طلاق توافقی، قُبح جدایی را میشکند
طلاق توافقی؛ شاید این عبارت در سالهای گذشته بیش از هر زمان دیگری در میان زوجها کاربرد داشته است، اتفاقی که از درگیریهای مداوم خانوادگی و شکایت زوجین در دادگاه علیه یکدیگر میکاهد و در نهایت دادگاه طبق مقررات و بعد از برگزاری جلسات مشاوره، حکم به جدایی میدهد.
آرمان ملی: «طلاق توافقی»؛ شاید این عبارت در سالهای گذشته بیش از هر زمان دیگری در میان زوجها کاربرد داشته است، اتفاقی که از درگیریهای مداوم خانوادگی و شکایت زوجین در دادگاه علیه یکدیگر میکاهد و در نهایت دادگاه طبق مقررات و بعد از برگزاری جلسات مشاوره، حکم به جدایی میدهد.
به اعتقاد کارشناسان ترويج اين نوع طلاق بهعنوان يک موضوع بيدردسر براي جدايي ميتواند در درازمدت براي جامعه مشکلات زيادي را بههمراه بياورد و به نوعي به افزايش آمار طلاق منجر شود. اما طلاق توافقي پاسخي به اين باور غلط در جامعه است که طلاق الزاما بايد با دشمني دو همسر همراه باشد. طلاق به معني اين است که دو نفر به هر دليلي نتوانستهاند با هم زندگي مشترک داشته باشند و براي اينکه خود و طرف مقابلشان آزرده نشوند، از هم جدا شوند.
با اين اوصاف سوالي که در ذهن جامعه وجود دارد اين است که آيا طلاق توافقي خوب است يا بد؟ دکتر مصطفي سليماني، مشاور خانواده و روانشناس نظرات قابل تاملي دارد؛ او با اشاره به اينکه طلاق توافقي نوعي از جدايي زوجين است که در آن، هم زن و هم مرد، به نوعي تمايل به طلاق و جدايي دارند، ميگويد: آنها از پيش درباره همه امور مثل مهريه، جهيزيه و فرزندان به توافق رسيدهاند، بنابراين در حضور دادگاه هيچکدام ديگري را بهعنوان مقصر معرفي نميکند و اين امر به کاهش تنش ميان آنها کمک خواهد کرد. آنها تمامي توافقاتشان را در دادگاه ثبت ميکنند و بعد از اينکه توافقات ضمانت اجرايي پيدا کردند اقدام به جداشدن از يکديگر ميکنند.
پشيماني بعد از طلاق
اين مشاور امور خانواده، پشيماني زن و مرد از طلاق توافقي را بهعنوان خطرات رايج ناشي از اين نوع از طلاق عنوان کرد. سليماني همچنين خاطرنشان کرد: بسياري از طلاقهاي توافقي که اين روزها صورت ميگيرد، ناشي از بيحوصلگي زوجين در حل مسائل سادهاي است که در مورد آنها بيدليل اختلاف پيدا ميکنند. مسائلي که ميتوان با صبوري و گذشت براي آنها چارهاي پيدا کرد؛ اين روزها، متاسفانه عصبانيتهاي سريع و تصميمات آني زوجين، عامل اصلي افزايش تعداد طلاقهاي توافقي است.
تصميمي که ميتواند در کمتر از چندساعت عملي شود. حال اين پرسش مطرح ميشود که وجود فرزند مشترک تا چه اندازه ميتواند در مفيد يا مضربودن طلاق توافقي نقش داشته باشد؟ سليماني در پاسخ ميگويد: بهطور کلي مساله مفيد يا مضربودن طلاق توافقي به نحوه اتخاذ اين تصميم بستگي دارد؛ يعني اگر زن و مرد پس از امتحان تمام راهحلهاي موجود براي اجتناب از جدايي، به اين نتيجه برسند که امکان سازش و ادامه زندگي مشترک برايشان مقدور نيست، بهيقين طلاق توافقي اتفاقي از سر آگاهي و تصميمي عاقلانه خواهد بود؛ تصميمي که ميتواند شرايط را براي آگاهيبخشي به فرزندان و آمادهکردن آنها براي اين اتفاق مهيا نمايد و کمترين ميزان آسيب را متوجه آنها سازد.
مشخص است که طلاقهاي توافقيِ عجولانه و از سر عصبانيت يا از سر اجبار تبعات ناخوشايندتري بر فرزندان ميگذارد. سليماني در ادامه افزود: طلاق توافقي از اين جهت که راه را براي مداخله مثبت اطرافيان ناهموار ميکند ميتواند آسيبزا باشد؛ اما بهرهبردن از نظرات سودمند مشاوران خانواده براي حل مشکلات ارتباطي زن و شوهر، ميتواند تدبير شايستهاي در اين رابطه به حساب بيايد. از آنجايي که معمولا زوجين در مرحله برگزاري جلسه مشاوره پيش از طلاق توافقي، با جدينگرفتن مشاوره و اصرار بر تصميم عجولانه خود، بر جاريشدن طلاق توافقي پافشاري ميکنند، ميتوان با بهرهگيري از مشاوران، روانشناسان و روانکاوان متعدد و کاردان و نيز با برگزاري جلسات فوري مشاورهاي بعد از دادخواست طلاق توافقي، از برخي از اين طلاقها جلوگيري کرد.
نقش برخي سلبريتيها در رواج طلاقهاي توافقي
اين مدرس دانشگاه با اشاره به ميزان اثرگذاري برخي سلبريتيها بر افزايش شيوع اين اتفاق و جدايي در جامعه گفت: قطعا افزايش طلاق در ميان شخصيتهايي که بهنوعي در جامعه سرشناس هستند، نميتواند در افزايش ميزان طلاق بياثر باشد. عاديشدن و قبحزدايي طلاق، از رويدادهاي مهم و اثرگذار در افزايش طلاق است که غالبا به دنبال چنين اتفاقاتي بروز پيدا ميکند.
بنا به گفته اين روانشناس، صداوسيما ميتواند با ارائه الگوهاي درست و قابل باور از زندگيهاي موفق نقش مهمي را براي آگاهيبخشي در خانوادهها ايفا کند. او همچنين خاطرنشان کرد: اين الگوسازيها تنها در صورتي ميتواند اثرگذار باشد که با توجه به شرايط واقعي زندگي مردم و با درايت و تدبير انتخاب شوند. متاسفانه ما عادت کردهايم در مقابل افزايش آمار طلاق يا سکوت کنيم يا شرايط را سخت کنيم، که شواهد نشان داده اين عوامل نميتواند در کاهش رشد اين نوع طلاق موثر باشد.
نقش تکامل شخصيت در کاهش طلاق
وي با اشاره به اينکه تا وقتي افراد جامعه به توانمنديهاي ارتباطي مجهز نباشند و رشد شخصيتي و رواني خود را جدي نگيرند و به ثبات نسبي نرسيده باشند، نبايد وارد زندگي مشترک شوند، افزود: افزايش ميزان طلاق امري کاملا قابل پيشبيني است، افزايش سرعت زندگي، عامل اثرگذاري در کمحوصلگي و بيرغبتي زنان و مردان براي حفظ ارتباطاتشان است که آنها را با مشکل روبهرو ميکند.
بهرهگيري از مشاوران زبده و توانمند ميتواند تا حد زيادي در بالاکشيدن سطح رواني افراد جامعه و به دنبال آن افزايش سطح روابط زناشويي و کاهش ميزان طلاق موثر باشد. من بهعنوان يک مشاور، هر روز شاهد زندگيهاي مشترک بهبنبسترسيدهاي هستم که طلاق را تنها راهحل پيشروي خود ميدانند. زندگيهايي که در آن، زن و مرد به اين نتيجه رسيدهاند که بايد با طلاق جلوي ضررشان را بگيرند تا حداقل با کمترين خسارت زندگي مشترکشان را به پايان برسانند؛ زندگيهايي که عموما به دليل خيانت، افسردگي، طلاق پنهان و عاطفي بهتر از طلاق نيست.
من گاهي در دادگاهها زوجهايي را ميبينم که بدون سروصدا و درگيري، بدون توهين و نفرت، آرام و متين کنار هم نشستهاند و درخواست طلاق توافقي خود را در مقابل قاضي مطرح ميکنند. در مقابل، زوجهايي را نيز ميبينم که با لج و لجبازي، کتککاري و با پرونده پزشکي قانوني روبهروي قاضي مينشينند. واضح است در شرايطي که زندگي به بنبست رسيده باشد، هيچراهي براي ادامهدادن آن وجود ندارد، طلاق توافقي منطقيترين و انسانيترين راهحل است. نميتوان هيچ زندگياي را به ضرب و زور نگاه داشت. آيا بهتر نيست در شرايطي که جز جدايي چارهاي باقي نمانده است، اين اتفاق دوستانه و به دور از هر تنشي روي دهد تا آنکه به کينه، نفرت و انتقامجويي آلوده شود؟ معلوم است که هر عقل سليمي طلاق توافقي را به کشمکشها و نزاعهاي طولاني و طاقتفرسا ترجيح ميدهد.مصطفي سليماني، در پايان با بيان راهحل موجود، اظهار کرد: از آنجايي که زوجهاي کنوني - برخلاف گذشته- قائل به استراتژي سوختن و ساختن نيستند، بهتر است که در سالهاي نخست زندگي مشترک، از بچهدارشدن صرفنظر کنند و به شناخت يکديگر بپردازند.
به يکديگر فرصت کافي را براي امتحانکردن روشهاي مختلف براي کسب سازگاري و کشف روشهايي براي درک يکديگر بدهند و در نهايت اگر به اين نتيجه رسيدند که قادرند در کنار هم زندگي بادوامي داشته باشند به فرزنددارشدن فکر کنند، زيرا ترديدي نيست که زندگيهاي سرد و پرتنش، مکانهاي مناسبي براي پرورش فرزند نيستند. از طرف ديگر، در خانوادههاي پرتنش داراي فرزند نيز طلاق توافقي هرقدر که در شرايط کمسنوسالي فرزندان اتفاق بيفتد نسبت به طلاقهاي ديرهنگام، ميتواند بهعنوان يک راهحل، موفقتر عمل کند. در حقيقت، تصميم زودهنگام والدين يعني در شرايطي که از ميان جدايي يا ادامه يک زندگي پرتنش، انتخاب جدايي تنها راه چاره است، ميتواند شرايط پذيرش و درک مساله جدايي از والدين را براي فرزندشان هموارتر کند.
نظر کاربران
قبح جدایی یعنی چی . دو طرف یه عمر رو اعصاب همدیگه باشند بهتره . مثل آدم از هم جدا میشند با توافق بهتر از آبروریزی و گیس و گیس کشیه
پاسخ ها
راست میگن مثل آدم ازهم جدا بشن خیلی قبیحه همسر کشی راه بندازن یاخیانت کنن بهتره
فشارهای نابودگر اقتصادی در طلاق اصلا نقشی ندارند، خوشی زیر دل زوجین میزنه طلاق میگیرن، محض تفریح هستش
بعضی از روانشناس ها با اراجیفی که میگن کاملا نشون میدن که در قبولی دانشگاهشون سهمیه چقدرررررر به دادشون رسیده
با این اوضاع اقتصادی که حضرات برای مردم درست کردند عاقلانه ترین کار طلاق توافقیه
تو متن میگین طلاق توافقی خوبه بعد تو تیتر میگین بده
قبح ! مال حلال , والدین , صداقت , درستکاری , ریش سفیدی , کودکی , بیماری , اسما متبرکه ,........قبلا حرمت داشتن , الان چی. ! چرا ؟
طلاق میگیرند صیغه همدیگر میشوند و از حقوق پدر زن
بهره نند میشوند