فداکاریهای خانم معلم برای همسر سارقش
حدود سی سال قبل یک روز در کلانتری شیفت بودم که یکی از دوستان نزدیکم خبر داد خودروی بنز گرانقیمتش را سرقت کردهاند. جالب اینکه از سرقت خودرواش زیاد ناراحت نبود فقط از اینکه یک تخته قالیچه قدیمی در صندوق عقب خودرو بوده و سرقت شده ابراز تأسف و نگرانی شدید میکرد.
روزنامه ایران: حدود سی سال قبل یک روز در کلانتری شیفت بودم که یکی از دوستان نزدیکم خبر داد خودروی بنز گرانقیمتش را سرقت کردهاند. جالب اینکه از سرقت خودرواش زیاد ناراحت نبود فقط از اینکه یک تخته قالیچه قدیمی در صندوق عقب خودرو بوده و سرقت شده ابراز تأسف و نگرانی شدید میکرد. به احمد آقا توصیه کردم بلافاصله به کلانتری بیاید و تشکیل پرونده دهد تا ببینیم چه میشود.
خلاصه با پیگیریهای مستمر از طرف مأموران آگاهی چند روز بعد جوانی بهنام سهراب به اتهام سرقت خودروی بنز دستگیر شد و پس از بازجویی به جرم خود اعتراف کرد و مشخص شد که غیر از خودروی بنز مورد نظر چند خودروی مدل بالای دیگر را نیز سرقت کرده است. در واقع تخصص او سرقت خودروهای مدل بالا بود. وی در اعترافاتش مدعی شد خودروها را با سوئیچ باز کرده و دزدیده است.
درباره شگرد سرقتها نیز گفت از روی قفل در خودروها قالب گرفته و با کمک یکی از دوستانش اقدام به ساخت سوئیچ میکرده است. این جوان سارق که بسیار با هوش بود خودروهای مسروقه را به همدستانش میداد تا با مهارت شماره موتور خودرو و رنگ آن را تغییر دهند و با همدستی عوامل دیگر باند سند جدید برای خودرو میساختند و آن را در نمایشگاههای خودرو میفروختند. بعد از دستگیری متهمان همگی راهی زندان شدند.
چند روز بعد از این اتفاق خانم جوانی که خود را همسر سهراب - سارق- معرفی کرد به کلانتری آمد و در حالی که بشدت از بازداشت همسرش ناراحت بود گفت: من معلم هستم از اینکه همسرم یک سارق و مجرم است واقعاً خجالت میکشم این چند روز هم نمیتوانستم خودم را راضی کنم که به کلانتری و دادسرا بیایم و پیگیر کارهای او باشم اما به اینجا آمدهام تا التماس کنم به همسرم کمک کنید من تعهد میدهم دیگر خلاف نکند.
زن جوان که بشدت از اعمال همسرش ناراحت بود گفت: سهراب بهخاطر من دست به این کارهای خلاف زده است. او عاشق من است و برای اینکه مرا خوشبخت کند تصمیم گرفت پولدار شود. من از خانوادهای فرهنگی و موجه هستم. پدرم راضی به این ازدواج نبود اما سهراب قول داد که مرا خوشبخت کند او فکر میکرد اگر پولدار شود ما خوشبخت میشویم و خانوادهام هم راضی خواهند بود.
الان هم حاضرم رضایت شاکیها را جلب کنم تا شوهرم آزاد شود. یکی از شاکیها که احمد آقا بود گفت اگر قالیچهای که از داخل خودروام سرقت شده را به من برگردانید رضایت میدهم. بدین ترتیب خانم معلم قول داد قالیچه را پیدا کند و برگرداند.
چند روزی گذشت تا اینکه زن جوان با قالیچه به کلانتری آمد. وی گفت: پیدا کردن این قالیچه خیلی سخت بود. در ملاقاتی که با سهراب داشتم گفت آن را به فردی در شیراز فروخته است. سهراب ابتدا متوجه وجود قالی در خودرو نبوده اما وقتی خودرو را برای تعویض نمره موتور به شیراز برده بود قالیچه را دیده و با قیمت کمی آن را فروخته بود.
خانم معلم اضافه کرد: وقتی مرا دنبال قالی به شیراز فرستاد با نشانی که داده بود به خریدار مراجعه کردم و او هم مدعی شد که قالیچه را به شخص دیگری فروخته است به سختی آن مرد را پیدا کردم او ماجرای قالیچه را انکار کرد چون قالی را مفت خری کرده بود دلش نمیآمد آن را پس دهد وقتی به او گفتم قالی سرقتی است و تمام کسانی که در این رابطه بودهاند دستگیر و زندانی هستند و اگر شما قالی را ندهید مجبورم به پلیس آگاهی اطلاع دهم از ترسش قالیچه را به من داد.
بدین ترتیب با پس دادن قالیچه و گرفتن رضایت از شاکیها چند ماه بعد سهراب نیز بالاخره با تلاشهای همسرش از زندان آزاد شد.
نظر کاربران
سارق حرفه ای اینهمه دلسوزی !!!!!
درود بر این بانو، زن اصیل ایرانی یعنی همین
پاسخ ها
کاربر پتروس گرامی، سالها با پای برهنه از میان سنگلاخ ها گذشتم تا تک چراغ دوستی و رفاقت و عشق، همسری همچو این خانم معلم بیابم که با دختری با خصوصیات این سرکار معلم عزیز آشنا شدم با اینکه سه چهار سالی از نظر سنی با من اختلاف داشت، اما هیچ روزی را بدون دیدن او برایم میسر نبود، تا اینکه مرگ بیرحم بدون هیچگونه ترحمی قامت همچو سرو یار مرا از من گرفت، ولی نمیدانم چگونه حیفش نیامد که چنین مرا مجنون کوچه کرد کند، متاسفم برای خودم اما خوش بحال اون سارق خودرو، اگر قدر او را بداند،
واقعا به این میگن خانم دلسوزومهربان احسنت براین خانم فداکارروزت مبارک
پاسخ ها
افرین کاشکی همه زن ها و مردها عاشق هم باشند
خدا لعنت کنه پدر این خانوم رو چون با مخالفتش با ازدواج اینا فقط وضع رو بدتر کرد و باعث شد این پسر ب فکر رفتن راه صدساله در یک شب بیوفته ب توچه که پول نداره در عوض همدیگه رو اینهمه دوست دارن چرا جلوی ازدواجشون رو میگیری؟؟؟ امان از دست ادمای فرهنگی خشک
پاسخ ها
چرا لعنت کند بغضها نگاه به یک نفر می کنند تمام ظاهر باطن را می دانند من خودم هم به کسی نگاه کنم می شناسم چند مرد است اگر این داماد از قبل دوزد ببو هرگز صاحب زن شرافت کند دوزد نمی شود ممکن است دست به کار خلاف بزند نه دوزی که بخواهد حرف پر زن را سبز کند پس بی خودی شهادت و گناه کسی را پاک نکنید انهم ندیدید نم شناسید یا بی خودی نشاندید باید بروید از پر خانم منظرت
خدا لعنت کنه پدر این خانوم رو چون با مخالفتش با ازدواج اینا فقط وضع رو بدتر کرد و باعث شد این پسر ب فکر رفتن راه صدساله در یک شب بیوفته ب توچه که پول نداره در عوض همدیگه رو اینهمه دوست دارن چرا جلوی ازدواجشون رو میگیری؟؟؟ امان از دست ادمای فرهنگی خشک
درود بر تو ای شیر زن
حماقت شاخ ودم نداره خانم معلم چرا حاضر به ادامه زندگی با همچین آدمی شدی؟؟
پاسخ ها
حرف حالا بزن نه سی سال پیش
سی سال
احتمالاً خانم معلم در جریان سرقتهای شوهرش بوده.ولی خیلی قشنگ رل بازی کرد.
پیرخانقاه هم تخصص داشت هم باند بزرگی داشتن، سند ونمره و شماره موتور هم در شیراز دست کوب ...که متلاشی شد .بااین حال داستان جالبی بود و الان باگذشت سی سال بازنشر برای خانواده ها خوب ومفید میدونم .
پس میبینید که او کلید میساخته وبا سختی سرقت میکرده ومردم هنوز ساده بودند انقدر نیرنگ وریا نیاموخته بودند ولی به برکت نظام اسلامی الان همه دزد های بسیار پیشرفته وکلاهبرداریهایی که سر شیطان وجن هم می گذارند شدند همه به برکت بانکهای اسلامی ربا خوار شدند فحشاء خانگی شده قبلا یه محله بود وهمه جا سالم بود نه اکنون با بزم شبانه وووووووووووو
منم کارم با سارقان بوده و کبری یازده وطنی بودم ولی با بدون نام ۰۸:۲۱موافقم الان دزدان برای سرقت انتن جنسیس دوره میبیند !خونه های فحشا وخانه های نیم ساعته ! اجاره یی در تهران پایتخت پرشده .!!!..چه برداشتی از خانه اجاره یک ساعته ( دویست هزار تومان) ! هست؟ ایا جز فحشا در این منازل اتفاق دیگه یی ویا فکر میکنید استراحت میکنن ؟! کشور به لجن کشیده شده و چسبیدید به دعوای سیاسی !!!؟