دولتآبادی: خوشحالم که این بار ممیزی اذیتم نکرد
محمود دولتآبادی، نویسنده در پاسخ به این سوال که در بحث ممیزی کتاب به مشکل خاصی برنخوردید؟ گفت: نه. اتفاقاً خوشحال هستم که این نوشتهام بدون مشکلاتی که در مسیر کسب مجوز نشر سراغ داریم به بازار کتاب و نمایشگاه رسیده است.
روزنامه ایران: محمود دولتآبادی، نویسنده می گوید: آنقدر عاشق نوشتن و ادبیات هستم که هیچگاه دست از کار نمیکشم و همواره در حال نوشتن هستم. حالا فرقی ندارد که در ذهنم باشد یا آن را به روی کاغذ آورده باشم.
بخشی از مصاحبه با محمود دولتآبادی:
یکی از سختترین کارها برای من صحبت درباره نوشتههایم است، شاید باورتان نشود اما وقتی کتابی را برای انتشار به ناشر میسپارم دیگر کاری به آن ندارم و به همین خاطر است که خیلی اوقات صحبت درباره موضوعات دیگر را حتی به ذکر نکات مختصری درباره کتاب هایم ترجیح میدهم. تمام تلاشم بعد از اتمام یک اثر این است که آن را از ذهنم دور کنم.
کار من تا وقتی است که طرح کتاب مورد نظر را در ذهنم کشیدهام، تا وقتی که آن را آغاز میکنم و در نهایت آن را به پایان میرسانم. وقتی تمام شد، از آن به بعد دیگر نوبت ناشر است و خوانندگانی که با نوشتهام سر و کار پیدا میکنند. البته چه بخواهم چه نخواهم واکنشها و بازخورد مطالب به من میرسد، منتهی تلاش میکنم خودم را به آنها محدود نکنم. تنها نکتهای که میتوانم درباره این کتاب بگویم این است که «بیرون در» را نیمه دوم سال 96 نوشتهام.
در پاسخ به (در بحث ممیزی کتاب به مشکل خاصی برنخوردید؟): نه. اتفاقاً خوشحال هستم که این نوشتهام بدون مشکلاتی که در مسیر کسب مجوز نشر سراغ داریم به بازار کتاب و نمایشگاه رسیده است.
آنقدر عاشق نوشتن و ادبیات هستم که هیچگاه دست از کار نمیکشم و همواره در حال نوشتن هستم. حالا فرقی ندارد که در ذهنم باشد یا آن را به روی کاغذ آورده باشم، از همین بابت است که در ابتدا هم تأکید کردم تا کتابی را به دست ناشر بسپارم آن را رها میکنم تا تمام ذهنم متمرکز اثر بعدی شود. تنها نکتهای که در خصوص سؤال شما به آن اشاره خواهم کرد این است که کار تازهام رمان خواهد بود.
نظر کاربران
چاپلوس
خوشحالم در هوای شهری نفس میکشم که تو در ان متولد شدی و نفس میکشیدی هوای این شهر با عطر نفسهای تو شاعرانه شد
نزدیک انتخاباته، میخوان مردمو گول بزنن
انقدر دوسش دارم این بشرو
چرا باید اذیتت کنند؟ به سلامی آشتی کردید و فیض حضور در مراسم افطار حسن کلیدساز هم که نصیبت شد. دیگه اذیت برای چی؟