تولد «استاد بزرگ سینمای ایران»
بهرام بیضایی ۵ دی ماه امسال هم همچون سه سال گذشته شمعهای تولدش را دور از وطن روشن میکند.
دوستداران بیضایی که در تمامی این سالها آرزوی بازگشت او را داشتهاند، زمستان سردی را به یاد دارند که بیضایی به دلیل تعمیرات تئاتر شهر نتوانست آخرین نمایشش را در تالار اصلی این مجموعه به صحنه ببرد و علیرغم میل باطنیاش پذیرفت تا طلسم اجرای «افرا» در تالار وحدت شکسته شود؛ هرچند این تالار را مناسب اجرای نمایش خود نمیدانست.
او که مدتها برای اجرای «افرا» انتظار کشید، در آن سالهای انتظار، متنهای دیگری اجرا کرد؛ «شب هزار و یکم» و «مجلس شبیه در ذکر مصایب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین» اما وسوسه اجرای «افرا» همچنان با او بود و سرانجام در زمستان سال ۸۶ «افرا» به صحنه رفت اما کام بیضایی آنچنانکه باید، از این اجرا شیرین نشد. حالا در سالروز تولد بیضایی، ایسنا پرسشی را یادآوری میکند که بیضایی شش سال پیش در جستجوی پاسخ آن بود.
محمد بهرامی مدیر روابط عمومی پیشین تئاتر شهر که در تمام آن سالها، شاهد پیگیریهای بیضایی برای اجرای نمایش بود، دستنوشتهای از این هنرمند را در اختیار ایسنا میگذارد.
بیضایی دراین یادداشت کوتاه چنین نوشته است:
«برای محمد بهرامی، فقط وقتهایی که سیگار نمیکشد!
امیدوارم به عنوان مدیر روابط عمومی کل تاریخ تئاتر جهان روزی به ما بگوید چرا نمایش«افرا» در سال ۱۳۸۰ اجرا نشد؟ چرا همه رؤسا ناپدید شدند و درها را به روی ما بستند و گوشیهایشان را بر نداشتند؛ و او چرا گوشهایش درد گرفته بود و صدای مرا و فقط مرا؟ از پشت تلفن نمیشنید؟ خب، در مهربانیاش که جای حرف نیست؛ پس این امضا برای او.
ارادت کیش. بهرام بیضایی»
از محمد بهرامی خواستیم بعد از شش سال به پرسش بیضایی پاسخ دهد و او با به یاد آوردن خاطرات آن روزها به ایسنا گفت: «آقای بیضایی در دورهای که مجید شریفخدایی به طور همزمان مدیر مرکز هنرهای نمایشی و تئاتر شهر بود، نمایشنامه «افرا» را ارایه کرد و شریفخدایی از ایشان خواست نمایشنامه را به شورای نظارت و ارشیابی آن زمان ارایه دهد اما این شورا هرگز به او پاسخ نداد و پیگیریهایشان به نتیجه نرسید. پیش از اجرای «مجلس شبیه ...» هم بار دیگر «افرا» را ارایه کرد اما دوباره این متن بدون دلیل رد شد تا اینکه نهایتا سال ۸۶ در تالار وحدت اجرا شد.استنباط شخصی من این است که از این نمایشنامه برداشتهای سیاسی کردند یا اینکه متن را درک نکردند به هر حال این نمایشنامه چندین سال برای اجرا در انتظار ماند.»
بیضایی «افرا» را به صحنه برد اما این آخرین حضور او بر صحنه تئاتر ایران بود و حالا دوستداران او دلخوش کردهاند به اجرای نمایش «آرش ساد» محمد رحمانیان؛ نمایشی که تلفیقی است از «آرش» بیضایی و «ماراساد» پتر وایس. قرار است این نمایش بهمن ماه امسال در تالار وحدت به صحنه برود.
بیضایی، مردی که عاشق درختها است، در دوره نوجوانی، زمانیکه دانشآموزی دبیرستانی بود، برخوانی «آرش» را نوشت تا یکی از ماندگارترین هنرمندان تئاتر و سینمای ایران وارد دنیای هنر شود.
بهرام بیضایی مردی که دوستدار سینما و تئاتر و دلبسته اسطورههاست، این روزها مشغول تدریس در دانشگاه استفورد آمریکاست.او نمایش«جانا و بلا دور» را هم فرسنگها دوراز وطن اجرا کرده است.
او در تازهترین گفتگوی خود گفته است:«خیال نمیکنم به واسطه ترک ایران امکان مهمی داشتهام که از دست دادهام. فیلم و صحنه بله، اگر راهی به دلخواهی بود، ولی پیشیزی نمیارزد به از دست دادن آنچه من از دست دادم؛ به عمری در نوبت نه شنیدن، از کارهای دیگری ماندن! استراحتی دادم به کسانی که در واقع هم کاری جز استراحت نداشتند و آمدم پی شغلی جای دیگری از جهان و درست ۳۰ سال پس از آن که از دانشگاه بیرونم گذاشتند به دانشگاه برگشتم.»
بهرام بیضایی شاید فقط ۱۰ فیلم ساخته باشد. تعداد نمایشهایی هم که به صحنه برده است، خیلی بیش از این نیست اما با نگارش نمایشنامههایی همچون«پهلوان اکبر میمیرد»، «مرگ یزدگرد»،«فتح نامه کلات»،«هشتمین سفر سندباد»،«ندبه»،«سهراب کشی»،«سلطان مار»،«کارنامه بنداربیدخش»،«چهار صندوق»،«مجلس قربانی سنمار»،«مجلس ضربت زدن»،«طرب نامه»،«جنگ نامه غلامان»،«خاطرات هنرپیشه نقش دوم»،«تاراج نامه» و ... ساخت فیلمهایی چون«عمو سبیلو»،«کلاغ»،«غربیه و مه»،«رگبار»،«چریکه تارا»،«باشو غریبه کوچک»،«شاید وقتی دیگر»،«مسافران»،«سگکشی»،«وقتی همه خوابیم» و ...یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان ماست.
هنرمندی که سه سال گذشته دور از ایران زیسته اما میگوید: «همچنان نمایشنامه مینویسم به امید اجرا و انتشار در ایران و مثل همه این سالها در انتظار باز شدن آسمان تهرانم و به امید باد و بارانی که هر هوای آلودهای را بشوید.»
ارسال نظر