عبدی: افراد زیادی مثل آقازادهها زندگی میکنند
انصاف نیوز با عباس عبدی، روزنامهنگار و فعال سیاسی اصلاح طلب درباره حریم خصوصی آقازادهها گفتگو کرده است.
انصاف نیوز با عباس عبدی، روزنامهنگار و فعال سیاسی اصلاح طلب درباره حریم خصوصی آقازادهها گفتگو کرده است.
در بازههای زمانی مختلف از سوی رسانهها بحث فرزندان مسوولان فعلی یا سابق جمهوری اسلامی پررنگ شده است که سبک زندگی متفاوتی از والدینشان را در پیش گرفتهاند. دلیل اصلی این پرداختنها چیست؟
عباس عبدی: دلیل اصلی این موضوع، ادعاهایی است که به والدین این افراد منتسب میشود. در واقع در این نوع افشاگریها کاری به آن فرزندان ندارند؛ فرزندان بسیاری از افراد همینطور زندگی میکنند؛ پدران و مادرانشان هم ممکن است به شیوهی آنها زندگی کنند و یا اینکه اصلا سبکی کاملا متفاوت با آنها برای زندگی داشته باشند. اما میبینیم که به اینها کاری ندارند؛ دلیلش این است که این افراد داعیهای ندارند و اقدامی برای اجبار سبک زندگی خود به دیگران نمیکنند.
فرض کنید کسی در شورایی نشسته است که دارد سیر تا پیاز سبک زندگی را برای همه تعیین میکند، و میخواهد مهندسی فرهنگی کند و باید و نبایدهایی برای مردم تعریف میکند، اگر فرزند خودش به نحو خیلی متفاوتی رفتار کند این پذیرفتنی نیست. درواقع این اتفاق نوعی رفتار غیرمسوولانه را نشان میدهد؛ اگر این فرد نمیتواند راجع به فرزند خودش چنین کاری را انجام دهد، به چه دلیل در مورد دیگران امر و نهی میکند؟! و مهمتر اینکه علیه فرزندش هم چیزی نمیگوید و میان خودش با او مرزبندی نمیکند.
بنابراین اگر چنانچه این شعارها با رفتارهای برخی افراد همخوانی نداشته باشد، ایجاد ابهام میکند. درست مثل کسی که داعیهی طرفداری از مستضعفین را دارد درحالیکه خودش بسیار پولدار است، ریالی هم به کسی کمکی نمیکند و یا فرزندانش بسیار شیک هستند و سبک زندگیشان بسیار تجملگرایانه است؛ و از همه بدتر اینکه سر در آخور رانت دارد، اینها باهم همخوانی ندارند.
از همهی اینها گذشته فرض کنیم که سبک زندگی فرزندان این افراد را رسانهای کنند و نمایش دهند، آنها بیایند و بگویند اینها بچههای ما هستند، هیچ اشکالی ندارد و حقشان است که اینگونه باشند؛ اگر بگویند حقشان است که اینگونه باشند در آنصورت باید این حق را برای فرزندان دیگران هم قائل باشند. اما اگر گفتند فرزند من حق ندارد، باید نشان دهند که در مورد این گزارهشان چگونه برخورد میکنند؛ آیا همانطور که در مورد فرزندان دیگران عمل میکنند مانع فرزند خودشان هم شدهاند؟ نه آنکه بگویند اینها فتوشاپ است. این مسخره است.
مرز اخلاقی رسانهها و مرز حیطهی شخصی افراد برای پرداختن به این مسایل کجاست؟ آیا انتساب به یک مسوول این حق را به رسانه میدهد تا برای یافتن این سوال که رانت و فسادی در زندگی اطرافیان او هست یا نه، در زندگی شخصی فرزندان و اطرافیان مسوولان کنکاش کنند؟
این مرزها را نمیتوان بهصورت دقیقی مشخص کرد. این موضوعی است که باید در تجربهی عملی آن را مورد بحث قرار دهیم. اینکه در زندگی فرزندان و اطرافیان یک مسوول کنکاش کنند، اگر زندگی فرزندان و نزدیکان متاثر از زندگی آن فرد نیست، این موضوع مطلقا غیر اخلاقی است؛ اما اگر زندگی اینها متاثر از موقعیت زندگی پدر و مادرشان است و درواقع بهواسطهی موقعیت آنها به یک جایگاهی رسیدهاند یا عرفا چنین فهمیده میشود، خب طبیعی است که آنها باید هزینهاش را بدهند.
یک نفر که به زندان میرود زن و بچهاش متاثر میشوند، آیا میتوانیم بگوییم زن و بچهاش چه گناهی کردهاند؟! نه، نمیتوانیم بگوییم؛ او مرتکب جرمی شده، به زندان میاندازندش و یا اعدامش میکنند. خانوادهاش نابود میشوند. آیا ما میتوانیم بگوییم که چرا به خانوادهاش ظلم شده است؟! کسی به خانوادهاش ظلم نمیکند بلکه به تبع رفتار مجرمانه با آن فرد است که با وی برخوردی میشود و رفتارهای آن مجرم است که ظلم را به خانوادهاش منتقل میکند.
بنابراین بهنظرم بخشی از این تعیین حدود در حین گفتوگو و در بحثهای مصداقی بهتر به نتیجه میرسد.
برخی از این افراد در داخل کشور هستند و حضورشان در مکانهای مختلف و در موقعیتهای مختلف بصورت کاملا شفاف بواسطهی موقعیت پدران یا مادران صاحب سمتشان است، اما برخی دیگر که رویهای دیگر را انتخاب کردهاند و با کیلومترها فاصله از والدینشان زندگی متفاوتی را میگذرانند، از کجا میتوان فهمید که موقعیت فعلی آنها نتیجهی استفادهای نامشروع از موقعیت خانوادگیشان است؟ آیا اصلا چنین شفافسازیهایی در رسانهها در راستای مبارزه با رانت و فسادزدایی و ویژهخواری است؟
پاسخ این پرسش را نمیتوانیم به سادگی بفهمیم. سوال ابهام درستی را مطرح کره است، شاید یک نفر خودش انتخاب کرده و رفته است، از موقعیت پدر و مادرش هم استفاده یا سوء استفادهای نکرده است؛ ضمن اینکه ممکن است حتی مخالف پدر ومادرش هم باشد. البته ما هم حق نداریم که از والدین و فرزندان بخواهیم که باهم درگیر شوند، شاید علیرغم اینکه مخالف یکدیگرند روابط عاطفی باهم دارند، دلیلی ندارد این الزام وجود داشته باشد که اینها کاملا شبیه به هم فکر کنند.
بنابراین این سوال، سوال کاملا بجایی است؛ این موضوع را همانطور که عرض کردم باید در عمل اجتماعی ملاحظه کرد. اصل را باید بر رعایت ملاحظات حقوق فرزندان و افراد گذاشت، مگر اینکه اطمینان نسبی در وجود تخلفی حاصل شود.
مشکل این است که اکنون میداندار ماجرا شبکههای مجازی هستند و رسانههای رسمی مرجعیت ندارند. این شبکهها پاسخگو نیستند، دروغ و راست با هم خلط میشود و این برای جامعه کلا خطرناک است. دلیل اصلیاش هم این است که رسانههای رسمی ما فاقد اعتبار و جایگاه و منزلت هستند.
راه حل برای نظاممند کردن شفافیت بدون شکسته شدن حریم شخصی افراد چیست؟
یک بخشی از این راهکار قانون است، قوانین باید در این قضیه صریح و روشن باشند. البته به شرطی که قانون فقط روی کاغذ نباشد، بلکه اجرای درست و بیطرفانهی آن هم وجود داشته باشد.
یک بخش دیگری از آن هم در تجربه است، در اینکه همیشه عدهای در این قضیه ضرر میکنند تردیدی نیست ولی بهصورت عملی اگر رسانههای رسمی ما جایگاه بهتری پیدا کنند، آنها حتما مسولانهتر رفتار خواهند کرد، تا یک شبکهی اجتماعی که یک نفر میآید معلوم نیست چه میگوید و خبر را از کجا میآورد و به قول معروف دوغ و دوشاب را قاطی میکند و اعلام میکند.
نظر کاربران
کشورتودست خودشون بایدم لذتشوببرن ...
اگر درآ مدشان از راه سالم باشه ،ایراد نداره ،آ خه آ قازادگان کشور ما از رانت ،اختلاس ،وفساد زندگی آ ن چنانی دارند
اگه آقازاده ها خوب زندگی نکنن اونوقت باید عمه من خوب زندگی کنه ،فرمایشی میکنید ها
پاسخ ها
توهم باهمون اقازادههاهستی
این عکس رو بردارید
هر کی مسئول کارای خودشه گناه شما با دست به دست کردن این عکس ها کمتر از اونها نیست که با پول مردم لاکچری هستند.
به ياد قلعه حيوانات جورج اروول افتادم
ای کاش امام زنده بود تا حق شما راکف دستان ده
با پول ما مردم آیا این عدالت هست؟؟؟
بیچاره مردم عادی پول ملت شب ندارد