یک منتقد: آشفتهگی فیلم ژانر است
خسرو نقیبی، فیلم نامه نویس و منتقد سینما درباره فیلم «آشفتگی» نوشت: آشفتهگی فیلم ژانر است. جلوتر از آن فیلم فریدون جیرانیست. جیرانی متأخری که تصمیم گرفته شخصیتر از هر وقت دیگری فیلم بسازد. این شخصیتر به معنای فیلم شخصی نیست.
برترین ها: خسرو نقیبی، فیلم نامه نویس و منتقد سینما درباره فیلم «آشفتگی» نوشت:
آشفتهگی فیلم ژانر است. جلوتر از آن فیلم فریدون جیرانیست. جیرانی متأخری که تصمیم گرفته شخصیتر از هر وقت دیگری فیلم بسازد. این شخصیتر به معنای فیلم شخصی نیست. جیرانی سالیان طولانی دلباختهی طبعآزمایی ژانری در سینمای ایران بوده (چیزی که معتقد است در اینجا همواره از آن غفلت شده) و حالا در پانزدهمین فیلم، دیگر این قدرت را دارد تا فیلم خودش را با خیال راحت و آنگونه که دلش میخواهد بسازد.
آشفتهگی یک نوآر است. یک نوآر کلاسیک. با مردِ در مسیر تباهی و فضای خفقانآور و فمفتال. فیلم شب و وعده و جنایت. نوآرها جدا از کارگردان متبحر، بازیگران درگیرکننده میخواهند. عشقی که دربیاید. فریب بدهد و پیش براند و به زمین بزند. مردی که مخاطب، نگران سرنوشت محتومش باشد و زنی که به سراشیبافتادن بهخاطرش، بیارزد. بهرام رادان و مهناز افشار (در سومین تکرار زوجشان به فواصل یک دههای) دقیقن همین بازیگرانند.
در اوج پختهگی و بازیِ به اندازه. رادان (در یکی از سه بازی برتر کارنامهاش) در نقش برادران دوقلوی زورق، چنان کنترلشده و بیهیچ اکت اضافه، ترس و جاهطلبی مرد کلاسیک نوآر را عرضه میکند که اصل جنس است و مهناز افشار زن اغواگر باورپذیریست که یک نوآر لازم دارد. در جای خود مظلوم و فرمانبردار و جای دیگر ویرانگر و سخت. دریا مشرقیِ افشار هم از کاملترین و درستترین بازیهای کارنامهی بازیگرش است.
آشفتهگی فیلم شکلیافتهایست. فیلم فراغ بال، بیرون از دایرهی روتین تولید فیلم در سینمای ایران؛ تو بگو انگار از جهانی دیگر. نوشتم که؛ جیرانی دارد فیلمهایی را که سالهاست دوست داشته بسازد میسازد. بیترس از قضاوتشدن، یا علاقه به در «بازی جمع» بودن. سینمایی که میدان محکش، سلیقهی باب امروز نیست. مقایسهای هم اگر باشد، باید با همسلکهای کلاسیک خودش سنجیده شود:
رمانها و فیلمها و فیلمسازانی که وامدارشان است (اینجا بهنظرم بیش از هر چیز «پستچی همیشه دوبار زنگ میزند») و اثری که از خود در ادامهی مسیر بر جا میگذارد (مثل جناییها و نوآرهایی که جیرانی پیشتر ساخته و بر سینمای پس از خود اثر گذاشته است). این سینمای فریدون جیرانیست. ویژهی خودش، در ادامهی مسیری که با «خفهگی» در اکستریم خود قرار گرفته، با «آشفتهگی» ادامه پیدا کرده و احتمالن به سیاق کارنامهی فیلمساز، یک فیلم سوم هم خواهد داشت تا سهگانهی نوآرهای بی زمان و مکانش تکمیل شود.
ارسال نظر