اعتماد: ۸۸ معلوم شد که هاشمی ریاکار نیست
سیدعلیمیرفتاح درباره آیت الله هاشمی در روزنامه اعتماد نوشت:.به مرور حوادثی پیش آمد که معلوم شد، قضاوت ما بر خطا بوده و او از اتفاق بیش از حد عاطفی است. خصوصا از ۸۸ به این طرف معلوم شد که پیوندهای عاطفی او چنان محکم است که هیچ توفان و آتشی نمیتواند آن را بگسلد. حالا که اینها را گفتم، بگذار این را هم بگویم که او ریاکار نبود. او مطلقا ریاکار نبود ریاکاران را هم خوش نمیداشت.
سیدعلیمیرفتاح در روزنامه اعتماد نوشت: مرحوم هاشمی رفسنجانی مثل هر بزرگوار دیگر مجموعهای است از صوابها و خطاها. اشتباهات محاسباتی، تحلیلهای غلط، آرزواندیشی، بیتجربگی و نشناختن واقعیت دنیا و تکیه بر عهدهای سست و شکننده عمرو و زید، هاشمی را هم مثل دیگر سیاستمداران دنیا گهگاه به اتخاذ تصمیمهای نادرست واداشتند و خطاهایی را در کارنامهاش درج کردند اما مگر دیگران بری از خطا و اشتباهند؟ ما شیعهایم و هیچ بنیبشری را جز وجود پاک معصومین بری از خطا نمیدانیم.
در تاریخ مملکت ما خسروان زیادی آمدهاند و رفتهاند و متملقان گوش فلک را کر کردهاند که اینها هر چه کردهاند همه شیرین کردهاند. اما تاریخ گواهی میدهد که شیرینی و تلخی درهم است و حتی خیرخواهان و مصلحان نیز جایزالخطا بودهاند و هستند. در زندگی و کار و اندیشه مرحوم هاشمی اگرچه راستی و درستی به وفور دیده میشود اما تلخی و خطا نیز به آن راه دارد.
ما جای خدا ننشستهایم و قضاوت اخروی او را بیخبریم. صرفا بنا بر آموزههای دینی و عرفی به قدر عقلی که خدا داده و بسته به تجربهای که اندوختهایم، هاشمی را در بوته نقد قرار میدهیم و او را نمره میدهیم. حتی سختگیرترین منتقد نیز اگر منصف باشد، نه تنها به هاشمی نمره قبولی میدهد بلکه نامش را در میان خادمان به این ملک و ملت مینویسد. «انصاف» گوهر کمیابی است که در فیلم و قلم هر منتقد تازه به دوران رسیدهای، دیده نمیشود. خصوصا آنها که با کینه و نقار بر مسند قضاوت مینشینند، محال است بتوانند سره از ناسره تمیز دهند و افراد را علیقدر مراتب هم بر جایگاه واقعیشان بنشانند.
هاشمی هم مثل هر بزرگمردی هم جاذبه داشت و هم دافعه. هنوز هم این جاذبه و دافعه تداوم دارد و یکی از نشانههای زنده بودن او این است که کماکان گروهی طردش میکنند، گروهی هم جذب شخصیت و مرامش میشوند. همچنان که حزباللهیهای قدیمی و انقلابیهای دهه ۶۰ هاشمی را خادم میدانند، ضدانقلاب او را خائن مینامد و هر کجا دستش برسد بر صورتش خنج میکشد. بزرگش نخوانند اهل خرد/ که نام بزرگان به زشتی برد. در بعضی شبکههای ماهوارهای و کانالهای تلگرامی کارشناسها، مجریها و فعالان سیاسی مجال بدگویی از هاشمی را به شکلی بیسابقه پیدا کردهاند.
قابل درک است که چرا زخم خوردههای انقلاب این همه از هاشمی بدشان میآید و این همه از او کینه در دل دارند. چیزی که قابل درک نیست(که البته هست) و جای تامل بسیار دارد، این است که گروهی به اسم دفاع از دین و انقلاب و حزبالله به هاشمی فحش میدهند. شاید عده قلیلی در این میان جزو همان زخمخوردههای دهه ۶۰ باشند و همواره مترصد موقعیتی بودهاند تا تقی به توقی بخورد و ورقهایی برگردند تا اینها هم حرفهای دلشان را بزنند. اقتدار هاشمی در دهههای گذشته مانع از آن میشد که کسی در داخل ایران و در مناسبات جمهوری اسلامی چنین بیپروا به او حمله کند.
سوال اینجاست که چه شده و چه تغییری در مناسبات نظام رخ داده که هزینه فحش دادن به هاشمی پایین آمده؟ پایین نیامده بلکه تبدیل به روال شده، برایش خرج هم میکنند. آیا کسی سندی یافته که هاشمی را از مرتبه و مقامش پایین آورده؟ آیا جمهوری اسلامی وارد دور تازهای شده؟
۳- سال ۸۴ که هاشمی به صحنه انتخابات آمد به عنوان یک شهروند آرزو داشتم، نامش از صندوقهای رای بیرون بیاید و یک بار دیگر سکان اداره کشور را او به عهده بگیرد. با اینکه عضو هیچ ستادی نبودم، احساس تکلیف کردم و در روزنامه شرق مقالهای نوشتم و برای این سوال که «چرا باید به هاشمی رای داد» جوابهایی فهرست کردم. اگرچه آن سوال امروز منتفی است اما به نظرم جوابهایش کماکان مصداق دارد. چند تا از جوابها را با عنایت به آنچه بعدا پیش آمد، بازنویسی میکنم تا شان و مقام هاشمی را یادآور شوم. نوشته بودم اگر حزباللهی باشید باید به هاشمی رای دهید زیرا حزباللهیها بهتر از هر کس دیگری میدانند که امامخمینی(ره) چه عنایت ویژهای به او داشته است. امام با کسی تعارف نداشت و خود تصریح کرده بود که همراهی و دوستیاش با افراد در چارچوب اسلام است.
امام در سن و سال و در موقعیتی نبود که بخواهد با اطرافیانش مماشات کند یا ملاحظات عاطفیاش را بر مصالح انقلاب ترجیح دهد. او در پی حفظ ظاهر هم نبود که خبط و خطاهای اطرافیانش را سرپوش بگذارد و به روی خود نیاورد. شیوه امام آن بود که هر جا احساس تکلیف کند، بیمعطلی وارد عمل شود و حق را به حقدار برساند. امام قریب به همین مضمون را در نامهای به مرحوم آیتالله منتظری نوشت و تاکید کرد که از تکلیفش برنمیگردد. معذلک امام تا زنده بود به آقای هاشمی اعتماد داشت و مسوولیتهای سنگینی را روی دوش او گذاشته بود. بعد از امام، رهبری هم چند باری نسبت خاص خودشان را با آقای هاشمی اعلام عمومی کردند.
این جمله که «هیچکس برای من هاشمی نمیشود» مشهور و معروف است. چند سال پیش آقای کریمیقدوسی نقل قولی از رهبری بیان کردند که حکایت از جدایی این دو شخصیت بزرگوار انقلاب اسلامی از یکدیگر داشت. مطابق آنچه ما علنا از رهبری شنیدهایم، حتی مطابق فرمایش رهبری در نماز جمعه ۸۸، صحبت آقای کریمیقدوسی نمیتواند قرین به واقعیت باشد. همه به خاطر دارند که رهبری در همان نمازجمعه ضمن تاکید بر اختلافنظر، که آن را هم طبیعی و اقتضای کار دانستند، بر همرزمی و همسنگری با هاشمیرفسنجانی تاکید موکد فرمودند.
نکته دیگری که در سال ۸۴ نوشتم این بود که رزمندههای جنگ بهتر از دیگران هاشمی و توان فرماندهی او را میشناسند. حاجقاسم سلیمانی، آقا رحیمصفوی، آقا محسن رضایی، حاجعلی شمخانی و دهها فرماندهی که از میان گلوله و آتش و خون جان سالم به در بردهاند، گواهان زندهای هستند که هاشمی فرماندهی مقتدر و باهوش بود و بسیاری از رزمندهها مستظهر به او کار و بار جنگ را پیش بردند. حتی در توسعه سپاه نیز هاشمی سهم قابل تقدیری دارد و قدیمیهای سپاه میتوانند، حمایتهای بیدریغ هاشمی را به این نهاد انقلابی یادآوری کنند.
از آن طرف مخالفان جنگ و طرفداران صلح نیز ممنون و مدیون هاشمی هستند زیرا این او بود که همه خطرات و بدنامیها را به جان خرید و برای پذیرش قطعنامه تصمیمسازی کرد. در فیلم به ظاهر مستندی که اخیرا علیه هاشمی و تفکر هاشمی ساختهاند این تصمیمسازی را بد جلوه دادهاند اما حقیقت این است که کار او از روی خیرخواهی و وطنپرستی بوده و مدیران کشور و فرماندهان جنگ بهتر از هر کس دیگری میدانند که این کار برای حفظ نظام و انقلاب اهمیت فوقالعاده داشته است. قطعا اگر امام مصلحت صلح را تشخیص نمیدادند، زیر بار حرف هاشمی نمیرفتند و همان طوری که او خود ایثارگرانه پیشنهاد داده بود، اعدامش میکردند و رای و نظر شرعی خود را پیش میبردند. اما هاشمی شخصیتی پیچیده داشت و بسته به موقعیتهای متفاوت، وجوه مختلفی از خود بروز میداد. بنابراین تکنوکراتها هم میتوانستند در ۸۴ به او رای دهند و در ۹۷ همچنان او را عزیز بدارند. شاید بچههای امروزی ندانند دهه ۶۰ کشور در چه وضعیتی بود و شهرهای بزرگ چه ظاهری داشتند.
یک بار که از هواپیما، تهران بزرگ را تماشا میکنید، بدانید که اگر چراغ این همه خانه روشن است، اگر اجاق این همه واحد مسکونی گرم است، اگر در تابستان، چند میلیون سرماساز بیوقفه کار میکنند و اگر در زمستان گرماسازها از حرکت بازنمیایستند، اولا دم همه سربازان سازندگی گرم ثانیا خدا هاشمیرفسنجانی را هفت شب جمعه رحمت کند که در تاسیس و اداره تاسیسات و زیرساختهای کشور زحمت بسیار کشید و نقش بسزا داشت.
از آنها که دهه ۶۰ را به خاطر دارند، بپرسید تا حساب کار دستتان بیاید که در چه وضعیتی بودیم و شهرها چه بینظم و عقبمانده بودند. همین زبالههایی که امروز از موضع طرفداری از محیط زیست نگرانش هستیم در دهه ۶۰ سر کوچهها دپو میشد و تعفنش محله را برمیداشت. کرباسچی به حمایت هاشمی توانست «آشغالانس» را وارد مناسبات شهری کند و اتوبان و پل و فرهنگسرا بسازد. آیا من میگویم کرباسچی، یا به طریق اولی رییسش، هاشمی اشتباه نکردند؟ نه.
حتما از خطا ناگزیر بودند اما در مجموع کاری که کردند به نفع شهر و کشور شد و خدا را شکر تداوم یافت.
در ۸۴ یک چیز دیگر هم گفته بودم که میشود همچنان تکرار کرد. دوم خردادیها هم چه بدانند و چه ندانند ممنون و مدیون هاشمی هستند. اصلا این هاشمی بود که کلید اصلاحات را روشن کرد و روی کار آمدن خاتمی و دوستانش را سبب شد. بگذریم از اینکه دوم خردادیها با او خوب تا نکردند... حکایت شب هجران فرو گذاشته؛ اضافه میکنم که هاشمی اسوه صبر بود. این مرد کویری از تاریخ آموخته بود که باید صبر کند و هیچوقت از میدان به در نرود و کمرش زیر باز مسوولیت و بدعهدی دوستان سابق و دشمنان لاحق خم نشود.
دوستان ما در روزنامه روزی که برای او ویژهنامه درآوردند، تیتر زدند «باید که سپر باشد پیش همه پیکانها»، الحق و الانصاف که او سپر بود پیش همه پیکانها و حتی پس از مرگش نیز تیرهای تهمت و ناسزا را به جان میخرد تا دوستانش در امان بمانند. حرف زیاد است و نمیخواهم سرتان را درد بیاورم. یکی دو نکته دیگر میگویم و رفع زحمت میکنم.
من معتقدم در بین رجال سیاسی بعد از انقلاب هاشمی جزو معدود افرادی بود که ایران را دوست داشت و برای عظمتش از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. اگر بخواهید بدانید او چقدر ایران و انقلاب و نظام را(که سالهاست این هر سه بر هم منطبق شدهاند) دوست داشت، لازم است بروید و آخرین خطبه او را در آن جمعه ۸۸ بشنوید. کاری ندارم که حرف هاشمی را کسی نشنید و توصیهاش را بزرگان جدی نگرفتند. او بهتر از هر کسی میدانست که پندش در آن شلوغی اثر نمیکند. شاید هم بیشتر آمده بود تا برای ثبت در تاریخ بگوید. اما هر چه گفت دقیقا برای این گفت تا کشور با کمترین هزینه از بزرگترین بحران بگذرد.
هاشمی استاد عبور از بحران بود و در گذشته بارها توانسته بود با درایت و حوصله و توکل کشور را از بحران عبور دهد. حالا به عنوان پیر کارآزموده پشت تریبون نماز جمعه رفته بود تا بگوید با حسن نیت و خیرخواهی میشود آب رفته را به جوی عدالت برگرداند... حیف که برنگشت و برنگرداندند.
ما درباره هاشمی اشتباه فکر میکردیم و گمانمان این بود که او آنقدر سیاستمدار است که خودش را گرفتار عاطفه و دوستی و مهر نمیکند. او را با قوام مقایسه میکردند و حتی در خفا چرچیلش مینامیدند. در دهه ۶۰ چنان خوب اوضاع سیاسی را تحلیل میکرد که همه فکر میکردند از فرق سر تا نوک انگشتان پا سیاسی است و همه چیز را از پشت عینک سیاست و قدرت میبیند.
اما به مرور حوادثی پیش آمد که معلوم شد، قضاوت ما بر خطا بوده و او از اتفاق بیش از حد عاطفی است. خصوصا از ۸۸ به این طرف معلوم شد که پیوندهای عاطفی او چنان محکم است که هیچ توفان و آتشی نمیتواند آن را بگسلد. حالا که اینها را گفتم، بگذار این را هم بگویم که او ریاکار نبود. او مطلقا ریاکار نبود ریاکاران را هم خوش نمیداشت. خدایش رحمت کند و یادش را در بین ایرانیان قدرشناس زنده نگه دارد. زنده هم هست.
نظر کاربران
مستند هاشمی زنده هست بد جوری شما رو سوزونده. شمایی که ۸ سال هاشمی رو با خاک هموار کردید الان مدافعش شدید.
پاسخ ها
لایک!
لایک!
زدی وسط خال رضا :)
روزنامه زنجیره ای اعتماد فراموش کرده که لقب عالیجناب سرخپوش را به هاشمی داده بودند اما تا ایشان در فتنه ۸۸ تغییر موضع داد عزیز شد!!!
شمابتوانیدسازهبناهایهاشمیرافقطبشمارید
خیلیهروحششاد
خداوند هاشمی رو رحمت کند مرد صادق میهن پرست و وفادار به امام و رهبری در همه حال و هر شرایطی حتی زمانی که خیلی در حق این بزرگ مرد کم لطفی شد .زبان به شکایت نگشود
گندتون بالا آمده هاشمی برای همیشه مرده نامش بهرچی بگدارند فعلا دارید پیراهن عثمان درست میکنید او یک اشرافیگرخوش گذران بود وبس
پاسخ ها
روحش شاد هر چه زمان بیشتر بگذره حقانیت و مظلومیتش اشکارتر میشود
هاشمی از عوامل فتنه ۸۸ بود و به روحانی هم مشورت می داد ، وضعیت فعلی کشور نتیجه مشورت با هاشمی و خاتمی و سایر اصلاحطلبان است
پاسخ ها
دقیقا همینطوره کاربر
هاشمی زنده است
پاسخ ها
کجاست؟ خخخ
زنده باد هاشمی .هاشمی زنده است
یادوخاطرش زنده است تا ایران سربلند زنده است
اين مطالب رو روزنامه اي مينويسه كه جزو روزنامه هاي زنجيره اي هاشمي محسوب ميشه و زمان مشخص كرد كه هاشمي بزرگترين و بدترين خيانت ها رو در حق اين آب و خاك كرد و با اين نوشتن ها و توچيهات هاشمي تطهير نميشه
پاسخ ها
روح هاشمی شاد متاسفم که با بعضی ها ما شدیم 80 میلیون
اين مطالب رو روزنامه اي مينويسه كه جزو روزنامه هاي زنجيره اي هاشمي محسوب ميشه و زمان مشخص كرد كه هاشمي بزرگترين و بدترين خيانت ها رو در حق اين آب و خاك كرد و با اين نوشتن ها و توچيهات هاشمي تطهير نميشه
خدا نیامورزش