شاغلین فقیر؛ بحران جدید اقتصاد ایران
روزنامه «آرمان» برای تحلیل و آسیب شناسی وضعیت اقتصادی جامعه با دکتر محمد خوشچهره استاد اقتصاد دانشگاه تهران و نماینده پیشین مجلس گفتوگو کرده است.
روزنامه «آرمان» برای تحلیل و آسیب شناسی وضعیت اقتصادی جامعه با دکتر محمد خوشچهره استاد اقتصاد دانشگاه تهران و نماینده پیشین مجلس گفتوگو کرده است.
دکتر خوش چهره معتقد است: «مسأله مهمی که بحران بیکاری را در جامعه ایران تشدید کرده است شاغلین فقیر است. افزایش میزان شاغلین فقیر نیز نتیجه سیاستها و تصمیمات نامناسب و ناقص بوده است. در کنار این عدم توجه به شیطنتهای جهان سلطه نیز وضعیت را پیچیده کرده است».
ریزش طبقه متوسط به چه دلیل است و چه پیامدهایی به همراه خواهد داشت؟
ریزش طبقه متوسط جامعه را به سمت بحران شاغلین فقیر میبرد. فقیر در ادبیات اقتصادی دارای معنای خاص خود است و معمولا زیر10 درصد یک جامعه را شامل میشود. این قشر آسیبپذیر به دلیل ناتوانیهای جسمی یا مشکلات دیگر در شرایط نامناسب اقتصادی قرار میگیرند و زندگی دشواری دارند. وظیفه تأمین اجتماعی نیز این است که این طبقه اجتماعی را تحت پوشش خود قرار دهد. این در حالی است که در ایران نزدیک به 40 درصد مردم تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی قرار دارند. این آماری است که خود این نهادها اعلام میکنند.
این وضعیت نشان میدهد که جامعه ما از کف فقر اقتصادی نیز پایینتر رفته است. فقر در همه کشورهای جهان نتیجه عدم درآمد است که ریشه در بیکاری دارد. در ایران تعریفهای متفاوتی از بیکاری صورت گرفته است. این در حالی است که اگر زنان خانهدار را جز بیکاران جامعه محسوب نکنیم 25 درصد جامعه یعنی رقمی در حدود بالای20 میلیون بیکار در جامعه وجود دارد. این رقم واقعی بیکاری در جامعه ایران است.
این در حالی است که دولتها آمارهایی درباره بیکاری ارائه میکنند که عمدتا جنبه روانی دارد و با واقعیتهای جامعه همخوانی ندارد. مسأله مهمی که بحران بیکاری را در جامعه ایران تشدید کرده، شاغلین فقیر است. افزایش میزان شاغلین فقیر نتیجه سیاستها و تصمیمات نامناسب است و در کنار آن، شیطنتهای جهان سلطه نیز وضعیت را پیچیده کرده است.
شاید مهمترین چالشی که در آینده در جامعه ایران به آن مواجه خواهد بود و خود را نشان خواهد داد ریزش شدید طبقه متوسط است که خود را در مفهوم شاغلین فقیر نشان میدهد. شاغلین فقیر نیز شامل افرادی مانند کارمندان، معلمان و حتی اساتید دانشگاهها میشود. این افراد کسانی هستند که با هشت ساعت کار در طول شبانه روز نمیتوانند به شکل مطلوب زندگی کنند. به همین دلیل نیز مجبور هستند به صورت دوشیفت یا با اضافهکاری زندگی خود را بگذرانند. این رویکرد هنوز به صورت کامل بروز بیرونی نداشته است.
با این وجود این رویکرد میتواند در بلند مدت سبب تغییرات مهم اجتماعی، اقتصادی حتی فرهنگی شود. تصمیم گیران جامعه نیز تلاش میکنند با داروهای مُسکن به نیازهای این طبقه پاسخ بدهند که بیشتر جنبه روانی دارد و در واقعیت زندگی آنها تأثیر بسزایی ندارد. نکته مهم در این زمینه این است که به مرور زمان این اقدامات مُسکن به اصل نسخه تبدیل شده است. رئیسجمهور تاکنون بارها در مصاحبه و سخنرانیهایی خود به کمک به خانوادهها به صورت کالا اشاره کرده است که نشان میدهد دولت به دنبال مُسکنهای اقتصادی است.
این در حالی است که در شرایط کنونی ارزش پول ملی کاهش یافته است. در سیلی که در اقتصاد ملی ما وارد شده ما با کیسه شنهایی که در اختیار داشتهایم یک جزیره به نام کالاهای اساسی برای خود درست کردهایم. در نتیجه آنچه که باعث نگرانی است نوع تشخیص مشکلات و ارائه راه حل برای آنهاست.
هنگامی که رئیسجمهور چنین مسائلی را عنوان میکنند کارشناسان اقتصادی به خوبی متوجه میشوند که دورنمایی که برای مردم ترسیم میشود صحیح نیست و در نهایت وضعیت را بدتر میکند. امروز پزشکی که قرار است بیماری اقتصادی کشور را درمان کند از جامعیت تشخیص برخوردار نیست. همین مسأله بیشتر باعث نگرانی است.
آیا میتوان به یک تحول جدی اقتصادی در آینده امیدوار بود؟
در شرایط کنونی ماشین اقتصاد ملی در سراشیبی سقوط قرار گرفته است. این در حالی است که دولت و مجلس تلاش میکنند سرعت این سقوط را کند کنند و کمتر فرصت حرکتهای ضد شیب به وجود آمده است. در نتیجه معاش مردم که همواره در انتخابات درباره آنها شعار داده میشود به صورت عملیاتی انجام نشده است. این در حالی است که مسئولان بیشتر با روشهای آزمون و خطا و عدم درک وضعیت موجود جامعه به دنبال حل مشکل مردم بودهاند. ما اجازه دادهایم اتفاقات ناگوار در سیاستهای کلی مانند زمین و مسکن اتفاق بیفتد.
این اتفاقات ناگوار نیز به سبد خانوار مردم سرریز شده و به همین دلیل در شرایط کنونی مردم با مشکلات معیشتی مواجه شدهاند. بنده به دنبال القای ناامیدی به جامعه نیستم و معتقدم که منشأ ناامیدی شیطان است. به همین دلیل باید با ارائه راه حلهای کاربردی و دقیق در جامعه امیدواری ایجاد کرد. بنده به صراحت عنوان میکنم که اقتصاد ایران به هیچ عنوان استحقاق این فقر را ندارد. مشکلات به وجود آمده در اقتصاد کشور نیز بیشتر از آن است که دولتمردان ما به آن فکر میکنند. در گذشته بنیه اقتصاد ما قوی بوده و به همین دلیل توانسته آسیبها را تحمل کند.
این در حالی است که در شرایط کنونی بنیه اقتصاد ملی تهدید شده است. این وضعیت مانند بیماری است که دارای بنیه قوی است و میتواند بیماری را تحمل کند. در مقابل اما یک بیماری وجود دارد که بنیه بیمار را تهدید میکند که امروز اقتصاد ایران دچار چنین وضعیتی شده است. رویکرد کنونی اقتصاد ایران در شرایطی قرار دارد که اکثریت مردم ایران از بنیه اقتصادی خود ارتزاق میکنند.
نظر کاربران
خوش بحال ما که بازنشسته هستیم و جزء شاغلین فقیر بحساب نمی اییم به نو بخت جون هم نیازی نداریم اینها همه نتیجه تدبیر درایت مدیریت مقامات دلسوز و تقوی پیشه هست
روزی ۱۲ ساعت تو ی شرکت معتبر کار کنی بعد ده سال نتونی دست ی دخترو بگیری بیاری تو خونت ی ماشین خوب نتونی سوار شی خونه نداشته باشی واسه چی من دلرم حمالی میکنم خودمم نمی دونم
ایران فقیر نیست خودتون مردم فقیر کردید اشراف گری راه انداختید این هم نوعی ظلم است که پایدار نخواهد ماند
من جوشکار درب و پنجره هستم صاحب کارم بهم کیلو ۲۰۰ تومان دستمزد میدهد کارکرد آبانماه منشده ۱۵۰ کیلو که با احتساب کیلو ۲۰۰ تومان می شود ۳۰ هزار تومان وباز خدا را شکر که کارکرد آذرماه من شده ۲۵۰ هزار تومان خواهشاً شما بگوید من کجای خط فقرم درضمن ۲۳ سال هم سابقه کار من میباشد وحق بیمه پرداخت می کنم