اصولگرایان به ایده اصلاحطلبان «آری» میگویند؟
سرنخ کلاف سردرگم گفتوگوی ملی اینبار به دستان محمدرضا باهنر افتاد. او از جلسات رسمی نه، بلکه از گعدههایی گفت که به همراه عزتالله ضرغامی با تعدادی از چهرههای اصلاحطلب برگزار کرده و البته برخلاف موارد گذشته امیدوار است که به نتایجی هم برسد.
خبرآنلاین: سرنخ کلاف سردرگم گفتوگوی ملی اینبار به دستان محمدرضا باهنر افتاد. او از جلسات رسمی نه، بلکه از گعدههایی گفت که به همراه عزتالله ضرغامی با تعدادی از چهرههای اصلاحطلب برگزار کرده و البته برخلاف موارد گذشته امیدوار است که به نتایجی هم برسد.
محمدرضا باهنر رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری گفت «چند جلسهای است که من و آقای ضرغامی گفتوگو با برخی اصلاحطلبان از جمله محمدرضا عارف را آغاز کردهایم، البته هیچ مأموریتی از طرف اصولگرایان برای حضور در این جلسات نداریم و عارف هم به نمایندگی از اصلاحطلبان در این نشستها حضور ندارد. فعلا گعده است و اگر منسجم و مرتب شود یک نفر به عنوان سخنگو، گزارشی را در خصوص آن اعلام خواهد کرد». هرچند این چهره ها به رییس فراکسیون امید و چند عضو دیگر مجمع تشخیص مصلحت نظام ختم میشود اما، به نظر میرسد که در ادامه طیف وسیعتری از اصلاحطلبان را در بر بگیرد.
گفتوگوی ملی برای نخستین بار نیست که از سوی چهره های سیاسی کشور مطرح میشود. پیش از این نیز بارها بر ضرورت آن البته بیشتر از سوی چهره های سیاسی اصلاحطلب تاکید شده بود اما این موضوع نیز همچون دیگر راهکارهای کاهش تنش و اختلاف راه بجایی نبرد.
محمدرضا عارف اگرچه انتقادات زیادی به سکوت پیشه کردنش در مجلس شورای اسلامی میشود اما یکی از طراحان این موضوع بوده است. سه سال پیش او اعلام کرده بود که «اگر چنین طرحی اجرایی شود اختلافات بزرگان نظام در فضای دوستانه حل می شود». هرچند او که ریاست فراکسیون امید را برعهده داشت بر این قصد بود تا موضوع را بطور جدی در مجلس دنبال کند اما وقتی با استقبالی روبه رو نشد وعدهاش را به فراموشی سپرد. حال با گذشت نزدیک به ۳ سال، فردی از جریان مقابل کلید شروع کار را زد و شاید اینبار چون آغازگر ماجرا مردی از جنس اصولگراست بتوان به نتیجه آن امیدوار بود.
برای یافتن موضوع گفتوگوی ملی شاید لازم نباشد چرخ زیادی بین مسائل امروز ایران زد. همه اختلافاتی که راست و چپ قبلی و اصولگرا و اصلاحطلب فعلی طی نزدیک به چهار دهه پس از پیروزی انقلاب با هم پیدا کردند، به موارد چندی میرسد که البته بر سر در برخی از آنان تابلوی گفتوگو ممنوع نصب شده است. در این بین شاید دو موضوع بر دیگر مسائل کشور بچربد؛ یکی سیاست خارجی است و دیگری مبحث انتخابات.
سیاست خارجی کشورمان بخصوص در اوایل روی کار آمدن حسن روحانی به عنوان رییس جمهور ایران دعوای اصلی سیاسیون بوده است. چه آن هنگام که تیم مذاکره کننده هستهای با گروه ۱+۵ به توافق رسید و حاصلش برجام شد و چه پس از آن که بر سر هر مسائل ریز و درشت حول محور این توافق، همه دست اندرکاران دستگاه دیپلماسی را زیر تیغ انتقاد میبردند. با این وجود در آن زمان هیچگاه کسی حاضر نشد تا پروژه گفتوگوی ملی را به پیش ببرد تا شاید از بار دستگاه دیپلماسی اندکی کم شود.
حال با خروج امریکا از برجام و اقدام متقابل ایران، اختلافات روی دیگر خود را نشان می دهد؛ گروهی که دم از مذاکره میزنند در برابر دستهای که به هیچ روی حاضر به چنین کاری نمیشوند. البته از آنجا که موضع نظام در این خصوص مشخص است، بعید است که این موضوع تبدیل به سوژهای برای گفتوگوی ملی شود. در عین حال، بسیاری از سیاسیون هم تاکید دارند که منافع مشترک را باید درنظر گرفت و به هیچ عنوان چراغ سبزی از طرف هیچ گروه و جناحی به دشمن نشان داده نشود. اما از سوی دیگر هنوز مساله ای در حوزه سیاسی خارجی باقی میماند که میتواند موضوع گفتوگوی ملی را تشکیل دهد و آن لوایح چهارگانه مبارزه با تامین منابع مالی تروریسم است که از آن، پیوستن به پالرمو همچنان در دست مجمع تشخیص مصلحت مانده و رفته رفته به مهلت نهایی گروه ویژه اقدام مالی هم نزدیک میشویم.
از حوزه سیاست خارجی به حوزه سیاست داخلی میآییم. جایی که تا چند ماه دیگر تب انتخاباتی هر دو جریان سیاسی کشور را دچار خود میکند. آیا حرکت باهنر و ضرغامی به همین منظور انجام گرفته است؟ انتخاباتی که در این چند ساله نشان داده نه اصلاح طلبان بدون حضور اصولگرایان قادر به تکمیل لیست خود شوند و نه اصولگرایان می توانند آرای مردمی را به تنهایی جلب کنند، از دیگر موضوعاتی است که می تواند در صدر فهرست گفتوگوی ملی قرار بگیرد. این سوال که آیا این دو جریان سیاسی باز همچون سنوات گذشته حاضر به ائتلاف خواهند شد، احتمالا پاسخ مثبتی خواهد داشت که آن هم از دل همین جلسات بیرون خواهد آمد.
اما دو جریان سیاسی در حالی یکی متولی گفتوگوی ملی میشود و طیف دیگر نیز آن را میپذیرد که هیچکدام خالی از نیروهای تندرو نیستند. افرادی از جریان اصلاح طلب و اصولگرا هستند که نه تنها، فقط و فقط با پیش شرط، حاضر به انجام گفتوگو میشوند بلکه بعضا دست توهین را پیش گرفته و طرف مقابل خود را مخالف منافع ملی خطاب میکنند. با این روحیاتی که برخی از چهرههای سیاسی هر دو جریان دارند، به نظر میرسد که افرادی همچون باهنر که از بزرگان اصولگرایی محسوب میشود فکری برای کسب موافقت آنان کرده یا اینکه ترجیح میدهند آنها را از دایره تصمیمسازی حذف کند. کاری که در گذشته هم در اردوگاه اصولگرایی انجام گرفته و طیف تندروی این جریان زمانی که دید کاری از پیش نمیبرد، با کاندیدای منتخب خود وارد کارزار انتخاباتی شد.
نظر کاربران
کور خوندین دیگه همتون عینه همید
این بنده خدا ها باورشون شده که مردم قبولشون دارن بابام جان کجای کارید چندتا عضو دارید که تصمیم می گیرید با این افتضاحات....
خودتونو اذیت نکنید فایده نداره
مردم دیگر نباید فریب وعده های پوچ اصلاحطلبان را بخورند اینها مثل طبل تو خالی اند که فقط ادعا دارند!؟؟!!؟؟!!؟/!؟؟؟!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!؟؟؟؟!؟؟!!!؟؟؟؟؟؟؟
همه ازیک قماشندالان که مردم به هیچکدام آنهااعتمادندارنددارندبرای انتخابات بعدی مهندسی راشروع میکنند.
در جواب همه صاحب نظران خیلی مردم مردم نکنید از اول تا به امروز هیچ مردمی در کار نبوده و نیست خیالتان راحت باشد اگر واقعا مردم را حساب می کردن به حال روز مردم نگاه می کردن الان هر کدامتان با حرف من مخالف هستید جواب بدید
ودر ضمن مردم فورن فریب می خوردن مثل حرفهای فریب دهندهای حسن کلید واقعا کل ۸۰میلیون نفر ایرانی را فریب داد با اون حرفهای که زدی بیکاری را به صفر رساند دلار را به ۱۹تومان رساند از کدام بگم دیگه
پاسخ ها
نگو 80 میلیون ، بگو 24 میلیون! دوم اینکه نگو روحانی فریب داد ! بلکه آنها خواستند که فریب بخورند! ما هستيم که بايد بصیرت داشتند باشیم و فریب شعارهای بظاهر زیبای تو خالی را نخوریم.
اصولکرایان اگر واقعا راست میگن انتخابات ازاد برگزار کنن بزارن مردم انتخاب کنن نه اینکه بین بد و بدتر یکی انتخاب بشه