ترفند داماد برای رهایی از ازدواج اجباری
چندی پیش زن میانسالی با پلیس تماس گرفت و از ناپدید شدن پسرش خبر داد و گفت: پسرم به تازگی از آلمان آمده بود من به او یک دختر معرفی کردم تا ازدواج کند.
روزنامه ایران نوشت: چندی پیش زن میانسالی با پلیس تماس گرفت و از ناپدید شدن پسرش خبر داد و گفت: پسرم به تازگی از آلمان آمده بود من به او یک دختر معرفی کردم تا ازدواج کند.
امشب مراسم عقدش بود. صبح پسرم برای رفتن به آرایشگاه از خانه خارج شد. قرار بود بعد از آرایشگاه به سراغ عروس برود و به مراسم بیایند اما دیگر از او خبری نشد.هر چه با تلفنش تماس میگیرم جواب نمیدهد.
با شکایت زن میانسال تحقیقات برای یافتن داماد جوان آغاز شد. در ادامه بررسیها مادر داماد به پلیس مراجعه کرد و گفت: از گوشی تلفن همراه پسرم - سروش- پیامکی برای من ارسال شد. میگویند پسرم را ربودهاند و برای آزادی او پول میخواهند.
رهایی بعد از 24 ساعت
در حالی که تحقیقات برای یافتن داماد جوان ادامه داشت، کارآگاهان ۲۴ ساعت بعد از اعلام این ماجرا، با خبر شدند که پسر جوان موفق شده از دست آدم ربایان فرار کند و به خانه برگردد.
بدین ترتیب بلافاصله تحقیقات از او صورت گرفت وی مدعی بود که در راه رفتن به آرایشگاه از سوی سرنشینان ناشناس یک خودرو ربوده شده اما در فرصتی مناسب موفق شده از دست آنها فرار کند.
در ادامه تحقیقات کارآگاهان به گفتههای پسر جوان شک کردند و با بررسیهای بیشتر دریافتند وی دروغ میگوید. بدین ترتیب بار دیگر تحقیقات از سروش ادامه یافت و وی به ناچار راز آدم ربایی دروغین خود را برملا کرد.
سروش گفت: برای تحصیل به آلمان رفتم. هر وقت به ایران میآمدم مادرم میگفت باید ازدواج کنی. اما من اصلاً قصد ازدواج نداشتم. مادرم مدام عکس دخترهای ایرانی را به من نشان میداد و میگفت یکی را انتخاب کن. ولی من توجهی نمیکردم و به آلمان بر میگشتم. تا اینکه آخرین بار چند روزی از مادرم خبری نشد و بعد هم یکی از خواهرهایم با من تماس گرفت و گفت مادرمان بیمار شده است من هم بلافاصله به ایران آمدم. چند روز بعد هم مادرم گفت آرزو دارد قبل از مرگ عروسی مرا ببیند.
بدین ترتیب با دختری که مادرم معرفی کرد نامزد شدم ولی خیلی اتفاقی متوجه شدم مادرم بیمار نیست و برای اینکه مرا وادار به ازدواج کند خودش را به بیماری زده است. خیلی عصبانی شدم. از طرفی علاقهای هم به آن دختر نداشتم. به همین دلیل نقشهای کشیدم تا بتوانم از ازدواج اجباری فرار کنم.
روز عقد به بهانه آرایشگاه از خانه خارج شدم و به شمال رفتم بعد هم از گوشی تلفن همراه خودم به مادرم پیامک تهدیدآمیز آدم ربایی را ارسال کردم. روز بعد نیز که دیگر مراسم به هم خورده بود از شمال به تهران آمدم و گفتم که از دست آدم ربایان فرار کرده ام.
با افشای راز این آدم ربایی دروغین تحقیقات بیشتر ادامه دارد.
نظر کاربران
خب برمیگشتی آلمان
چرا خودتو تو دردسر انداختی!!!
پاسخ ها
الکی یه دخترم بدبخت کرد خوب همین ها نماینده ملت ما توی المانن که جهان سومی محسوب میشیم افغانستانم نباید باشی تو
ببین این زنک نادان حیله گر چه بلای سرفرزندش اورده پیره زن عجوزه خداورتون
داره چون همش دنبال دردسریدپس شوهرت
بی عرضه ات کجاست.
پاسخ ها
وای چه عقده ای
بعد میگن خمسه چرا اون حرف ها رو زده
اوضاع کشور خیلی خیلی بدتر از اون چیزی هست که خمسه گفته
اگه این حرفارو به پسره بزنی دهن واست نمیزاره
پسره اگر مرد بود که نقل مجلس یه عده البته با فرهنگ های مختلف نمیشد
الان دقیقاً دهن کی رو میخواد ببنده
کاربر 22:32 لایک داری
از وقتی گوشی های هوشمند اومد مردان قبیله گوسفنداشونو فروختند و وارد اینترنت شدند.قدیم اینترنت جای باکلاس تری بود
اخه بیشعور
اون دختر بی خبر از همه جا و خانواده ی بدبختش چ گناهی در حقت کردن چقدر تو بچه ننه ای
بهتر که ازدواج نکردین چون بچه ننه نمیتونه زندگی خوبی بسازه
پاسخ ها
دقیقا حرفت درسته.این بچه هنوز به عقل کامل نرسیده مال این حرفا نیست که ازدواج کنه.بیچاره اون دختر که با همه امید و آرزو با این بچه نامزد کرده
واقعا
خریت نه تنهاعلف خوردن است.خب معلوم شدوقتی به مادرش اگه جواب سفت وسخت نه ازباب بی ادبی ازباب محکم واستوار
درکلام میداد وقاطعانه بوددیگراحتیاج به این دسیسه نیود.
آخه چرابه زوربچه هاتون روواداربه ازدواج میکنین.اینم نتیجش
پاسخ ها
بیچاره اون دختر و خانواده اش که امثال این آدمهای بی ملاحظه با آبروشون بازی میکنن
مادرپدران سعی کنید زورکی نه دختر بدین نه زورکی پسرتون رودامادکنین فردا علاقی نداشته باشن بکش به طلاق زندگی دوخانواده ازهم میپاشه دختر پسرهم تاآخرعمرافسرده میشه این خوبه یا ازدواج نکنه خواهش میکنم عاقل باشین خدایابخاطرامام علی خودت به خانواده هاکمک کن تاراه درستی روانتخاب کنن الهی آمین یاحق
این مادر بیمار خطرناکی است. پیرزن تو آرزو دل بمیری بهتر است تا اینکه مستکبرانه نقشه برای زن گرفتن پسرتبگیری. تو مادر نیستی... مادر برای پسرش کلک و نیرنگ نمی زند. انصاف داشته باش و از خود متشکر نباش. تو حق نداری زور بگی..
دمشششششش گررررررررمم
آفنر
کاردرستی نکردی..ماتوایران به سرکارگذاشتن دخترمردم میگیم بی معرفتی ونامردی
پاسخ ها
شور انداختن مردم تو ذات ماست
عجب اوضاعی یه
خیلی بی غیرت و پست فطرتی با خواهرت یکی این کارو میکرد خوب بود؟ابروی مردم مسخره دست تو نیست آشغال بخدا گاهی از مرد بودن خجالت میکشم از پس نامردی و خیانت میبینم
پاسخ ها
واقعا حق باشماست.چقدر آدمها راحت با آبروی همدیگه بازی میکنن
خاک بر سر مادرت
خاک بر سر وحشی بی ابروت کنن دختر بینوا گناهش چی بود که بایدجواب احمق بودن ننت رو میداد خانواده دختر هم میتونن به خاطر ابروشون شکایت کنن
خوب بابا نمیخواد زن بگیرد مگه زور خوب شاید زن وبچه در آنجا دارد از شما میترسد بگوید شاید هم برای ارث تهدیدش کرده اید علتش را سئوال کنید عروس خارجی هم خیلی خوب ومهربونه
پاسخ ها
آفرین دقیقا
عروس ایرانی مهربون نیست؟گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه پیف پیف بو میده
خدا وکیل ینی بازم تحقیقات میخاد...رسما رد دادین
بعله توی این اوضاع گرونی زن برا چی میخوای طلا و عروسی رو ا کجا میگیری
این وسط دختر بیچاره و خونوادش آسیب دیدن فقط، به خاطر اصرار یه مادر بی ملاحظه و کار احمقانه یه بچه ننه
پاسخ ها
لایک
چه تحقیقاتی ادامه داره....!؟ دمش گرم امادگی نداشته ازدواج کنه وبعدش طلاق کشی و دعوا.....گذاشته رفته فردای مراسم اومده ؛ کجاش ایراد ونیاز به تحقیق داره؟
پاسخ ها
آقا پسر داستان سرایی کرده ولی اداره آگاهی ایران آنهم تهران خیلی زرنگ تر از این بچه هستند، بخاطر همین مسئله داستان ادامه دارد
ایرادش اینجاست که مثل مرد می ایستاد و میگفت نمیخواد زن بگیره
یه سوال اگر جای این پسر دختره همین کار رو میکرد بازم نظرت همین بود؟ به دختره هم میگفتی دمشگرم؟
اون مادر دروغ نگفته واقا مریضه منتها از نوع روانی
چقدر راحت با زندگی و آبروی یک دختر بازی کردن
خخخ اگر همچین کاری رو یه دختر میکرد همین الان این خبر پرکامنت تر خبر روز میشد و چها که به اون دختر نمی گفتن
پاسخ ها
لایک
به اون دختر چه مربوط ننت داره میمیره بیچاره دختر مردم با ابروش بازی کرد باز جای شکرش باقی شناسنامه دختره سیاه نشد
پاسخ ها
واقعا
چقدر بچه ننه یک کلمه رک میگفتی نمیخوام رفتی نامزد هم کردی بی اراده
بلانسبت همه ی بانوان ایران زمین؛ دخترا مگه مسخره ی دست تو واون مادر بازیگرته شعور هم خوب چیزیه فکر کنم اینا خانوادگی بازیگرهستن احمقهای عوضی یعنی مادرزادی شغلشون
دختره شانس آورده که از شر یه پسر بچه ننه منفعل راحت شده کسی که حتی جرات بیان خواسته خودش رو نداره مرد زندگی نیست از نظر من این دختر شانس آورده
خدا خیرش بده عروسی نکرد بعد غیب بشه. مادر و پسر خوب مثل در و تخته اند. هر دو با کلک و دروغ پیش می برند!