هولوکاست بزرگ در ایران
وقتی مردم ایران گوشت مردگان را خوردند
در فاصله ی سالهای ۱۲۹۳ تا ۱۲۹۴ خورشیدی ( ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۵ میلادی ) اانگلستان از جنوب , دولت عثمانی از غرب و روسیه از شمال ایران را به تصرف در آوردند و حکومت وقت که کمترین توانی برای مقاومت در برابر این سیل بنیان کن دشمنان را نداشت فقط نظاره گر بود .
این آمار بدون در نظر گرفتن کشته های قحطی حاصل از جنگ در ایران است چرا که فقط حدود ۹.۵ میلیون نفر در ایران کشته شدند . از قحطی و بیماری های واگیردار که در نتیجه ی سو تغذیه در جامعه همه گیر شدند .
در فاصله ی سالهای ۱۲۹۳ تا ۱۲۹۴ خورشیدی ( ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۵ میلادی ) اانگلستان از جنوب , دولت عثمانی از غرب و روسیه از شمال ایران را به تصرف در آوردند و حکومت وقت که کمترین توانی برای مقاومت در برابر این سیل بنیان کن دشمنان را نداشت فقط نظاره گر بود .
در سالهای بعد روسیه تزاری که در نوع خود کشور ضعیفی محسوب می شد در پی توافقی با دولت انگلستان , ایران را واگذار کرد. در همان زمان عثمانی ها هم به مرز فروپاشی رسیده بودند جنگ جهانی اول که از حیث گستردگی ابعاد شگفت آوری دارد باعث نابودی ۴ امپراطوری بزرگ و قدرتمند اروپا یعنی : امپراطوری اتریش مجار , روسیه , آلمان و عثمانی شد .
بنابراین استعمار پیر تنها بازیگردان عرصه سیاست ایران شد و با خرید گسترده غلات و جلوگیری از واردات کالا به ایران و اجازه ندادن برای ورود کمکها دولت آمریکا به ایران باعث ایجاد نایابی مواد غذایی در کشور شد و خشکسالی و بارندگی کم هم قوز بالای قوز شد و چنان قحطی در کشور بروز کرد که بیش از ۴۰ درصد مردم ایران را به کام مرگ برد.
نکته ی جالب گزارشهای سفیر وقت دولت آمریکاست که باعث می شود محموله های بزرگ مواد غذایی برای کمک به مردم تیره روز ایران ارسال شود که انگلیسیها به هیچ وجه اجازه ی ورود آنها را به کشور نمی دهند .
" داناهو افسر شناخته شده اطلاعات نظامی انگلستان و نماینده سیاسی آن دولت در غرب ایران در سالهای ۱۹۱۸ و ۱۹۱۹ درباره قحطی درغرب ایران اینگونه می نویسد: " اجساد چروکیده زنان و مردان، پشته شده و در معابر عمومی افتاده اند. در میان انگشتان چروکیده آنان همچنان مشتی علف که از کنار جاده کنده اند و یا ریشه هایی که از مزارع در آورده اند به چشم می خورد؛ با این علفها می خواستند رنج ناشی از قحطی و مرگ را تاب بیاورند. در جایی دیگر، پابرهنه ای با چشمان گود افتاده که دیگر شباهت چندانی به انسان نداشت،چهار دست و پا روی جاده جلوی خودرویی که نزدیک می شد می خزید و در حالی که نای حرف زدن نداشت با اشاراتی برای لقمه نانی التماس می کرد...".
مرحوم محمد علی جمال زاده تلفات وحشتناک شیراز را این طور روایت می کند: جنگ اول جهانی در آستانه اتمام بود[ پائیز ۱۹۱۸] که در دل شبی تاریک و هولناک سه سوار ترسناک که هر کدام شمشیر و شلاقی به بر داشتند به آرامی از دیوارهای شهر عبور کردند و به آن وارد شدند. یک سوار نامش" قحطی" دیگری" آنفلوانزای اسپانیایی" و آخری" وبا "بود. طبقات فقیر، پیر و جوان، همچون برگ پائیزی در برابر حمله این سواران بی رحم فرو می ریختند. هیچ غذایی پیدا نمی شد، مردم مجبور بودند هرچه را که می توانستند بجوند و بخورند. به زودی گربه و سگ و کلاغ را نمی شد یافت. حتی موش ها نسلشان بر افتاده بود. برگ، علف و ریشه گیاه را مانند نان و گوشت معامله می کردند. در هر گوشه و کنار، اجساد مردگان بی کس و کار پراکنده بود. بعد از مدتی مردم به خوردن گوشت مردگان روی آوردند...".
نکته جالب توجه آن است که بعدها به هیچ عنوان از این نسل کشی و توحش انگلیسیها نامی به میان نیامده و هرگز کسی عنوان نکرد که هیچ کشوری به اندازه ی ایران از جنگ جهانی اول آسیب ندیده , جنگی که ایران در آن بی طرف اعلام شده بود .
منبع: ایران دیپلماتیک
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
نظر کاربران
تحریف تاریخ همیشه ایران رو عقب افتاده و وحشی نشون داده.به نظر بچه ها اون موقع تو ایران گوشت مرده میخوردن یا تو این کشورهای عربی واین عربایه زبون نفهم که حتی موقعی که مبارک رفته وقدرت نداره میخوان کشورشونو مثل لیبی کنن و با کلاش همدیگرو تیکه پاره کنن
واقعاچرا؟؟؟؟؟؟؟؟
che vahshat nak.................
are.h vahshanaaaaaaaaaak