فرهیختگان: یاران خاتمی دنبال گروگانگیری هستند!
روزنامه فرهیختگان در گزارشی به نقد استراتژی اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس یازدهم پرداخته است که بخشی از آن را در ادامه میخوانید.
روزنامه فرهیختگان در گزارشی به نقد استراتژی اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس یازدهم پرداخته است که بخشی از آن را در ادامه میخوانید.
با نزدیک شدن به اسفندماه ۹۸ فضای حاکم بر ادبیات گروههای سیاسی انتخاباتیتر از قبل شده است. در این میان هر طیف ایدهای را در دستورکار قرار داده و تلاش دارد راه را برای فتح پاستور توسط نیروهای نزدیک به خود هموار سازد.
معنای روشن همه این اظهارنظرها و دهها و صدها اظهارنظر مشابه دیگر آن است که شورای نگهبان فتیله تایید صلاحیتها را پایین کشیده و راه را برای حضور تعداد بیشتری از کاندیداهای اصلاحطلب باز کند؛ در غیر این صورت حاکمیت باید قید حضور اصلاحطلبان را بزند و به انتخاباتی ضعیف، با مشارکتی پایین تن دهد و البته هزینههای داخلی و خارجیاش را هم بپذیرد.
احمد زیدآبادی فعال سیاسی اصلاحطلب میگوید «فشار خارجی فرصت خوبی برای امتیازگیری تحولخواهان از نظام است و هسته مرکزی قدرت وقتی برابر فشار خارجی ضعیف شود به اصلاحات جدی و اساسی در داخل تن میدهد.»
اظهارنظری تاملبرانگیز که زیدآبادی اگرچه بعد از آن تلاش کرد در چند پست تلگرامی بهنحوی آن را روتوش کرده و قرائتی خفیفتر از آن ارائه دهد، اما خب آب رفته را نمیشود به جوی بازگرداند و اصل حرف، خواسته یا ناخواسته بهنحو غافلگیرکنندهای بهصورت عریان و بدون پیچیدهشدن در زرورق الفاظ و تعابیر چندپهلو به میان آمده است. ایده امتیازگیری از کشور با نظر به تحولات بیرون از مرزها و موقعیت کشور در عرصه بینالملل را در حقیقت باید ترجمه همان چیزی دانست که پیشتر، سایر نیروهای اصلاحطلب با زبان نرم نبوی یا خط و نشان تاجزاده، حجاریان، خاتمی و... در قالب «انتخابات تحریمشکن» و البته «مشروط» از آن یاد کرده بودند. همه این واژهپردازیها در حقیقت از یک جنس هستند و معنای همگی آن است که کشور در شرایط تشدید فشارهای خارجی، برای تقویت جایگاه خود هم که شده باید به اصلاحطلبان باج انتخاباتی دهد. به بیان دقیقتر، در این صورتبندی، این اصلاحطلبان هستند که در مواجهه با سیستم میتوانند خود را در موقعیت دست بالا قرار داده و بهواسطه شرایط بیرونی، انتخابات را به گروگان بگیرند.
چسبندگی به دولت از سویی و قرار گرفتن بدنه اجتماعی آن در حضیض کمسابقهای که نظیرش بهسختی در این چهار دهه یافت میشود از سوی دیگر، راه را برای هرگونه کنش حداکثری و فعال از سوی اصلاحطلبان میبندد. هرچه باشد بدنه اجتماعی دولت ریشه در بدنه اجتماعی جریان اصلاحات دارد و در شرایطی که روحانی با محبوبیت کمتر از 10 درصدی مواجه است و فراکسیون امید نیز داد بدنه را درآورده، به این راحتیها نمیتوان استراتژی انتخاباتی تعریف کرد و فراتر از آن، از خطونشان برای شورای نگهبان سخن گفت. به بیان روشن، این وضعیت را میتوان در انتقادهای هفته پیش رئیس دولت اصلاحات از روحانی و فراکسیون امید ملاحظه کرد.
روی دیگر شرطگذاری برای کشور، تحریم انتخابات است و معنای روشن این موضوع افتادن به ورطه رادیکالیسمی است که اصلاحطلبان در مقاطع تاریخی مختلف آن را بارها تجربه کردهاند. فرجام این رویه اما انسدادی شد که در انتخابات 90 آنها را به کلی از دور خارج کرد و در انتخابات 92 و 96 نیز از سخنران اجتماع 23 تیر 78 علیه حوادث کوی دانشگاه، کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری روی دستشان گذاشت و آنها را وادار ساخت معاون اول دولت اصلاحات را در حمایت از او از میدان خارج کنند. محصول همین رویه حالا اصلاحطلبان را به وضعیتی دچار کرده که روزی حضور در رحم اجارهای دولت روحانی را به فالنیک بگیرند و روزی دیگر با یاران لاریجانی برای حضور در مجلس ائتلاف کنند و دیگر روز هم قبای ریاستجمهوری را بر تن رئیس مجلس مناسب بخوانند.
نظر کاربران
کاری ندارد شما هم با رئیس جمهوری پیشین ائتلاف کنید قبای ریاست جمهوری را روی دوش او بیندازید تا در انتخابات با پرداخت یارانه یک میلیونی لاریجانی را از صف اصلاح طلبان حذف کند
همگی باید اعدام شوند ....
من که رای نمیدم
اصلاحات به آخر خط رسیده است.
این خاتمی کدومشون احمد یا ممد