شرکتهای هرمی به سراغ افغانستانیها رفتهاند
جای تعجب ندارد که در وانفسای بازار اقتصادی که هیچکدام از اصناف و تولیدیها وضعیت مساعدی ندارند، رویای یکشبه پولدارشدن برای خیلی از جوانهای امروزی که با مدرک ارشد و دکتری به جایی نرسیدهاند و حتی از پس تامین مایحتاج روزانه خود نیز برنمیآیند، به ملجأ آمال و رویاهای شیرین آنان تبدیل شود تا بتوانند در آن به اندکی از آرزوهای خود جامه عمل بپوشانند؛ اما دریغ که این رویا سرابی بیش نیست.
روزنامه فرهیختگان: جای تعجب ندارد که در وانفسای بازار اقتصادی که هیچکدام از اصناف و تولیدیها وضعیت مساعدی ندارند، رویای یکشبه پولدارشدن برای خیلی از جوانهای امروزی که با مدرک ارشد و دکتری به جایی نرسیدهاند و حتی از پس تامین مایحتاج روزانه خود نیز برنمیآیند، به ملجأ آمال و رویاهای شیرین آنان تبدیل شود تا بتوانند در آن به اندکی از آرزوهای خود جامه عمل بپوشانند؛ اما دریغ که این رویا سرابی بیش نیست.
شرکتهایی که دیر آمدهاند و میخواهند زود بروند!
مدتزمان زیادی از عمر شرکتهای بازاریابی در ایران نمیگذرد، اگرچه این زمان در کشورهای توسعهیافته به 10 تا 15 سال میرسد اما تازگی این کار در ایران و استقبال جوانان از این حرفه موجب شده عمر مفید این شغل در ایران برای رسیدن به جایگاهی موفق به دو تا پنج سال تقلیل پیدا کند؛ مسالهای که به این راحتیها ممکن نیست و برخلاف تبلیغات گستردهای که در این زمینه صورت میگیرد؛ چندان آش دهنسوزی هم نیست.
روند ضابطهمند شدن بازاریابی شبکهای در ایران
از سالها پیش خردهفروشی با حضور واسطهها برای فروش اجناس و کالاهای مختلف در ایران وجود داشت، اما بازاریابی فعلی به شیوه جدید در ایران سعی کرده است که این کار را همراه با شبکهسازی، آموزش و ایجاد گروه فروش انجام دهد و تفاوت آن با بازاریابی به شیوه سنتی این است که در اینجا نقش واسطهها را حذف کرده و کالاها را با قیمت بیشتری به مخاطبان عرضه میکند.
بازاریابی شبکهای از سال 90 و حدودا از هشت سال گذشته توانست به شکل رسمی و قانونمند طی دستورالعمل مشخصی از سوی وزارت صمت فعالیت خودش را در ایران آغاز کند؛ دستورالعملی که فروردین 96 به آییننامه «اجرایی چگونگی صدور مجوز و نحوه نظارت بر فعالیت افراد صنفی در فضای مجازی و بازاریابی شبکهای» تغییرنام یافت و به شرکتهای متقاضی در این مساله ابلاغ شد تا آنان در چارچوب تعیینشده در این آییننامه به فعالیت بپردازند. فعالیتی که در ابتدا با مجوزهای سالیانه و دوسالانه برای آنان آغاز شد اما اکنون این روند به مجوزهای پنجسال افزایش یافته و آنان باید مجوز خود را از اتحادیه کشوری کسبوکارهای مجازی دریافت کنند.
براساس آخرین آمار موجود، 58.25 درصد از بازاریابان را آقایان و 41.75 درصد را خانمها تشکیل میدهند که این آمار نسبت به گذشته تغییرات اندکی داشته و تحقیقات ثابت کرده است برای رده سنی بازاریابان در شرکتهای بازاریابی شبکهای در ایران تا آذر سال 97، بیشترین تعداد بازاریابان در رنج سنی 26 تا 35 سال هستند که حدود 38 درصد از کل بازاریابان در این رده سنی قرار دارند.
همچنین 25.19 درصد از آنها در رده سنی 18 تا 25 سال و 21.05 درصد در رده سنی 36 تا 45 سال قرار دارند. ضمنا 10.24 درصد از کل بازاریابان در رده سنی 46 تا 55 سال قرار داشته و 5.52 درصد در رده سنی بالاتر از 56 سال قرار دارند.
تحقیقات نشان میدهد در سال 96 لوازم آرایشی و بهداشتی با 59.7 درصد پرفروشترین رسته کالایی در این حرفه بوده است و پس از آن مواد غذایی با 33.42 درصد فروش قرار دارد اما براساس بررسیها این آمار در 6 ماهه اول سال 97 کاملا تغییر کرده است، بهطوری که موادغذایی و لوازم آرایشی و بهداشتی هردو با 47درصد فروش، پرفروشترین رسته کالایی بودهاند.
گستردگی این شرکتها درحالی افزایش پیدا کرده است که توزیع اجناس نامرغوب از جانب شرکتها موجب زیرسوال رفتن کار بازاریابی در این شرکتها شده و از سویی فعالیت شرکتهای فاقد پروانه کسب بازاریابی شبکهای در کنار بزرگنمایی این شرکتها در کسب درآمدهای بالا بدون توجه به توانایی اشخاص در نحوه فعالیت تجاری ازجمله مشکلاتی است که در عموم آنان به وفور دیده میشود.
یکشبه میلیاردر شدن واقعیت ندارد
از او میخواهم من را به یکی از لیدرهایش معرفی کند که درخواستم را قبول میکند؛ لیدری که در گفتوگو اعلام میکند این روزها بسیاری از بازاریابهای یک شرکت خاص به امید بهترشدن وضعیت کاریشان به شرکت آنان رجوع کردهاند.
از او درباره ماهیت چنین شرکتهایی و اینکه آیا میتوان یکشبه میلیاردر شویم، میپرسم که او در پاسخ میگوید: «آنچه موجب میشود افرادی به فکر یکشبه میلیاردر شدن بیفتند، این است که من نوعی در جایی میشنوم که فردی در یک مدت کوتاه چندساله درآمد میلیاردی کسب کرده است که شاید 10 درصد جامعه قدرت رسیدن به چنین موقعیتی را ندارند. نتورک مارکتینگ هم مانند بسیاری از کارها افراد موفق و شکستخورده دارد.»
او با بیان اینکه متاسفانه برخی بازاریابهای شبکهای برای جلب افراد به هر شیوه ممکن از چنین روشهایی استفاده کرده و به شما میگویند شما با این روش خیلی زود میتوانید پولدار شوید و در 6 ماه به رقمهای نجومی دست بیابید، در صورتی که چنین مسالهای اصلا امکانپذیر نیست و عملا این کار در کشورهای بزرگ جهان با روش علمی انجام میشود.
از او درباره تفاوت شرکتهای بازاریابی میپرسم و او به مولفههایی همچون تنوع محصولات، میزان پورسانت و شیوه درآمدزایی تیم بهعنوان تفاوت این شرکتها اشاره میکند.
او صداقت و اعتماد را در ادامه سخنانش از مهمترین مسائل مطرحشده در این کار معرفی و تاکید میکند که سالم بودن تیم نتورک ازجمله مسائلی است که در این کار از اهمیت بالایی برخوردار است. با خود گفتم حالا که به سراغ شرکتهای بازاریاب و افرادی که در این حوزه کار کردهاند، رفتم، بهتر است سری هم به افرادی بزنم که اگرچه این کار به آنان پیشنهاد شده، اما هیچگاه نتوانستهاند به آنان اعتماد کنند و با نوعی بیاعتماد به آنان نگاه میکنند.
صداقتی که برخی بازاریابها ندارند!
در این رابطه از یکی از دوستانم کمک خواستم و او مرا به فردی معرفی کرد که در کار بازاریابی یک محصول خوراکی با اسانسهای مختلف بود و مشکلش با این مساله شاید وعدههای پرطمطراقی بود که به او داده بودند؛ نگاهی که سعی در فریب خریدار و راضی کردن او به هر قیمتی برای خرید آن محصول اختصاص داشت. به او گفتم مشکل این مساله چیست که او پاسخ داد اگر بخواهم این محصول را خریداری کنم، نیازی به این همه مقدمهچینی وجود ندارد، قضیه اینجا وقتی درام میشود که گفته میشود با فروش محصولاتی همچون چای یا دیگر اقلام خوراکی به درآمدهای میلیاردی میرسید؛ مسالهای که در عالم واقعیت امکان تحقق آن وجود ندارد.
عدمصداقت ازجمله اصلیترین عواملی بود که موجب شده این دانشجوی ارشد رشته برق کار ثابت خود را در یک اداره با حقوقی مشخص به رویای یکشبه میلیاردر شدن ترجیح دهد و بر این مساله نیز تاکید داشت که نمیتواند زندگی خود را فقط به این مساله اختصاص دهد.
با شنیدن صحبتهای ایرانیان فعال در این شرکتها به این نتیجه رسیدم که کار بازاریابی شبکهای به این راحتیها ممکن نیست و شاید سادهبودن روش کاری آنان این فرصت سوءاستفاده را به برخی شرکتهای بازاریابی داده است تا آنان با ناامیدشدن ایرانیان به سراغ اتباع افغانستانی بروند که دستشان به هیچجا بند نیست.
ضرورت راستیآزمایی ادعای شرکتهای بازاریابی
این مساله را با استادی به نام موسوی از فعالان فرهنگی شورای مهاجران افغانستان در میان گذاشتیم که او در پاسخ گفت: «من هنوز خبری در این مورد به دستم نرسیده است اما قطعا از این کلاهبرداریها و سوءاستفادهها زیاد است و متاسفانه اتباع افغانستانی با مشکلات بسیاری در زمینه کاری مواجه هستند.» به او تازگی این مساله و اینکه یک ماه است این آگهی را منتشر کردهاند را متذکر شدیم که او در جواب ما گفت: «باید این شرکت با رزومه و مشخصات دقیق به چنین اقدامی بپردازد، در کنار این متولیان این مساله همچون پلیس امنیت و پلیس مهاجرت باید بر این مساله نظارت لازم را داشته باشند اما از این موارد بسیار است و در بسیاری موارد ادعاهای اینچنینی این شرکتها به جایی نمیرسد.»
موسوی با بیان اینکه آمار دقیقی از میزان اتباع افغانستانی که بهطور غیرقانونی در کشور حضور دارند، موجود نیست، گفت: «بسیاری از این افراد که مدارک قانونی را به همراه ندارند، از هیچ مرجعی حمایت نمیشوند. این مرجعی که اعلام میکند چه برای اتباع قانونی و غیرقانونی میتواند نامه دهد، باید بررسی شود از چه سازوکاری برخوردار است، هرچند من بعید میدانم این مساله صحت داشته باشد و بهتر است شما این مساله را با اداره کل اشتغال اتباع خارجی نهادهای مربوطه در وزارت کشور و استانداری مطرح کنید.»
این فعال فرهنگی در ادامه سخنانش گفت: «اگر کسی مدارکش مشکل نداشته باشد، برای کار کردن در ایران با مسالهای مواجه نخواهد بود، اما اگر فاقد مدارک لازم برای حضور قانونی در ایران باشد، قاعدتا با مشکلات بسیاری در این زمینه روبهرو خواهد شد و اینها ممکن است بهعنوان نیروی یدی بتوانند کار کنند اما در بسیاری از موارد شاهد هستیم قراردادی با آنان بسته نشده یا در برخی موارد پولی به آنان داده نمیشود و حتی در خوابگاههای غیراستاندارد نگهداری میشوند، درنتیجه افرادی که بهطور غیرقانونی در ایران حضور دارند از هیچگونه بحث حمایتی برخوردار نیستند و کسانی که میگویند ما میتوانیم به این افراد اقامت دائم و ویزا ارائه کنیم، باید ادعایشان مورد راستیآزمایی قرار بگیرد و قانون باید در این مساله به درستی انجام شود.»
در پایان صحبتهایمان با این فعال فرهنگی افغانستانی به طرح مباحثی همچون مهاجرت افغانستانیها به ترکیه و کشور افغانستان پرداختیم و او درباره این مساله گفت: «افغانستانیها برای مهاجرت به ترکیه سفر میکنند اما کار ترکیه هم خیلی با کار ایران تفاوتی ندارد اما با توجه به پایین آمدن ارزش ریال در ایران شاهد هستیم خیلی از کارگران اتباع افغانستانی به کشور خودشان بازگشتهاند، چراکه عملا در ایران هزینهای که به یک کارگر بدهند شاید یکمیلیون و نیم باشد اما شاید چندبرابر آن را باید صرف هزینههای جاری و خواب و خوراک خود کند، درنتیجه مهاجرت اتباع افغانستانی در ایران شدت گرفته است که تاثیرات آن را باید در بازار شاهد باشیم.»
در پایان باید به این مساله اشاره کرد که شاید در وهله اول چنین مقولهای برایمان از اهمیت چندانی برخوردار نباشد اما بد نیست به این فکر کنیم که در آینده نهچندان دور اتباع افغانستانی که به هزار امید و آرزو در این شرکتها مشغول به کار میشوند، چه فکری را درباره ایران و ایرانی خواهند کرد و چه تاثیراتی را بر وجهه بینالمللی کشورمان خواهند گذاشت. بهتر است نهادهای مسئول در این زمینه تذکرات خود را به چنین شرکتهایی جدیتر و قاطعانهتر اعلام کنند تا این عدمبرخورد موجب سوءاستفاده از اتباع مهاجر به کشورمان نشود.
نظر کاربران
به شما چه
همش چرته و الکیه