خوئینیها؛ راهنما به چپ، گردش به راست؟
خبرگزاری ایرنا در یادداشتی نوشت: مخالفانش میگویند در جلسات تفسیر قرآن پیش از انقلاب «الف، لام، میم» را «انگلس، لنین و مارکس» تعبیر میکرد. فارغ از صدق و کذب این روایت، کسی نمیتواند چپگرا بودنش را انکار کند. روحانی میانسالی که امام جماعت و رهبر معنوی چپهای جوان بود: سید محمد موسوی خوئینی.
خبرگزاری ایرنا در یادداشتی نوشت: مخالفانش میگویند در جلسات تفسیر قرآن پیش از انقلاب «الف، لام، میم» را «انگلس، لنین و مارکس» تعبیر میکرد. فارغ از صدق و کذب این روایت، کسی نمیتواند چپگرا بودنش را انکار کند. روحانی میانسالی که امام جماعت و رهبر معنوی چپهای جوان بود: سید محمد موسوی خوئینی.
جوانان فاتح سفارت آمریکا که پس از ۱۳ آبان ۵۸ خود را «دانشجویان پیرو خط امام» نامیدند، مهمترین پایگاه حامی امام روحالله بودند، تا او بتواند نوآوریهای جسورانه فقهی و سیاسی خود در جامعه را پیش ببرد. در سالهای پایانی دهه شصت، با رحلت امام خمینی؛ مرجع فکری و سیاسی چپهای رادیکال؛ و خروج ژنرال چهار ستاره آنها از اتاق دولت، این هاشمی رفسنجانی بود که در خطبههای نماز جمعه ۱۳۶۸ روزنامهنگاران و جوانان معترض سیاستهای تعدیل ساختاری را به باد انتقاد میگرفت.
در دوران افول جریان چپ، یاران «سید محمد خاتمی» در کیهان و «موسوی خوئینی» در دادستانی، اقدام به تأسیس روزنامه «سلام» کردند تا از سکوت؛ آخرین سنگر خود؛ گامی به پیش بردارند. هرچند در همین دوران یاران «بهزاد نبوی» در سازمان مجاهدین انقلاب و هفتهنامه «عصرما»، ضمن مخالفت با سیاستهای تعدیل ساختاری، هاشمی رفسنجانی را متحد استراتژیک خود میدانستند.
نیمه اول دهه هفتاد، سالهای تبعید چپگرایان بود. سالهایی که هاشمی با عقبراندن آنها به مرزهای جغرافیای انجمنهای اسلامی با صلای سازندگی و توسعه به ستیز مطالبات سیاسی میرفت. در همین سالها بود که طیف نخبه جوانان لانه و چپهای سپاه در مرکز تحقیقات استراتژیک نشستند، تا با آموزههای جدید پا به عرصه بگذارند. در جریان انتخابات دوم خرداد، چپهای جوان دهه شصت که پا به میانسالی میگذاشتند، با چهرههای جدید به سیاست بازگشتند.
در این دوره که «عبدالکریم سروش» بهجای «علی شریعتی» و «سیدمحمد خاتمی» بهجای «موسویخوئینی« مرجعیت فکری و سیاسی چپهای تحولخواه دهه هفتاد را یافتند، مردان حلقه مرکز تحقیقات با مقاومت در برابر حضور هاشمی در لیست انتخابات مجلس ششم، جامعه را از خطر بازگشت روح بناپارتی حکومت انذار دهند.
در این دوره، سعید حجاریان، هاشمی را از ایستادن در میانه برحذر میداشت و عباس عبدی با وی همان کاری را میکرد که هاشمی در تمام سالهای دوره سازندگی با آنها کرد: تحقیر! علیرضا علویتبار، اکبر گنجی و عمادالدین باقی دیگر چپگرایانی بودند که هاشمی را روح الیگارشیک حاکمیت میخواندند تا جایی که پای وی را به قتلهای زنجیرهای میکشاندند. این نزاع با پاتک هاشمی و حلقه راستهای مدرن مواجه میشد. آنجا که پس از کنفرانس برلین هاشمی باز هم در خطبههای نماز جمعه علیه آنها شورید، تا موازنه قدرت بهسمت ضلع سوم حاکمیت سنگینی کند.
اصلاحطلبان که در استراتژی فتح سنگر به سنگر خود، هاشمی را در خط مقدم مقاومت در برابر دموکراسی میدیدند، در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ نیز همچنان در را بر همان پاشنه سابق میگرداندند. یاران خاتمی در ستاد خیابان بهآفرین که بعدها هسته اصلی حزب مشارکت را تشکیل دادند، با حمایت از «مصطفی معین» نشان دادند که بازگشت هاشمی را برنمیتابند. تا جایی که «عباس عبدی» در دور دوم انتخابات سال ۸۴ با نگارش نامهای خطاب به هاشمی، وی را دعوت به استعفا کرد تا «مهدی کروبی»، نفر سوم انتخابات بهجای وی به رقابت با استاندار اردبیل در دولت هاشمی برود، چراکه وی معتقد بود «هرکسی» در برابر هاشمی پیروز انتخابات خواهد بود.
در تمام سالهای بعد از رحلت امام، حتی پس از وقایع ۸۸، حلقه چپهای مرکز تحقیقات به زعامت معنوی مرد خاکستری اصلاحات، با هاشمی رفسنجانی یکدل نشدند. با این اوصاف، مصاحبه اخیر موسویخوئینی در سالگرد فوت هاشمی رفسنجانی را هم باید در همین قالب تحلیل کرد. بهنظر میرسد فارغ از محتوای مواضع موسویخوئینی، این گفتوگو دو نکته ستایشآمیز را به ذهن متبادر میکند:
یکم، در ستایش سکوت سیاستمدار: موسوی خوئینی، همواره تمایلی به حضور در رسانهها و انظار عمومی نشان نداده است. این رویکرد به سیاستمداران علاقهمند به بیش از حد دیده شدن میآموزد تا برای اثرگذاری در حوزه باید کم و گزیده سخن گفت.
دوم. در ستایش مرزبندی: بهطور کلی، رهبری جریان دوم خرداد در طول دو دهه اخیر منحصر در یک چهارضلعی است. حذف نخستوزیر دهه شصت، حضور رئیسجمهور اصلاحات در گوشه رینگ سیاست و رادیکالیسم عبدالله نوری، شیخ پیشروی اصلاحطلبان، موسویخوئینی را بدل به آخرین امکان زعامت جریان چپ میکند. در شرایطی که خاتمی با عدم مرزبندی با نیروهای سیاسی مورد انتقاد بدنه پیشبرنده گفتمان اصلاحات است، موسویخوئینی با تأکید بر مرزبندی خود با نهضت آزادی، هاشمی رفسنجانی، مصطفی چمران و امام موسی صدر، لزوم شفاف کردن مواضع را به سیاستمداران میآموزد.
با این وجود، برخی صاحبنظران نقد هاشمی از سوی موسوی خوئینی را نوعی پالس جناح چپ برای بازگشت به صحنه رسمی سیاست میخوانند. برخی بر این باورند اصلاحطلبان که در سالهای پایانی دهه هشتاد و ابتدای دهه نود، دست در دست هاشمی در سیاست احیا شدند، این بار با عبور از هاشمی، بهدنبال نزدیکشدن به روزهای اتحاد و انتقاد هستند. راهی که پیمودنش البته صعبتر و سختتر از تصور است.
ارسال نظر