینا این امکان برایم فراهم نبود که ازدواج کنم. از طرف دیگر نیز مادرم پیر و ناتوان است و توان نگهداری از مینا را ندارد تا حداقل مینا را به او بسپارم و خودم برای تامین هزینه های زندگی در بیرون از منزل کار کنم.
حالا هم می خواهم او را به بهزیستی بسپارم و ... وقتی مددکار اجتماعی کلانتری با اورژانس اجتماعی بهزیستی تماس گرفت ناگهان مینا دستان کوچکش را به دور گردن دختر ۳۵ ساله حلقه کرد و با زبان شیرین کودکانه در حالی که او را می بوسید گفت: مامان فاطمه چرا ناراحتی؟ در این هنگام دختر جوان نگاهی به چشمان زیبای مینا انداخت و اشک ریزان ادامه داد: پشیمان شدم، باز هم از او مراقبت می کنم و ... این گونه بود که دختر جوان در حالی که هنوز دستان کوچک مینا از گردنش رها نشده بود اتاق مددکاری را قبل از رسیدن نیروهای اورژانس اجتماعی ترک کرد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
نظر کاربران
زیرش چرا نوشتی ماجرای واقعی
پس بقیه اخبار حوادثتون حاصل تراوشات ذهنی نویسندتونه!!
ماروباش چه ساده بودیم
پاسخ ها
نرها تنها چزی که در زن توجهشون روجلب میکنه شکل بدنشونه. بعد انتظار دارند زن نقش قدیسه و راهبه رو براشون بازی کنه. ...
کاربر10:47
ولی توی این داستان ماده بود که زیادی ماده بود ... بچه رو به امان خدا ول کرده و رفته ... با ادبیات خودتون میگم ... ماده بوده فقط نه مادر ....
چقدر چرت و مزخرف خب برادرت هم حتما یکی مثل همون دختر بوده که پیداش کرده و عاشقش شده مسلما دختره رو تو سقاخونه ندیده بوده و اون هم همون جایی بوده که اون دختر رفت و آمد داشته
حالا دختره شده بد و داداش جناب عالی پاک و مطهر
برادر منم چند سال پیش عاشق شد و خودخواسته ازدذواج کرد و بعد چهار سال زنش رفت سراغ زندگی خودش و من عمه موندم با یه پسر 2.5 ساله که الان 17 ساله اس و داره میره کلاس یازدهم منم مجبور شدم به خاطر برادر زاده ام خونه نشین بشم و ازدواج نکنم و این بچه رو بزرگ کنم ولی به خودم اجازه نمیدم به مادرش توهین کنم تو ازدواج و طلاق هر دو نفر شامل هستن اگر کسی یک طرف قضیه رو کاملا مقصر بدونه مسلما داره دروغ میگه
معلومه که داستان بوده و هستن .روان و ارام .ضمنا بجز کلانتری شفای مشهد کلانتری های دیگه ای هم داره خخخخخخ از اونها هم بنویسین تو داستانهاتون تا رد گم شه
اره هرچی از روزنامه خراسان مینویسه تراوشات ذهن چهار تا .... داستان های من در اوردی
کاربر15:16متنو درست بخون باباهه هم ول کرده رفته معلوم نیست کجاست!خیلیم با زنش فرقی نداره اون مردک!تازه با این تفاوت که زنه خانوادش ازش خبردارن ولی مرده هیچ کس ازش خبر نداره!و حتی رحم به خواهر فداکارشم نکرده!فعلا که یه زن داره از این بچه مراقبت میکنه و هست و نیستشو پاش گذاشته،پس خیلی مسخرس که ادعاتون بشه!!
آخه عروس هایی که شیطان هم نیستند، فرشته نمیشوید، شما چطوری در مشهد انتظار داشتید دختر شانزده ساله فرشته باشه، اون هم در مشهد. از وقتی صیغه آزاد و علنی شد در مشهد زندگی ها سخت تر و کنترل آنان که زن اختیار میکردند سخت تر وای بحال اینکه به زنش رسیدگی نکنند انتظار عروس فرشته را در مشهد فراموش کنید،
اجرش با امام حسین
پاسخ ها
اجر به چه درد میخوره؟ اینده این دختر تباه شده
همین اجر اینها است کهاینگونه
مانده ایم
سر دختر بیچاره راکلاهگذاشتن حال میگویند اجرش با۰۰۰۰۰۰ خوب مخارجش با چه کسی
سر هم دیگرکلاه شرعی نگذارید واقعیت را قبول کنید
۹۰ درصد عروس ها ۳ ماه اول فرشته هستن امابعد از ۳ ماه تمام اعضای خانواده داماد پیش عروس شیطان هستن و مادر شوهر هووی عروس است
از درس و زندگی همه چیز انداختنش..
خریت از خودشه زیادی دلسوز باشی همه ازت سو تستفاده میکنن
خدا لعنت کنه کسانی رو که با سرنوشت طفل معصوم بازی میکنن
پاسخ ها
بازم بگید عمه خوب نیست
برادرزاده و خواهر زاده مثل بچه ی خود آدم میمونه
بعد میگن سگها رو عقیم کنید یه عده از انسانها هم هستند باید عقیم بشن
که با بچه و بچه دار شدن مثل عوارض سکس برخورد نکنن واسه یه عده فرقی نداره بچه بزائن یا بر..نن اینقدر وجدان دارن
چرا بیشتر حوادث اجتماعی مال استان خراسانه
پاسخ ها
اتفاقا بیشترین مصرف چادر رو هم دارن
چون برترین ها علاقه به روزنامه خراسان داره میخواستی روزنامه خراسان مال کجا باشه داستانش
فک کنم چون افغانی زیاد دارن
مگه تو آمار گرفتی؟ این برترینها فقط اخبار مشهدو پوشش میده
میشه حرف مفت نزنی؟
همه جا هست ولی چون روزنامه حراسان که اتفاقا کشوری هم هست بهترین و بیشترین مطالب جنایی رو داره
برترین ها هم همش مطالب روزنامه خراسان رو کپی میکنه
مثلا تو شهر و جای شما نیست؟
درضمن مشهد از وقتی ترک ها اومدن و تو قاسم آباد ساکن شدن اینطوری شد
باهوش چون از مشهد فقط خبر میذارن
واقعا برام جالبه که هنوز یه عده متوجه نشدن که وقتی برترینها خبر حوادثشو از روزنامه ی خراسان برمیداره طبیعیه که در مورد مشهد باشه!و این دلیل نمیشه که تو شهرای دیگه از این خبرا نباشه فقط اون شهرا خبراش اینجا درج نمیشه!(یعنی شما فکر میکنید هر حادثه ی اینچنینی رو برترینها پوشش میده و چون تو شهرای دیگه نیست خبراشو نمینویسه؟همچین کاری اصلا غیر ممکنه برتربنها خیلی زور بزنه دوتا خبر اینجوری در روز میتونه بذاره که اونم به خاطر منبعش که روزنامه ی خراسانه از مشهد میذاره)فهمیدنش اصلا سخت نیست!حالا یا میفهمید و میخواید مسخره بازی دربیارید یا اینکه نمیفهمید که توصیه میکنم یه تست هوش بدید
بدون نام ۰۶:۵۶ الان این کامنت شما چه ربطی به مطلب داشت... داداش فکر کنم اومدی حرف بزنی یهو راه رفتی
عمه ی مهربان خدا اجرت بده.الهی برات بمیرم
پاسخ ها
الهی آمین
خخخخ عمه مهربان؟ فقط چهار سال اون بچه رو نگهداشته و الان آورده که تحویل بهزیستی بده
من عمه هستم از دو نیم سالگی برادر زاده ام رو نگهداشتم و تمام عمر و زندگیم همین بچه اس
این دختر با چه رویی دختر بچه چهار ساله رو آورده که تحویل بهزیستی بده از نظر من اصلا انسان نیست
خدایا خسته ام از دنیات
پاسخ ها
چه ربطی به ترک ها داشت، مشهد را افغانها خراب کردن چون بیشتر جرم ها به اسم افغانی ها،ثبت میشود
خدا ب این عمه ی مهربان عوض خیر بده
پاسخ ها
اره عوض تحویل دادن بچه چهار ساله رو به بهزیستی حتماً میگیره در این شک ندارم
داداش این خبر رو چند بار میذارین اون هم با عناوین مختلف
این دو تا که با هم مشکل داشتن بعد عقد اون احمقهایی که گفتن ادامه بدید و ادامه دادن و ازدواج کردن و بچه دار شدن مقصر اصلی هستن اونکه خداست نمیگه طلاق حرامه اینجا و قبل از عروسی باید از هم جدا میشدن ضمنا دختر ۱۶ ساله زیر ۱۸ سال که ازدواج کنه همین میشه چند سال بعد که به ۱۸ برسه ممکنه نظرش عوض بشه خدا به فاطمه خیر بده طفلک دهه شصتی که بود جزو خیل دهه شصتیهای ازدواج نکرده است و باید از بچه برادرش مواظبت کنه
بازم یه داستان دیگه و باز هم شروع کامنتهای مشهد مشهد بازم مشهد و .....
مشهد به چه روزی افتاده
پاسخ ها
قربون تهران بشم که بهشته !!!
شما از روزنامه تهران حوادث و بزنید ببینیم بازم مشهد مشهد میکنید تهرانیا که ایرانو به گند کشیدن
منکه هم مشهد بودم هم تهران
حاظرم قسم بخورم بهترین زندگی مال مشهده و بدترینش مال تهران
مشهد قطعه ای از بهشته خدا نگذره از مغرضانی که اینطور خبر میذارن. حوادث همه جا هست
همه شهرها هست نه فقط مشهد
تهران از مشهد بدتره
فعلا در این دوره مادرها شدن نادر... اصلا عاطفه ندارن که مومن چه بی بندوبار فرق نداره همه شون بی عاطفه هستن
پاسخ ها
یعنی مادر خودت هم بی عاطفه است ویا خواهرت هم همینطور بی عاطفه هستن؟؟
بعد باباش خیلی باعاطفه بوده ؟درسته که مادرش خوب نبوده و کاراش قابل دفاع نیست ولی پدرش چی؟اونم که بچشو گذاشته به امان خواهرشو معلوم نیست کجا رفته؟اون از اون اشتباه اولش که اینطوری جوگیر و احمقانه ازدواج کرد اونم از این که بچه رو ول کرده رفته!یه ذره هم غیرت نداره ببینه چه به سر زندگی خواهرش اومده!تو که میگی مادرا بی عاطفن!فعلا که یه زن داره برای این بچه خودشو قربانی میکنه در حالی که بابای بچه هم معلوم نیست کجا خودشو گم و گور کرده!نه بچش براش مهمه نه مادرش نه خواهرش!اونم خواهری که براش فداکاری میکنه!ولی همین خواهر اگه بخواد تصمیمی برای زندگی خودش بگیره همین برادر معلوم نیست از کجا سر میرسه که من صاحبتم و من تعیین میکنم تو چی کار کنی!چون من مردم و تو زن!
امان از این خانمها. شیطانن شیطان
پاسخ ها
الکی چرت وپرت نگو
یه ذره فکر کنی میفهمی عمش هم زنه ولی زندگیش رو فدای برادر زادش کردهپس بی خودی همه زنها رو یه جور فرض نکن
الان نکنه عمش که تمام عمر و آرزو و دانشگاه و جوونیشو فدای این بچه کرده جنسیتش مرده؟تا جایی که ما میدونیم فاطمه اسم زنه عمه ها هم جنسیتشون تا الان زن بوده!بعد تو اومدی میگی امان از خانمها!!!امان از بی عقلها
زنده باد و هزاران درود خدمت این خواهر باغیرت و انسان به تمام معنا، از خداوند منان آرزو دارم مشکلات ایشان حل گردد و خوشبخت و عاقبت بخیر باشند //
پاسخ ها
چرا چون لطف کرده چهار سال از برادر زاده اش نگهداری کرده و الان بچه چهار ساله رو آورده تحویل بهزیستی بده؟
واقعا چقدر انسانه چقدر مهربانه اصلا اشکم در اومد
آدم چهار سال یه حیوون داشته باشه دلش نمیاد از خونه بندازتش بیرون این داره دختر چهار ساله معصوم رو میده دست بهزیستی
حیف و صد حیف
خیلی تابلو هست که تمام شخصیتهای منفی داستانهای نیمه تخیلی نویسنده صفحه حوادث روزنانه خراسان، همیشه اسمهای اصیل ایرانی دارند. این درحالیه که کلانتری شفا در این داستان یا کلانتری خواجه ربیع و ... در داستانهای گذشته، در نقاط محروم شهر هستند و در این مناطق اکثریت ساکنین این مناطق اسامی اسلامی و قرآنی دارند، اما همیشه خلافکارهاشون یا اسمشون فرهاد و داریوش و خسرو و ... هست و یا فرحناز و فرنگیس و آنیتا و .... خلاصه کلام اینکه درازگوش خودتی ژول ورن روزنامه اصولگرای خراسان. این حنا دیگه رنگی نداره.
پاسخ ها
اسم های واقعی رونمیگن وهمیشه اسم رو عوض میکنند تاشناسایی نشه .
بعدشم نکته مهم داستان وپنداخلاقیش همین بود ؟
نوشته بر اساس وتقعیت. مطمئناً اسمها را عوض می کنند اسم واقعی را که بیان نمی کنند.به همچین شخصیتی میاد فاطمه
دکوجه زندگی منی حمید مشدی که برت عجیبه
اوووف چقدر حرف زدی
این همه حرف زدی که این کشف مهمتو بگی؟خب نابغه اسما رو عوض میکنن!!!
لایک
دلم کباب شد
چه آشغالی بوده اون عروس شیطان صفت
پاسخ ها
پسره هم آشغال بوده،اون از اون تصمیم گیری احمقانش اونم از این که بچشو ول کرده معلوم نیست کجا رفته!اینم از اینکه زندگی خواهرش با وجود اینهمه فداکاری که براش کرده پشیزی براش ارزش نداره و مهم نیست،در کل بچه هه هر چی شانس عمه داشته شانس مادرپدر نداشته
وای چقدر غم انگیز
چه مادر بی لیاقتی
پاسخ ها
پدر که آخرت لیاقت بوده
مشهد شده شهر فساد این چه شهریه همش فساد وفحشا تایلند به گردش،
پاسخ ها
شما هستید که حوادث روزنامه خراسان و میزنید از روزنامه های تهران بزنید ببینیم کجا شهر فساده
پس تهران خوبه حتما یعنی واقعا نمیفهمین
مگه میشه نفهمن خودشونو زدن به نفهمی!مگه اینکه یه نفر مشکل ذهنی داشته باشه که نفهمه
اخی درد کیو به جگرم بخرم.
ناراحت کننده س
وقتی عاشق چشم و ابروی طرف میشن نه اخلاق و خانواده بایدم انتظار همچین فلاکتی رو داشته باشن ولی درکل داستان قشنگی بود
الن..دختری در مزرعه...دختر 35ساله...مینا که الان سه سالشه..اگه خواستگار میخواست بیاد توی این 33سال میومد..پس الکی بچه رو بهونه نکن...ازش مراقبت کن..امیدوار باش.
پاسخ ها
منم دقیقا به این فکر کردم
سن ازدواج تو خراسان خیلی پایینه از 15-16سالگی شوهر میدن هی
فلاکت از اسمت هم معلومه چه نوع انسانی هستی .توهین نکن .تو چه میدونی انسانیت و عاطفه ومحبت چیه ؟
امیر رضا مسلما انسانیت و عاطفه و محبت تحویل دادن دختر چهار ساله به بهزیستی که از قضا برادر زاده ات هم باشه نیست
12/33من اون حرف انسانیت را به خاطر توهین اون کاربر به اون خانم گفتم که میگه پیر شدی بشین بچه داریتو بکن نه به خاطر سپردن بچه به بهزیستی .در ضمن مگه برا اون خانم زندگی لازم نیست .پدر ومادر اون بچه رفتن پی خوشگذرانی خودشون .واون بدبخت زندگیشو وجوونیشو گذاشته پای اون بچه
دیگه این وسط بچه واسه چیشون بود خاک برسر هر دوتاشون
خدا حتما پاسخ اینهمه لطف و محبتش رو میده
عجب عمه مهربانی امیدوارم هر چی میخوای خدا بهت بده
پاسخ ها
اره واقعا حتماً خدا اجر چهار سالی رو که لطف کرده و صرف برادر زاده اش کرده بهش میده
ولی فکر نمی کنین برای اون بچه خیلی راحت تر بود که از نوزادی تو بهزیستی بزرگ میشد و یاد میگرفت که خونه اش همون جاست؟
بچه چهار ساله ای که الان از محیط خونه پرت میشه یه جای غریب چه احساسی خواهد داشت
چی دختر گلی هستی انشالله خداوند بهترین زندگی رو برات هدیه بده ک نقش مادر رو خوب ایفا میکنی. ن مثل بعضی نران ک فرزندان خودشونو رها میکنن برا رسیدن ب فسادشون.
یه چیزی شبیه داستان زندگی منه ولی با این تفاوت که خانواده ام پشت سرم بودنو و از فرزندم خوب نگهداری و مراقبت میکنن
اینو بگم که من یک اقا هستم و خانومم متاسفانه .... و در اخر فرزندمان را رها کرد و رفت
پاسخ ها
مرد خسته برو فاطمه رو بگیر دختر خوبیه
تف به غیرت همچین مردهایی.مرتیکه زنت تواینطور دیدی چرابچه بیاری...اونم اگه ازخودت باشه
عزیزم یه نگاه به حوادث شهرای دیگه هم بنداز همش مشهد شده سوژه واستون ادم یه حس بدی نسبت به مشهد پیدا میکنه
پاسخ ها
با قصد و غرضه و گرنه شما رو چه به حوادث خراسان
قطعا با قصد و غرضه
پس نتیجه میگیرم دخترهای کثیف در جامعه ما خیلی زیادند کم نیستند جوانها مواظب دخترهای کثیف و فاسد باشید
کم بگیم مردها مردها یزمانی زنها مظلوم بودند الان دیگه واقعا دخترها وزنها افتضاح شدند
پاسخ ها
هرمفسدی مرد نیست اما تمام مردان مفسد هستن
عجب جمله ای هر فاسدی مرد نیست اما تمام مردان فاسد هستن
لایک بهت
اره پسره خیلی پاک بوده
راستی کجا با یک همچنین دختری آشنا شده؟
مردها مظلوم بودن .خخخخخ خنده داره حرفت .اون مردهای مظلوم ببین چه جنایتها و خیانتها میکنن ببین چه جور مثل حیوون به ناموس مردم تجاوز میکنن و به قتل میرسونن .حتی به یه بچه خردسال بیگناه هم رحم نمیکنن .
عجب زن کثیف و فاسدی
شما که به یکی و دوتا و سه تا هم قانع نیستید چرا اخه شدهر میکنید و جوانهای مردم رو بیچاره میکنید
یه بچه هم زود درست میکنید
پاسخ ها
وقتی مردا داف پسندن و خوشگلی واسشون مهمه همینه
خب پسره هم یکی مثل خودش بوده دیگه
مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد
وقتی یک دخترو پسر قبل از ازدواج میفهمند که بدرد هم نمیخورند باید جدا بشن تا اینجوری یک بچه بیگناه قربانی نشه اصلا وساطت دیگران در این موارد اشتباهه محضه
این مشهد خیلی شهر مسئله داری شده
پاسخ ها
مشهد مساله دار نیس شما مسیله داری که بجای حوادث تهران مشهدو میزنی
لا اله الا الله ..دختر مظلوم معلوم نیس آینده اش چی میشه
خاک تو سر شوهر بی غیرتش کنن که اون زنده گذاشته
مامان فاطمه مردصفت.مامان فاطمه که قلبی به وسعت دنیایی به این بزرگی داری مامان فاطمه توهنوزهمسرنگرفته ای ولی طفلی رابه فرزندی پذیافته ای بدان چون برای آن طفل معصوم همه کس هستی خداونددرهمه حال وهمه جا همه کس ویاورتوست
پاسخ ها
چرا مرد صفت برادر من !! حتی وقتی میخواید از یک زن تعریف کنید هم اون رو مرد خطاب میکنید! مگه خیلی از مردها چه گلی به سر خودشون زدن ؟ کاش خیلی از مردا مثل این دختر یک شیر زن بودند.
الان یعنی ازش تعریف کردی؟تو که خراب کردی!هیچ زن واقعی از این که مرد بنامنش خوشش نمیاد!زن خودش هویت داره لازم نیست بهش افتخار بدید و تو جمع مردونتون راهش بدید!
بهتره بگی مامان فاطمه شیرزن که گفتن مرد صفت به زن خوب نیست چون بعضی از مردها از یه حیوون هم بدتر هستن .پس شیر زن خوبه.
جالبه در خاک مقدس خراسان این اتفاقات رخ میده
اشکم دراومد بخدا اول صبحی
من نمیدانم چرا بیشترین جرم جنایت در مشهد اتفاق می افتد تهران با این بزرگی با بیشترین جمعیت نسبت به مشهد کمتر چنین اتفاقی می افته
پاسخ ها
خخخخخخخخخخخخ
روزنامه خراسانه انتظار داری حوادث تهران و بزنه یه سر به روزنامه های تهران صفحه حوادث بزن تا دو زاریت جا بیفته برترینها بچاپ اینقدر سانسور نکن
نمی افته؟
اومدی خبرای روزنامه خراسان رو میخونی و از شهرت بی خبری؟
برو به دادگاه سر بزن
باورم نمیشه همچین نظری رو میبینم!خخخخ،توقع داری روزنامه ی خراسان حوادث تهرانو بزنه!الان چون روزنامه ی خراسان حوادث تهرانو نمیزنه یعنی تو تهران کلا از این خبرا نیست؟پس اگه اینجوریه که روزنامه های تهرانم خبرای مشهدو نمیزنن پس نتیجه میگیریم که تو مشهد هیچ خبری نیست و تهران رو فساد برداشته!!!سرتو از تو برف دربیار برادر من بلکه یه چیزایی دیدی
والا روزنامه های تهران حوادث کل کشور رو میزنه
مثل فرهنگ غربی حریم محرم و نامحرم را رعایت نمیکرد
این چه حرفیه که میزنین!!!!
شما میدونین که حریم بین آدمها در فرهنگ غرب به چه شکلی رعایت میشه!!!!!
پاسخ ها
به این صورت رعایت میشه که 80 درصد بچه ها تک والدینی هستن
اینم حریمشون
منم یکی از همین عمه های زجر کشیدم فرقش اینکه ایشون از یک بچه مراقبت میکرد من از دوتا و سن الان من بعد غز سالها بوه داری هنوز از این خانم چند سالی کم ترِ
بلاخره برادرم بعد از چندسال حاظر شد ازدواج کنه چه اون وقتی ک از بچه ها مراقبت میکردم چه الان که ازدواج کرده و بچه ها از اب و گل در اومده معتقد ک من وظیفمو انجام دادم و خودش به هیچعنوان در سختی ها کنار من نبوده و نیست منم فقط بخاطر خداو معصومیت بچه ها ازشون مراقبت کردم
پاسخ ها
اجرت با خدا خانومی عزیز
انشاالله به حق همین روزها به مطلب دلت برسی وزندگیت همون جوری که دوست داری جریان پیدا کنه وشاد باشی
لعنت بر مسببان این وضع ....
اخه شما به این میگید خبر؟فقط با اعصاب و روان مردم بازی میکنید.
خدا به احترام بی بی عالم به این عمه دلسوز صبرو خوشبختی عنایت کنه
خدا به احترام بی بی عالم به این عمه دلسوز صبرو خوشبختی عنایت کنه
عروس ما هم عجوزه شيطان است !
پاسخ ها
هههه
جالب بود
اگه عراق بود پلیس به خانمه امکانات میداد تا راحتتر بتونه از بچه کوچیک نگهداری کنه به این میگن آسیب اجتمائی و مسئولین باید چاره ای کنن
نویسنده مشهدی زیادی رمان میخونه از بچگی طرفو چنان مینویسه که خود زنه میگه عه ! از کجا اینا رو اوردی خخخ یه جور ویه سبک هر روز میزنه زنی یا مردی با قلب شکسته امدن بعداز کشیدن اه بلندی! اینگونه گفت.........
و باز هم مشهد شهر فساد .
قربونت برم امام رضا اخه این چ جایی بود رفتی .
...
همین دیگه بخاطر خوشگلی با یکی ازدواج میکنی که به سن قانونی نرسیده و هوست بر عقلت غلبه میکنه همین میشه
عجب بابای باغیرتی رفت دنبال یه زن خوشگل دیگه و بدبخت کردن یه بچه
داداش نامرد بی مسولیت که فقط بفکر هوا وحوس خودش بدون کمترین تحقیق ازدواج کرده
و بدتر که زحمت بزرگ کردن کودک خودشو نکشیده وبه عمه بدبخت سپرده رفته کدوم جهنم
پدر و بی مسولیت میتونست زندگی جدید بسازه و فرزند خودشو بزرگ کنه
حتی کلمه رقص را هم نمیتوانند در روزنامه بنویسند و از حرکات موزون نام می برند .. این همه آزادی داریم و ناراحتیم :))
بیایید قول بدیم دیگه فحش عمه ندیم
چقدر این داستان های خراسان خوب وتکان دهنده است اززمانی که این داستانهای کلانتری ۱۰۰ ملت...ببخشید کلانترب سپادومیخونم کلا میرم رو ویبره وتکون هام لحظه قطح نمیشه یکی منواز ویبره برداره
ادم واقعا نمیدونه چی بگه یک بار نیست بنویسین مردم فلان شهر فلان روز یک ساعت شادی کردن ..ناسلامتی شادی جیزه ...
عمه خانم ۱۷:۱۵
واقعا دستتون درد نکنه که این فدا کاری روکردین وبچه برادرتون وبزرگ کردین وخدااجرتوتوی همین دنیاهمین العان میده ویک شوهر خوب نقدا برات پیدا شد دوستم آقای
محمد رضارحمانی نظرت وخوند وعاشقت شد ومیگه این زن زندگیه وندیده طبق ۴۰سال قبل که باشنیدن صدای طرف
مقابل عاشق میشد ترقی کرده واین بار باخوندن متن
عاشقتون شده عمه خانوم مبارکتون باشه دیدین کارخیر بی جواب نمیمونه
پاسخ ها
جناب سلطانی من اجرم رو خیلی وقته گرفتم اجر من همون بچه ای هست که بزرگش کردم و هنوز دارم برای موفقیتش تلاش می کنم برای یک زن بزرگ کردن یک بچه خوب و صالح بزرگ ترین کار دنیاست و خداروشکر من از امانتی که خدا بهم داده با کمک خودش خوب مراقبت کردم و تا اینجای کار خودم رو سربلند میدونم و این بزرگترین اجری هست که خدا بهم داده پس بدون اینکه منتی بر سر عالم و آدم بذارم دارم زندگیمو می کنم این بچه یه هدیه بوده که خدا بهم داده پس من کار بزرگی نکردم فقط وظیفه ام رو انجام دادم اجر من پسری هست که هر لحظه که میبینمش روحم تازه میشه
کاش خانم این داستان هم درک میکرد که داره هدیه ای رو خدا بهش داده پس میزنه
داستان مشکل داره
دختره 35سالشه پس چهار سال قبل 31ساله بوده و هنوز ازدواج نکرده بوده بگذریم که خواستگار داشته یا خودش نخواسته ازدواج کنه ولی برای تحصیل هم این سن یه خورده دیر هست کسی که درس خون باشه 30 سالگی دکتراشم گرفته بعضی ها عادت دارن مظلوم نمایی کنن بیچاره دختر بچه که حاصل یه پدر و مادر فاسد هست و معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظارش باشه