آزمایشگاه جنایی، قاتل را معرفی کرد
انجام آزمایش دی انای روی لکه خونی که در صحنه جنایت به دست آمد راز قتل مرد جوان را برملا کرد.
ایران نوشت: انجام آزمایش دی انای روی لکه خونی که در صحنه جنایت به دست آمد راز قتل مرد جوان را برملا کرد.
ساعت ۱۱:۴۰ شامگاه دوشنبه ۵ فروردین مأموران کلانتری ۱۵۲ خانی آباد نو در تماس با بازپرس جنایی پایتخت، خبر قتل مرد جوانی را در خانه خواهرش اعلام کردند.با ورود به محل، آنها با جسد مرد ۳۵ ساله درحالی که آثار بریدگی روی گلویش به چشم میخورد مواجه شدند. بررسیها نشان میداد که مرد جوان پس از جدایی از همسرش برای گذراندن ایام عید به تهران و خانه خواهرش آمده بود.
روز حادثه خواهر مقتول به همراه خانوادهاش برای رفتن به میهمانی از خانه خارج اما بعد از بازگشت با جسد مرد جوان مواجه شدند. این درحالی است که در ورودی سالم بود و این احتمال مطرح شد که مرد جوان از سوی یک آشنا به قتل رسیده است.
لکه خون، تنها سرنخ
در بازرسی از صحنه جنایت کارآگاهان جنایی روی دستگیره در ورودی خانه لکه خونی دیدند که بلافاصله برای انجام آزمایش به آزمایشگاه جنایی ارسال شد.
نتیجه نشان میداد دی انای لکه خون با دی انای خون مقتول متفاوت است. بدین ترتیب این احتمال مطرح شد که متعلق به عامل جنایت باشد.
از آنجایی که در تحقیقات اولیه این احتمال مطرح بود که جنایت از سوی فردی آشنا صورت گرفته است به دستور بازپرس جنایی آزمایش دی انای از بستگان مقتول گرفته شد.با انجام آزمایشات صورت گرفته، متخصصان تشخیص هویت، خون را متعلق به خواهرزاده مقتول اعلام کردند.
اعتراف به جنایت
لکههای خون متعلق به هوشنگ، خواهرزاده ۴۳ ساله مقتول بود و بدین ترتیب به دستور بازپرس جنایی، مرد جوان از سوی کارآگاهان اداره دهم بازداشت شد. مرد جوان پس از حضور در اداره آگاهی ابتدا منکر جنایت شد اما زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شد به قتل داییاش اعتراف کرد: مدتها بود با داییام اختلاف داشتم، او همیشه پشت سرم حرف میزد و این موضوع مرا ناراحت میکرد. روز حادثه وقتی فهمیدم که داییام در خانه تنهاست به سراغش رفتم.
قصدم کشتن او نبود میخواستم با او صحبت کنم. از قبل چاقوی آشپزخانه خانهمان همراهم بود، چرا که آن را برای تیز کردن برده بودم. کینه شدیدی از داییام داشتم و همین مسأله باعث شد تا با چاقو چند ضربه به او بزنم. در این گیر و دار من هم زخمی شدم. بعد از قتل به خانه آمدم و برادرم با من تماس گرفت و خبر قتل داییام را داد. در این مدت عذاب وجدان داشتم اما میترسیدم خودم را معرفی کنم.
با اعتراف متهم، او با قرار بازداشت موقت در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
نظر کاربران
پشت سرت حرف میزد همین ؟!!!
پاسخ ها
چاقورو برده بودی شب تیزش کنی اره باهمه باماهم خخخخخ
08/53،اگر با ضرب المثل و یا گفته های قدیمی ها آشنا بوده باشید این مثل مهمی است که می گفتند ( دایی را آب به سمت پایین برده بود، ولی خواهرزاده رو به سمت بالای رودخانه سراغ جسد دایی را میگرفت) منظور این مثل این بوده که دایی ممکنه خواهر زاده را دوست داشته باشد، ولی خواهرزاده نسبت به دایی اینطوری نیست،!!!، اگرچه امروزه روز نه فرزند به پدر، یا خواهر، مادر خود رحم نمی کند چه رسد به دایی، پسران این دوره و زمونه اگر بدتان نیاد مثل سابق نیست کم عاطفه و کم اخلاق ترند، چی شده نمی دانم،
خاک بر سرت کنن
یاخداخودت رحم کن
دم آزمایشگاه گرم
پاسخ ها
بازم به مرام جوانان دهه پنجاه و شصت.... جوانان الان اگه زنگ خانه رو بزنن پدر باید بلند بشه و در باز کنه....