اعتراف هولناک نوعروس به قتل خواستگار سمج
نوعروس وقتی دید گرفتار بدبینیهای همسرش میشود، خواستگار سمج را به قتلگاه کشاند.
باشگاه خبرنگاران جوان: ساعت ۱۴ بعدازظهر ماجرایی گزارش شد که در آن از رها شدن یک خودروی پراید نقرهای رنگ خبر میداد و ماموران به محل اعزام شدند و به بررسیهای میدانی پرداختند.
خیلی زود مشخص شد پراید متعلق به یک زن است. وقتی ماموران به خانه این زن رفتند از وی شنیدند که خودرو در اختیار پسر ۳۰ سالهاش به نام «مصطفی» بوده است.
این تحقیقات نشان داد مصطفی از صبح شنبه به تنهایی از خانه خارج شده و تا لحظه پیدا شدن خودرو و حضور ماموران، هیچگونه تماسی با خانه یا اعضای خانواده نداشته و موبایلش نیز خاموش شده است.
مادر و خواهر مصطفی که ترسیده بودند خواستار ردیابی این پسر شدند و با دستور بازپرس رسیدگی تخصصی ماموران آغاز شد.
پلیس با انجام تحقیقات از خانواده مصطفی اطلاع پیدا کرد وی از چند ماه پیش قصد ازدواج با دختری ۲۳ ساله به نام «مریم» را داشته که بهخاطر مخالفت ۲ خانواده، موفق به ازدواج با یکدیگر نشده و مریم نیز پس از گذشت مدتی، با مردی ۲۵ ساله به نام «غلامرضا» ازدواج کرده است.
خانواده مصطفی ادعا کردند وی به تعدادی از دوستان خود گفته که همسر مریم پس از اطلاع از موضوع خواستگاریاش از مریم، چندین بار با وی درگیر شده است.
در این شاخه ماموران مریم، برادرش و همسر وی را تحت بازجویی قرار دادند که میثم برادر مریم با ادعای بیاطلاعی از سرنوشت مصطفی گفت: آخرین بار جمعه شب من مصطفی را در داخل پارک محل دیدم؛ آن شب یکی از بچههای محل به نام «محمد» ۲ بار با مصطفی تماس گرفت و قرار شد تا مصطفی، محمد و برادر زن محمد را به خارج از شهر ببرد و پس از آن، هر ۲ از پارک خارج شدند و مصطفی مرا تا ابتدای کوچه رساند؛ سپس به خانه رفته و به همراه مادر، همسرم و ۲ خواهر و دامادهایمان به پارک رفتیم؛ پس از خوردن شام، ساعت یک و نیم بامداد بود که از پارک به خانه بازگشتیم؛ صبح همان روز ساعت ۱۱ و نیم بود که چندینبار با مصطفی تماس گرفتم، اما گوشی تلفن همراهش خاموش شده بود تا اینکه مادر مصطفی با من تماس گرفت و گفت خودرویش پیدا شده، اما از مصطفی خبری نیست!
میثم درباره درخواست ازدواج دوستش با مریم نیز گفت: مصطفی خواستگار خواهرم بود، ولی زمانی پیشنهاد ازدواج را مطرح کرد که خواهرم به عقد غلامرضا درآمده بود؛ خواهرم حدود ۶ ماه پیش عروسی کرد و دامادمان نیز از موضوع خواستگاری مصطفی از خواهرم اطلاع نداشت و هیچ برخورد و درگیریای نیز با مصطفی نداشته است.
غلامرضا ۲۵ ساله نیز گفت: مصطفی را به خاطر دوستی با برادرزنم میشناسم. داخل پارک رو به روی مغازه اعضای خانواده زنم بودیم و پس از خوردن شام حدود ساعت یک بامداد، همگی به خانه مادرزنم رفته و تا صبح همراه مریم در آنجا بودم. پلیس که به بن بست خورده بود این بار به تحقیق از نوعروس پرداختند.
مریم گفت: مصطفی با برادرم دوست بود و از من خواستگاری کرد، اما خانوادههایمان مخالف بودند، ولی وی باز هم اصرار به ازدواج با من داشت تا اینکه اردیبهشت ماه من با غلامرضا ازدواج کردم، چند روز پیش بود که مصطفی چندین پیام کوتاه برایم فرستاد و زمانی که غلامرضا از این موضوع اطلاع پیدا کرد بسیار عصبانی شد و تصمیم گرفت از من متارکه کند، اما برای اینکه ثابت کنم به وی علاقه داشته و مرد دیگری در زندگی من نیست، مهریه خود را بخشیدم. بعد از آن هر زمان که مصطفی مرا میدید برایم ایجاد مزاحمت میکرد، اما به اصرار خانوادهام بویژه مادرم تصمیم گرفتم کمتر از خانه خارج شده تا با مصطفی روبهرو نشوم.
کارآگاهان با مقایسه ادعاهای این ۳ زن و مرد پی بردند همه آنها پنهانکاری میکنند چرا که میثم در جریان این مزاحمتها نبوده، شوهر مریم میگفت اصلا مصطفی را نمیشناسد، اما مریم گفته که همه در جریان این مزاحمتها بودهاند از سوی دیگر داماد خانواده گفته که آن شب با خوردن شام و همراه اعضای خانواده همسرش به خانه مادرزنش رفته در حالی که در تحقیقات انجام شده مشخص شد وی حدود ساعت ۷ صبح به خانه مراجعه داشته است. همین دروغ پردازیها کافی بود تا با دستور بازپرس مریم، میثم و غلامرضا دستگیر شوند و نوعروس پشت میز بازجویی بنشیند.
مریم خیلی زود افشاگری کرد و گفت: چند روز پیش مصطفی با همسرم تماس گرفته و وی را تهدید کرده بود، به همین علت در شب حادثه با مصطفی تماس گرفته و از وی خواستم برای حل مشکل به خانه ما بیاید. زمانی که مصطفی وارد شد در حالی که همسرم در اتاق خواب بود، میخواستم با وی حرف بزنم که دعوایمان شد و من از پشت سر ۳ ضربه چاقو به مصطفی زدم.
شوهرم نیز با بیرون آمدن از اتاق چند ضربه با چاقو به مصطفی زد. با مرگ خواستگارم با غلامرضا به پارک رفته سپس در بازگشت به خانه جسد را داخل رو فرشی پیچیده و من به خانه مادرم رفتم و دیگر نمیدانم شوهرم با جسد چه کرده است.
با این اعترافات مرد کینهجو نیز گفت: با مریم نامزد کردم. بعد از مدتی فرد ناشناسی که بعدها متوجه شدم خواستگار سابق همسرم به نام مصطفی است، با تلفنهای مختلف و ارسال پیامک شروع به تهدید من و همسرم کرد و از من خواست مریم را طلاق بدهم.
شب حادثه من و مریم تصمیم گرفتیم با مصطفی صحبت کنیم. من در اتاق خواب بودم که مصطفی وارد شد. دقایقی از ورود وی به داخل خانه نگذشته بود که با همسرم درگیر شد. ابتدا همسرم از پشت چند ضربه به مصطفی زد و من نیز با دیدن این صحنه از خود بیخود شده و چند ضربه با چاقوی آشپزخانه به شکم و صورت وی زدم. پس از کشته شدن مصطفی وی را در داخل رو فرشی قرار داده و همراه مریم به پارک رفتیم. مریم از آنجا به خانه مادرش رفت. پس از بازگشت به خانه، جسد را با وانت یکی از دوستانم که به امانت گرفته بودیم به خارج از شهر برده و پس از ریختن بنزین به آتش کشیدم.
با توجه به اعترافات این زن و شوهر، ماموران با مراجعه به محل سوزانده شدن جسد موفق به کشف بقایای جسد شدند.
نظر کاربران
دستشون درد نکنه
پاسخ ها
یکی اعدام میشه یکی هم زندان چی چی را دستش درد نکنه باید از راه قانونی وارد میشدن
عزیز 11:59 الان از راه قانونی میخواستن چیکار کنن؟؟؟؟
اگه به پلیس می گفتن میگفت بدون حکم دادگاه کاری انجان نمیده
اگه دادگاه میرفتن چون اتفاقی نیفتاده حکمی صادر نمیشد تازه اگه تمام چیزای خصوصی شون رو برای 100 نفر اون جا توضیح میدادن شاید دادگاه رایی می داد
تو این مملکت آدم یا باید 100 سال منتظر بمونه تا بمیره و قانون کاری نکنه یا خودش یه کاری بکنه و قانون بیاد تو دو روزش اعدامش کنه
چه سناریویی غلطی
پاسخ ها
تو چیکار می کردی میذاشتی هر روز اذیت کنه یا به پلیس می گفتی که اونا هم تهش یه توصیه می کردن به دو طرف که خویشتندار باشن آخرش هم روز از نو روزی از نو
احسنت و باریکلا به این دختر خانم تازه عروس البته صدها و هزارها احسنت به این داماد که نوعروس خورا رها نکرده و تا پای جان نوعروس خود را تنها نگذاشته است، این بی صفتان کور دل را فقط اینطوری تنبیه نمود، آخه لعنتی تو خواستگاری رفتی و در هر صورت جواب رد شنیدی و دختره بنده خدا شوهر کرد دیگه چرا قصد برهم زدن زندگی این دو جوان را الکی برهم بزنی و باعث آبروی آنها شوی، حق این کور باطن بدتر از این طور کُشتن بوده،
دستشان دردنکنه ادم بی حساب ازخودراضی چرادست ازسرمردم برنمیداره
حقته به ناموص مردم نظر نکنی بی وجدان
واااای واااای واااای هیچی نمیتونم بگم
اطاعت از نفس اماره متاسفانه خروجی اش همیشه همین طور است.
پس ماشین مصطفی چجوری پیدا شده
پاسخ ها
آفرین. با هوش کی بودی تو؟
ماشین دست عمت بوده
کار خوبی کردن کشتنش مگر شهرهرته داری مزاحم نوامیس مردم میشی زن ازدواج کرده دیگه چی میخوای از جونش اینم تهدید میکنی طلاق بگیره میای خونه شوهرش باش درگیر میشی حتما میخوای شربت پرتقال برات درست کنند وزنش تحویل جنابعالی بده لعنت بر شما کثافتهای ولد الزنای بی ناموس این باید قانون مهدورالدم کنه بره بجهنم زندگی ملت خراب میکنند طلبکار هم هستند
پاسخ ها
پلیس پس واسه چیه؟ فقط حجاب و روزه خواری؟ برین پلیس مشکل رو حل کنین
بابا صدرحمت به داعش جسد پیچوندن لای روفرشی رفتن پارک دورهمی شام خوردن چه خونسرد و بی تفاوت
پاسخ ها
خیلیم عالی من بودم زجر کشش میکردم و زنده زنده میسوزوندمش نه مرده مردتیکه عوضی
چقدر وحشتناک
درسته مزاحمت اشتباه
اما میشد باخبر دادن به پلیس این موضوع رو حل کرد
قطعا قتل راهکار چاره نبوده
واین قتل خیلی تلخ ووحشناکه
اونم کشتن باچاقو واتش زدن جسد
وحشتناکه
زنک حیله گر حالا بیاپاسخ بده ماده روباه بی
صفت فاسد.درست گفتن همیشه پای یک
شیطان مکار در میان است.تف به نجابت نداشته ات پیکاسو.
زنک حیله گر حالا بیاپاسخ بده ماده روباه بی
صفت فاسد.درست گفتن همیشه پای یک
شیطان مکار در میان است.تف به نجابت نداشته ات پیکاسو.
با یک فردی که چشم به زن مردم دارد .وتهدید می کند و زندگی را به یک خانواده زهر کرده چه باید گفت؟ مگر زن قحطه
یا خدا ادم کشتن و از اوتطرف راحت رفتن پارک و خوشگذرانی
زن وشوهر قاتل و سنگدل. !!!!
خوب کاری کردن کشتنش، مزاحم زندگیشون شده بود دختره هم نمیخواستش ، چسبیده بود به زندگیش اومد زندگیشو به هم زده زندگی شوهرش وهمینطور زندگی خودش هم نابود کرد یعنی زندگی ۳ نفر رو نابود کرد، ول کن بابا دختره نمیخادت مگه زوره حقت بود که بمیری.
خاک توسرتون اشغالا حالازن نفهم هم جوون مردم روکشتی هم شوهرتومیبری بالای چوبه دارحقته روانی
حق داشتن کشتنش
یا خدا. به خودتت پناه میبرم. اینا دیگه چه موجوداتتون لازم به این جنایت نبود شکایتش میکردید به قانون الان دوتا تون برید بخوابید تو زندان تا چند سال بفهمید ادم قبل از هرکاری باید خدارایاد کند که کسی ناظرکارهایمان هست خون هیچ وقت نمیخوابت
بفرمایید قبل از ازدواج که دوست می شوید دختر خانمها ومدرک میدهید به دست پسرهااگر مدرکی نباشد دست پسر دختر را چطوری تهدید می کندمیروید همه جا باهاش وفکر می کننید که در ابرها ورویاها هستید حالا هم تو عروس خانم واقا داماد با هم اعدام می شوید
سلام و درود
بسیار وحشتناک .
پلیس اگر متوجه نمی شد.میتونستن به زندگیشون ادامه بدن ؟
نباید مزاحم زن شوهر دار میشد.
ای زنان بی وفا که مردان را به جان هم می اندازید
پاسخ ها
ای مردان بیغیرت که چشمتون دنبال ناموس مردمه
حقش بوده عجب بی ناموسی بوده که رفته سراغ زن شوهر دار
چرا انقدر مردها بد شدند
همش چمشان دنبال ناموس دیگران هست
مگر اینها دین ندارند
حیف اسم مرد....
حقش بود
باید یاد میگرفت دنبال زن شوهر دار نره
حقش بوده انگل
اینها می توانستند با قرار دادن بزرگتر های هر دو خانواده موضوع را حل وفصل کنند ویا با مراجعه به قانون اگر ادامه پیدا می کرد خودشان اقدام به ادب کردن او می کردند او هم حق نداشته برای اینها مزاحمت ایجاد کنه زمانیکه انسان ها پیروی میکنند از هوای نفس این مسائل را پیش می آورند اون مرد واینها هم به سزای اعمالشون میرسند واین آقا داماد هم به بالای چوبه دار میرود اما ده سال لفتش میدند واز جیب ملت خرجش میکنند که شاید خانواده رضایت بدهند جامعه با خود سری جوانها که دیگه بزرگان را قبول ندارند به سوی بد بختی رفته قدیم همه مشکلات با دخالت بزرگان حل وفصل میشد
احمق های آدم کش
آخه بازن شوهردار چیکارداری، عاقبتت حقته
ایوووول دستتتون درد نکنه خوب کردین کسی که مزاحم ناموس مردم میشه باید بدتر از اینا کرد پسره احمق در حالی که دخترازدواج کرده با یکی دیگه چیکار داری اخه بازم مزاحمش میشی الان حقتو گرفتی هیچکس نمونده دست ناموس وآبروی خودش که شما لاشیها بیاید باآبرو وناموس اونا بازی کنی
این تازه عروس با هرزگی های قبل از ازدواجش باعث قتل یک جوان شده و با خریت و بلاهت و سفاهت مغز نداشته اش باعث اعدام شوهر خود میشود خود کثافتش هم پس از دو جنایتی که انجام داده بعداز مدتی در زندان مشمول عفو میشود و آزاد میشود تا ببینیم نفر سوم کدوم بدبخت مادر مرده ای است که نصیب این گرگ ماده شود!!!!
پاسخ ها
دقیقا همینه موافقم
چی بگم والا خدا همه را به راه راست هدایت کند
برا یک مزاحم چاره ای جز این نیست.قاتون نمیتونه کاریش کنه!با تعهد و تهدید اینا درست نمیشن
این خبرو شیش سال پیش تو روزنامه خونده بودم
جوون مردمو کشتن ..بعد رفتن پارک شام کوفت کردن
حالا تا اخر عمر باید زندگیتو تماشا کنی که چطوری به لجن کشیده
شده
چه تبليغات رو اعصابي
احسن به نو عروس وداماد
اینها باید اول خانواده اون پسر و بعد پلیس رو در جریان میذاشتن
این جوری که زندگی خودشون رو نابود کردن
بعضی ها با این عشق های جنون آمیز و یک طرفه فقط بیمار روانی هستن
این چرت وپرتا چیه میگین .پسرمردم وعاشق وشیفته خودش کرده بعدش میره باکسی دیگه حال وحول میکنه،... حالا اعدام بشه تا دیگه از این ... نکنه
چه راحت پسر مردمه گشته بی رحما راه قانون وجود داشت