پایان تلخ عقدی که در آسمان بسته شده بود
کبودیهای صورتش تازه خوب شده اما هنوز التیامی برای زخمهای دلش نیافته است. این روزها تنها مونس تنهاییاش آیینهای است که هر روز ساعتها مقابلش مینشیند و به چهره در هم شکسته خود زل میزند و به روزهای از دست رفته زندگی مشترک ۸ سالهاش و جای خالی دختر کوچولویشان فکر میکند.
روزنامه ایران: کبودیهای صورتش تازه خوب شده اما هنوز التیامی برای زخمهای دلش نیافته است. این روزها تنها مونس تنهاییاش آیینهای است که هر روز ساعتها مقابلش مینشیند و به چهره در هم شکسته خود زل میزند و به روزهای از دست رفته زندگی مشترک ۸ سالهاش و جای خالی دختر کوچولویشان فکر میکند.
انگار همین دیروز بود که «شیلا» به اصرار پدر و مادرش و با لباس سفید عروسی سر سفره عقد با پسرعمویش - فرشید- نشست و به این وصلت «بله» گفت. هیچکدام آماده این ازدواج نبودند اما همه میگفتند عقد پسرعمو و دخترعمو را در آسمانها بستهاند. سرنوشت «شیلا» و «فرشید» هم با همین باور به هم گره خورده بود.
آنها در حالی با هم ازدواج کردند که «فرشید» هنوز شغلی نداشت و با پولی که پدرش میداد زندگی مشترکش را میگذراند. همین بیکاری و بلاتکلیفی زمینه دعوای گاه و بی گاه آنها شده بود. گاهی این درگیریها به کتک کاری هم میکشید. این کشمکشها چند ماهی ادامه داشت تا اینکه «فرشید» با وساطت پدرش در سوپرمارکتی مشغول به کار شد. از آن موقع دیگر آنها کمتر همدیگر را میدیدند و آرامش زندگیشان بیشترشده بود. حدود دو سال بعد تولد «تینا» زندگی سرد و یکنواخت آنها را زنده کرد اما آنها تنها عاشق دخترشان بودند و از عشق زن و شوهری هیچ خبری نبود.
«شیلا» بیشتر ساعات شبانه روز را با دخترش در خانه تنها بود. علاقهای به رفت و آمد با خانوادهاش هم نداشت و سعی میکرد با دوستان مجازیاش سرگرم باشد. در همین شرایط بود که در فضای مجازی با «ساسان» آشنا شد. او خود را مردی دلسوز نشان میداد که با شنیدن مشکلات زندگی «شیلا»، او را به سازش و خوش رفتاری با شوهرش ترغیب میکرد.
ارتباط مجازی و گاهی تلفنی با «ساسان» تنها دلخوشی «شیلا» بود و هر صبح برای رفتن شوهرش و شنیدن صدای او لحظه شماری میکرد.
رابطه آنها از یک دوستی اجتماعی گذشته بود و برای «شیلا» تبدیل به رابطه عاشقانهای شده بود که هرگز پیشتر تجربهاش نکرده بود. ملاقات حضوری آنها از یک میهمانی دو نفره دوستانه در خانه «شیلا» شروع شد. «ساسان» مهربان بود و با خریدن هدایای زیبا برای مادر و دختر حسابی در دل آنها جا باز کرده بود. «تینا» هم مثل مادرش او را دوست داشت و با ترس از دست دادن این دوست مهربان و هدایای فوقالعاده اش، رفت و آمد او به خانه را از همه حتی پدرش پنهان میکرد.
«شیلا» دیوانه وار این مرد بیگانه را دوست داشت و بیش از اینکه خودش را کنار شوهرش تصور کند برای آیندهاش با «ساسان» برنامهریزی میکرد.
کم کم این احساس را به «ساسان» نیز گفت و در اتاقی که خلوتگاه او و همسرش بود، در کنار «ساسان» تن به خیانت سپرد.
از آن روز دیگر رفت و آمدهای «ساسان» به خانه او بیشتر شده بود. «فرشید» غافل از اینکه مردی غریبه جای خالی او را در خانه پر کرده است، هر روز تا پاسی از شب سر کار بود و زن و دخترش که از این غیبتها راضی بودند کوچکترین اعتراضی نداشتند.
همه چیز طبق خواسته «شیلا» و «ساسان» پیش میرفت تا اینکه یک روز آنچه نباید اتفاق افتاد.
«فرشید» صبح با عجله خانه را ترک کرده بود و گوشیاش را روی میز آرایش «شیلا» در اتاق خواب جا گذاشته بود. عقربهها، ساعت ۱۱ را نشان میداد و «ساسان» مثل هر روز میهمان همسر و فرزند او بود. «تینا» در گوشه اتاق با اسباب بازیهای جدیدش سرگرم بود و «شیلا» و «ساسان» نیز به اتاق رفته بودند که «فرشید» وارد خانه شد.
چند دقیقهای همه چیز به سکوت گذشت اما این آرامش قبل از طوفان بود. «فرشید» که حضور آن مرد را در اتاق خواب خانهاش باور نداشت، به سمت آنها یورش برد. «ساسان» که جانش را در خطر میدید پا به فرار گذاشت و «شیلا» با زبانی که از ترس بند آمده بود، آنقدر کتک خورد تا از هوش رفت.
«فرشید» با خانواده عمویش تماس گرفت آنها «شیلا» را به بیمارستان رساندند. وقتی چشم باز کرد خبری از «تینا» و «فرشید» نبود. مادرش که از خشم سرخ شده بود بالای سرش ایستاده بود و کمی آن سوتر پدر و عمویش با هم دعوا میکردند.
هنوز کبودیهای صورتش خوب نشده بود که احضاریه طلاق برایش آمد و «فرشید» با گرفتن حضانت دخترش برای همیشه او را ترک کرد.
«شیلا» چند باری با ساسان تماس گرفت اما در کمال ناباوری، او نیز حاضر به دیدنش نشد.
از آن روز انباری خانه و میز آرایش سفید رنگ عروسیاش تنها خلوتگاه او شده بود. زن جوان هر روز ساعتها جلوی آیینه مینشست و گذشتهاش را مرور میکرد. دلش میخواست زمان به عقب بازگردد اما دیگر برای جبران همه چیز دیر شده بود و از زندگیاش چیزی جز حسرت، دلتنگی و آرزوهای برآورده نشده نمانده بود...
نظر کاربران
باز هم بتازید بر زنها که مثلا خیانت کرد و فلان و بهمان،ریشه این مشکلٱت اول اقتصادی است بعد هم فرهنگی والسلام.
پاسخ ها
دلیل اصلی این روابط وجود خلا ناشی از مشکلات همسران هست.تا وقتی مهارت کلامی در بین افراد وجود نداشته باشد باید شاهد مواردی این چنین باشیم.حتا اگر قصد جدا شدن داشته باشند باید به سالمترین روش گفتگو حل و فصل کنند .متاسفانه دوستی های رایج فقط راهی برای گذراندن اوقات تلخی هست که زوجین برای هم رقم میزنند.در واقع پاک کردن صورت مساله است.کاش به درجه ای از شعور و مهارت کلامی برسیم که مشکلاتمان را با همسرمان در میان بگذاریم نه با غریبه ها.
ینی فقر جواز خیانت میده؟
من همه زندگیمو وقف زنم کردم از هیچ شروع کردم از صفر صفر سه شیف کار کردم کارمو هر کسی بلد نبود به خاطر همین واسم سر دست میشکوندن زندگی رو با جون خودم ساختم ی خونه خریدم ۱۳۰ متر به نام همسرم ماشین خریدم به نام همسرم ی سوله خریدم برای کارم به نام همسرم تا بعد ۶ سال به اینجایی که الان هستم رسیدم بعد از این همه بدبختی و تلاش همسرم گفت تو . توی زندگی برام کم گذاشتی به من بی اهمیت بودی و رفت . خدا خیرش بده هرجا هست . تو این سالها اگر فکر کنید تو زندگی کم گذاشتم هم اشتباه میکنید سر هر مناسبت طلامیخریدم که حدود ۲ کیلو طلا داشت و گل هر روز میخریدم طوری که خونمون شده بود معدن گل رز خشک شده فکر کنم حدود ۵۰۰۰ شاخه گل رز تو خونه داشتیم تمامی تولدها و ساگرد ها رو تو سالن گرفتم ولی اخرش ... ولی خدا شاهده اصلا بهم خیانت نکرد ادم بده که بخواد الکی کسی رو خراب کنه هنوز هم دنبال دلیلش تو وجود خودم میگردم .
کاربر تهرانی، قربونت برم اینها بجز تخیل یک نویسنده بیمار و روانی خیانت در جامعه چیز دیگری نیست، لطفاً خودتان را اذیت نکنید، اگرچه نوشته شما کاملا درست و صحیح است و در هر داستانی حتماً زنان را مورد حمله و هجمه قرار می دهند، و چنان بر زنان یورش ناجوانمردانه میکنند انگاری شاهد عینی بوده اند،!!! و تشخيص نمی دهند اینها فقط یک مشت داستان کذایی است،
فقط گمشو
هرچند در اینجا فرد دست به خیانت زده ولی باید دنبال ریشه های این نوع خیانت گشت،یقینا آخری نخواهد بود،با اینکه خیلی دیر شده ولی جلوی ضرر را از هرجایی بگیری منفعته
پاسخ ها
اره .جون خودت ...مرد باید هر سه را له و پودر میکرد اتیش میزد حتی دختر کوچکش .چون راز دار مادر احمق ش بوده
امروزه جمعیت قابل توجهی از زنان متاهل دوست پسر دارن و این روابط براشون عادیه.عین دختر مجرد دوست پسردارن و با پسر بیرون میرن و روابط نامشروع دارن.
پاسخ ها
نظر شخصی من اینه وقتی دونفر وارد چارچوبی ب اسم خانواده میشن هر مشکلی باهم داشته باشن حتی اگه از هم متنفر باشن دلیلی برای خیانت نیست...تو خیانت اول آدم خودشو زیر پا میزاره بعد همسر و فرزند
خاک عالم برسرزنهای خیانتکار فکر میکنن که همیشه ماه پشت ابره. احمق عوضی از همان اول طلاق میگرفتی چرا خیانت.
پاسخ ها
خیانت را جنسیتی نکنید لطفا.خیانت از هر کس سر بزنه قبیحه.شک نکنید هر جای خالی که توی یک زندگی باشه با عشق همسران به هم پر میشه.نیود عشق و علاقه است که اینظور میشه.زنگی متاهلی جای مسخره بازی نیست.زندگی مستحکم داشتن,واقعا هنره.آموزه های والدین و معلم ها خیلی موثره.بدبختانه هیچ کجا به آموزش این موضوعات پرداخته نمیشه..
زنی که پاک باشه ازطریق فامیل وبعد هم قانون پیش میره چقدرپست بوده که مردغریبه رو می آورده داخل خونش ساسان بهترین کار رو انجام داده که ولش کرده .احسنت به ساسان که عاقل بوده فهمیده اگه زن پاکی بود به شوهرش خیانت نمیکرده .
پاسخ ها
احسنت به ساسان ؟!!!!!! یعنی ساسان زناکار که به یک زن شوهردار نزدیک شده هیچ گناهی نداره؟! خجالت بکش ازین جمله شرم اورت
همش تقصیر اون زنه ست
چقدرررر بددددددد
خاک بر سر همچین زنی کنن که بخاطر مشکلات زندگی تن به خیانت میده.مردی که برای یه لقمه نون حلال تا نصف شب کار میکرد برا چندر غاز پول خدا لعنت کنه همچین زنی
این دیگه چه مدیه همین که مشکلات زندگی وارد خانواده شد بهم خیانت میکنن
دوستی های مجازی همینه مخصوصا که برای زن خیلی گران تمام می شود
تو زندگی همه ما آدما مشکلات و دعوا وجود داره اگه قرار باشه بهم خیانت بکنیم که کل مردم ایران خائنن
لعنت خدا واهلبیت برشما زنان خاین وملعون باد.مرد بدبخت تاپاسی ازشب برای اسایشتان کارمیکرده.ای خدا......
باید تاسف خورد برای پدر مادر هر دو طرف مقصر اصلی آنها هستند
وقتی ب همسرت توجه ومحبت نکنی مردی دیگر جاتو پر میکنه خیانت کاری بدیه؟
زندگیت نابود شد دخترت روازدست دادی شوهرت طلاقت داد ابرو واست نموند انگشت نمای فامیل شدی عاقبت خیانت همینه ولی ای کاش جان ساسان رومیگرفت ارزش هوس روداشت اینکارها حالا ساسان جونت کجاست بهت سرمیزنه با این ننگ زندگی کن
حقشه، حتی بدتر از این حقشه، خیلی یدتر از این حقشه ، زن خراب
یعنی سر سوزن از دین خبری نبوده!!؟؟ مثلا از 9 سالگی محرم نامحرم رو یاد نگرفته بوده!!؟؟ وا اسفا.... هر جا دین نباشه چه جنایاتی هست......
پاسخ ها
فریبا عزیز الزاما دین دار بودن کسی دلیل خوبی او نیست،ای بسا آدمهایی را دیدیم پیشانیشان پینه بسته ،بس که نماز خوانده اند و بزرگترین خلافها را انجام داده اند و کسانی هم عکس این بوده اند،بنابر این اول انسانیت بعد دین
لعنت به اون مردی که بخاطر هوا هوسش زن شوهردارو گول میزنه و باهاش رابطه نامشروع برقرار میکنه
اصلاً درست نیست که به خاطر مشکلات زندگی زن وشوهر به هم خیانت کنن، حالا اون بچه در آینده چی می شه که تموم این صحنه ها رو تو مغز کوجیکش ضبط کرده. به نظر من خیانت هیچ توجیهی نداره
من خودم از شوهرم خیانت دیدم بخاطر پسرم خیلی راحت گذشت کردم من هییییچ کمبودی هم براش نذاشته بودم حتی لحظه ای هم به فکر خیانت بهش نبودم به قولی تو این فازا نبودم بعد ۲ سال که فهمیدم تمام عالم برسرم خراب شد ربطی به دعوا و بی محبتی نداره چون من برای همسرم هیچ کمبودی نذاشتم که به من خیانت کرد به نظرم هر کسی بخواد خیانت کنه میکنه اینا بیشتر به ذات آدما بستگی داره من از انتخاب غلطم پشیمونم ولی چاره ای ندارم جز اینکه زندگی کنم... ظلم یعنی تقدیر . . .
پاسخ ها
دیده نشدن زن تو یه زندگی اونو نابود میکنه نمیخوام بگم همه زنها خوبن ولی اکثریت زنان ایران به واسطه فرهنگ دینی وبومی حاکم بر جامعه نهایت از خود گذشتگی روبرا زندگیشون به نمایش میذارن ولی متاًسفانه اکثر آقایان این مورد رو مد نظر قرار نمیدن من به عنوان یک زن ۱۷ ساله همه جوره ازخودم گذشتم ولی همسرم دائماً مادرش رو اولویت اول زندگیش میدونه من هم به واسطه رفتارهای نابجای همسرم دچار بی انگیزگی وافسردگی شدم وگرنه اگه کمی حوصله داشتم احتمال زیاد دنبال یه رابطه دیگه میرفتم پس در هر اتفاقی باید دید طرف چی کشیده که دچار چنین اشتباهی شده فرق هم نیکنه زن باشه یا مردنباید به راحتی کسی روقضاوت کرد الله اعلم
سالها خیانت دیدم وبه روی خودم نیاوردم بخطر بچه هام یه شوهر بیکار وبیعار خاین 29سال تحمل کردماز جوانیم کار کردم بیشتر هزینه های زندگی با خودم بود دخترم لیسانسشو گرفت اما سالهاست یه بیماری دچار شده که هزینه های سر سام اوری داره امایکبار به فکر خیانت نبودم
ساسان چطور باید زنده بماند؟؟؟؟؟؟
آرد وشکر با روغن سرخ کنی حلوا میشه
کار بد هر که کنه عاقبت رسوا میشه
هرکس که خیانت کنه باید اون را توی بشکه اسید حلش کرد چه زن باشه چه مرد چون بنیان خانواده را نابود میکنه این شخص زن و مردهم نداره خیانت خیانت
مرگ بر گوشی هوشمند و موبایل و فضای مجازی نجس
پاسخ ها
حمید خان اگر مرگ بر گوشی و چه چه چه پس الان با چی پیغام دادی؟چاقو هم تو این مملکت زیاده،یکی رو پزشک باهاش جراحی میکنه ،یکی دیگه هم چاقو را تا دسته فرو میکنه تو قلب اون یکی.حالا باید بگیم چاقو بده؟یا استفاده کننده؟ فکر کنم متوجه حرفم شده باشی
کاش بشه داستانهایی با مضمون وموضوع وفاداری انتشار داده بشه چون داستانهای خیانتی روی ذهن آدم اثر منفی داره تا اثر عبرت آموزی...اثرات منفی مثل ایجاد بدبینی وگستاخی وطبیعی شدن خیانت...خلاصه بازگو کردن وفا ومردانگی دریک داستان خیلی قشنگتر میشه ومفیدتر...مثلا ساسان متوجه مشکلات خانواده شیلا شده وخواسته سواستفاده کنه ولی شیلا هیچ وقت خیانت نکرده
کاش بشه داستانهایی با مضمون وموضوع وفاداری انتشار داده بشه چون داستانهای خیانتی روی ذهن آدم اثر منفی داره تا اثر عبرت آموزی...اثرات منفی مثل ایجاد بدبینی وگستاخی وطبیعی شدن خیانت...خلاصه بازگو کردن وفا ومردانگی دریک داستان خیلی قشنگتر میشه ومفیدتر...مثلا ساسان متوجه مشکلات خانواده شیلا شده وخواسته سواستفاده کنه ولی شیلا هیچ وقت خیانت نکرده
کاش بشه داستانهایی با مضمون وموضوع وفاداری انتشار داده بشه چون داستانهای خیانتی روی ذهن آدم اثر منفی داره تا اثر عبرت آموزی...اثرات منفی مثل ایجاد بدبینی وگستاخی وطبیعی شدن خیانت...خلاصه بازگو کردن وفا ومردانگی دریک داستان خیلی قشنگتر میشه ومفیدتر...مثلا ساسان متوجه مشکلات خانواده شیلا شده وخواسته سواستفاده کنه ولی شیلا هیچ وقت خیانت نکرده
کاش بشه داستانهایی با مضمون وموضوع وفاداری انتشار داده بشه چون داستانهای خیانتی روی ذهن آدم اثر منفی داره تا اثر عبرت آموزی...اثرات منفی مثل ایجاد بدبینی وگستاخی وطبیعی شدن خیانت...خلاصه بازگو کردن وفا ومردانگی دریک داستان خیلی قشنگتر میشه ومفیدتر...مثلا ساسان متوجه مشکلات خانواده شیلا شده وخواسته سواستفاده کنه ولی شیلا هیچ وقت خیانت نکرده