هیاهوی بسیار برای تشابه اسمی دو رضا قاسمی
ماجرای انتشار یک کتاب در یکی از موسسههای انتشاراتی و تشابه اسمی دو نویسنده با هم، جنجالی در فضای مجازی به راه انداخته و عدهای زمین و زمان را به هم دوختهاند و نویسنده دوم را به سوءاستفاده از نام نویسنده اول محکوم کردهاند و گفتهاند او برای فروش بیشتر کتابش به عمد دست به این کار زده.
اعتماد نوشت: ماجرای انتشار یک کتاب در یکی از موسسههای انتشاراتی و تشابه اسمی دو نویسنده با هم، جنجالی در فضای مجازی به راه انداخته و عدهای زمین و زمان را به هم دوختهاند و نویسنده دوم را به سوءاستفاده از نام نویسنده اول محکوم کردهاند و گفتهاند او برای فروش بیشتر کتابش به عمد دست به این کار زده؛ اتهامی که باعث شده نویسنده رمان «از سهراه آذری تا منهتن» تمام مدارک شناساییاش را منتشر کند تا دامنه اتهامات را فرو بنشاند.
پرسش نخست در این زمینه این است که اگر مثلا نویسندهای دیگر با نام «محمود دولتآبادی» در این کشور ظهور کند، باید چه نامی غیر از نام خودش را روی کتاب درج کند؟ آیا او میتواند بنویسد «محمود دولتآبادی ۲» یا من «محمود دولتآبادی دیگری هستم»؟ در حوزه قانون نشر هیچ ماده و تبصرهای وجود ندارد که نویسندهای همنام با نویسندهای دیگر را به اعمال عملکردی مشخص مجبور کند.
یعنی همان قانونی که شامل نویسنده رمان مورد بحث هم میشود و زمانی میتوان این نویسنده را متهم دانست که مثلا پیشوند یا پسوند نام خانوادگی خود را حذف کرده باشد تا نامش مشابه نویسندهای معروف شود. نظر شخصی من این است که موسسه انتشاراتی نگاه میتوانست فقط و فقط با انتشار عکسی کوچک از نویسنده در پشت کتاب در همان چاپاول، فرق رضا قاسمی «از سه راهآذری...» با رضا قاسمی «همنوایی شبانه ارکستر چوبها» را به خواننده گوشزد کند که این امر را میتوان به قصور این ناشر نسبت داد و نه کاری آگاهانه به قصد فروش بیشتر کتاب.
باید به این نکته هم اشاره کرد و گفت کسی که تفاوت لحن و شیوه نویسندگی رضا قاسمی اول را تاکنون درنیافته و به راحتی نویسندهای دیگر را جایگزینش میکند، صرفا یک خریدار «نام» است و نه اثر. البته من کتاب نویسنده دوم را نخواندهام و داوری پیرامون وزن و اندازه این کتاب را فعلا در صلاحیت خود نمیدانم، اما گمان هم نمیکنم که یک رمان، صرفا به دلیل نام یک نویسنده در مدتی کوتاه چند چاپ را تجربه کند.
منظورم این است که این کتاب قطعا باری دارد که خواننده را جذب میکند، چون در غیر اینصورت اگر اصل قضیه لنگ بزند و چیزی برای ارایه وجود نداشته باشد، حتی نام «همینگوی» هم نمیتواند نجاتش بدهد. البته برخورد ناشر به معترضان در فضای مجازی تاکنون برخوردی حرفهای و عذرخواهانه نبوده و مدیریت این نشر به جای ایجاد آرامش در این فضا، به دنبال پاسخهایی بوده که ریشه در نوعی عمد دارد؛ عمدی که سعی دارد مخاطب خود را به هیچ بینگارد.
گرچه در چاپ سوم به بعد شاهد تصویری کوچک از نویسنده در جایی از کتاب هستیم، اما انتظار میرفت ناشری با سابقه انتشارات نگاه، اجازه پیشرفت این مشکل را تا به اینجای کار نمیداد و زودتر از اینها غائله را ختم به خیر میکرد. در بررسی برخی اظهارنظرها در فضای مجازی پی میبریم که بسیاری از دوستان اصولا رنگ این کتاب را هم ندیدهاند و اصولا اهل خواندن نیستند.
بلکه تمام تلاششان این است که از سر تفنن لیچاری بار کسی بکنند تا از قافله عقب نمانند. اظهارنظرهایی که حتی تا مرز اسفبار ناسزاگفتن هم پیش رفته و نویسنده رمان «از سهراه آذری.» را به سرقت ادبی! و رونویسی از کتابهای نویسنده ساکن کشور فرانسه محکوم میکنند! موضوعی که توجه اصالت به این هیاهوها را از اساس منتفی میکند.
نویسنده رمان «از سهراه آذری...» بارها اعلام کرده که نامش همین است و بوده و خواهد بود. او گفته است «زمانی که من کتاب را برای انتشار به نشر نگاه دادم این نشر فکر نمیکرد چنین اتفاقی برای این کتاب بیفتد؛ متخصصین کار من را خواندند و پذیرفتند، با توجه به اینکه نگاه ناشر بزرگی است و بسیار سختگیرانه و جدی در چاپ کتابهایش برخورد میکند ولی خوشبختانه نظرشان روی کتاب من مثبت بود و آن را چاپ کردند.
نه من و نه نشر نگاه چنین تصوری نداشتیم که بعد از چاپ کتاب، بعد از دو ماه به چاپ ششم برسد و از طرفی این اسم باعث شود این مشکل به این صورت ایجاد شود. من و نگاه چنین تصوری نداشتیم و در جلسهای که اخیرا با آقای رییس دانا مدیر نشر نگاه داشتیم، گفتند ما فکر نمیکردیم چنین اتفاقی رخ دهد». به نظر میرسد عدهای در این میان کاسه داغتر از آش شدهاند، چون نویسنده رمان «همنوایی شبانه...» هم موضوع را کماهمیتتر از آن دیده که به آن ورود کند.
ارسال نظر