معمای مرگ مرموز پسر دانش آموز
همزمان با کشف جسد پسر دانشآموز در یکی از بوستانهای شرق تهران تحقیقات جنایی برای افشای راز مرگ وی آغاز شد.
روزنامه ایران: همزمان با کشف جسد پسر دانشآموز در یکی از بوستانهای شرق تهران تحقیقات جنایی برای افشای راز مرگ وی آغاز شد.
ساعت ۶ بعد از ظهر چهارشنبه گذشته مرد جوانی به کلانتری ۱۲۸ تهران نو رفت و از ناپدید شدن پسر ۱۷ سالهاش بهنام شهاب خبر داد.پدر شهاب در تشریح ماجرا گفت: پسرم دانشآموز سال دوم دبیرستان بود. حدود ساعت ۱۱ صبح با همسرم تماس گرفت و گفت که او و یکی از دوستانش بهنام آرش با معلمشان بحث و مدرسه را ترک کردهاند.
بعد به مادرش گفت که برای بازی رایانهای به یک مرکز بازی رفته و از آنجا به خانه میرود. اما در آخرین تماسهایش گفت که شارژ تلفن همراهش تمام شده است. هر چه همسرم منتظر ماند شهاب به خانه بر نگشت.پدر شهاب گفت: آن روز تا ساعت ۶ عصر منتظر ماندیم اما چون شهاب تلفنش را جواب نمیداد نگران شدم و موضوع را به پلیس خبر دادیم.
از طرفی مدام با پدر آرش در تماس بودم اما او خیلی خونسرد میگفت اصلاً موضوع مهمی نیست و پسرم قبل از این هم چندین بار خانه را ترک کرده بود. پدر آرش از اینکه حتی برای پسرش اتفاقی هم بیفتد ابراز نگرانی نمیکرد. شهاب تنها پسرم و رفیقم بود. کشتی گیر و فوتبالیست بود. او همیشه احترام زیادی برای من و مادرش قائل بود. اما آرش از نظر من و خانوادهام پسر موجهی نبود به همین خاطر بارها از پسرم خواسته بودم با او ارتباط نداشته باشد.
او ادامه داد: وقتی از پسرم خبری نشد به مدرسه رفتم و آنجا بود که فهمیدم ماجرا چیز دیگری بوده، روز چهارشنبه ۲۱ آذر آرش مقابل مدرسه پسرم را دیده و به او گفته با پدرش بر سر خرید موتورسیکلت دعوایش شده و از خانه فرار کرده است. او از پسرم میخواهد آن روز به مدرسه نروند و با هم باشند. پسر من هم آن روز اصلاً مدرسه نمیرود و برای اینکه همسرم نگران نشود به او میگوید که با معلمشان بحث کرده در صورتی که اصلاً آن روز به مدرسه نرفته بودند.
جسدی داخل پارک
با شکایت مرد جوان، تحقیقات از سوی مأموران پلیس آغاز شد. درحالی که بررسیها در این خصوص ادامه داشت رهگذران یکی از بوستانهای تهرانپارس با پلیس تماس گرفته و از کشف جسد پسر جوانی خبر دادند.بدین ترتیب مأموران کلانتری در تماس با بازپرس کشیک قتل موضوع را اعلام کردند و برای بررسی ماجرا راهی محل شدند. به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران جسد برای مشخص شدن هویت و علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.
سرنوشت مبهم
در ادامه تحقیقات از آنجایی که از زمان مرگ بیش از ۲۴ ساعت میگذشت واز سویی مشخصات جسد پیدا شده با شهاب شباهت زیادی داشت این احتمال مطرح شد که جسد متعلق به پسر نوجوان باشد. بدین ترتیب با شناسایی جسد از سوی پدر شهاب راز ناپدید شدن پسر ۱۷ ساله برملا شد. این درحالی بود که سرنوشت دوست شهاب بهنام آرش همچنان نامعلوم بود. اما در بررسیهای صورت گرفته از خانواده وی مشخص شد که آرش چهارشنبه شب درحالی که حال مساعدی نداشته با خانوادهاش تماس گرفته و از آنها کمک خواسته است.
بهدنبال این تماس پدر آرش او را به بیمارستان منتقل کرده و پسر نوجوان تحت مراقبتهای ویژه قرار گرفته است. بررسیهای اولیه نشان میداد که دو پسر نوجوان قرص ترامادول مصرف کرده و از هوش رفته بودند اما پس از مدتی آرش به هوش آمده و به سختی با پدرش تماس گرفته و توسط او به مرکز درمانی منتقل شده است.
پدر شهاب در ادامه گفت: من چندین بار به آرش گفتم که دست از سر پسرم بردارد، اما او گوشش به این حرفها بدهکار نبود. با اینکه فاصله خانهمان زیاد بود ولی بازهم مدام به سراغ پسرم میآمد.
من از آرش و پدرش شکایت دارم چون چهارشنبه شب که پدر آرش او را پیدا کرد باید به من خبر میداد. اما آنها حدود ساعت ۱۰ و نیم صبح روز پنجشنبه ۲۲ آذر با همسرم تماس گرفته و گفتهاند که آرش پیدا شده و پسرم نیز در همان حوالی بیهوش افتاده است. آنها اگر همان موقع به من میگفتند پسرم را پیدا میکردم. از طرفی گوشی تلفن همراه، مدارک و وسایل مدرسه پسرم به سرقت رفته و سر پسرم شکسته بود و لب و دهانش ورم کرده بود. این احتمال را میدهم که برای او حادثهای رخ داده باشد.
او ادامه داد: پسری بهنام طاهر دوست مشترک آرش و پسرم است که آنها روز حادثه به سراغ او میروند. طاهر برای آنها قرص ترامادول تهیه میکند و شب حادثه نیز طبق تحقیقات اولیه پسرم و آرش قرص ترامادول مصرف کردهاند. او گفت که آرش برای او صدایی فرستاده که در صدا میگوید میخواهیم خودکشی کنیم.
در حال حاضر پرونده برای رسیدگی به شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی به ریاست بازپرس مدیر روستا فرستاده شد.
نظر کاربران
امان ازدوست ناباب دوست خوبه ولی خوبش پیدا نمیشه
مملکت داره به کجا میره؟؟؟
تحقیقات: بیست و چهار س از مرگ نوجوان گذشته! ده ونیم ساعت بعد به مادر شهاب خبر میدن پسرش حوالی همان پارک ..پنجشنبه شب جسد یا صبح پیدا شده؟ از مدرسه که رفتن احتمالا خودکشی کردند و قرص ترامادول خطرناک هست ولی کشنده نیست و گاهی مصرف زیادش مسمومیت شدیدشم تشنج ؛ارش کجاست ایا دستگیر شده یا فوت کرده؟! ضمنا دیشب گفتید هجده وامروز هفده و حالا دوم دبیرستان پانزده یا شانزده ساله میشود! برای عدم پاسخگویی تناقضات یا بی درو پیکرهست!؟
دوخط از زبان مدیر مدرسه در خصوص وضعیت ارش و شهاب و شخصیتی شان؛ دوخط پلیس واقعی بگه ؛ دوخط هم از اخرین سرنوشت این دو نوجوان و اون فایل خودکشی ؟ اینهارو برتر بزنید لطفا جان بچه ها برای مسئولان مهم نیست لااقل بدونیم و جوان داری سخت شده خصوصا که به هر کس میگیم فقط: توکل کنید بخدا ! خداوند جای خود شماها چه کار برای بچه های این نسل کردید؟
ناظر نچاپ؛ من میرم اطراف نارمک کار دارم یه امار میگیرم میزنم براتون امروز سرکار نرفتم و برای همین صبح نظر گذاشتم .این حادثه دردناک هست و حرفهای پدر شهاب غم انگیز و برایش ارزوی تحمل صبر از خدا دارم . ولی گله دارم تاکی رسانه ها به خواست مسئولین سروته خبر را بزنن که واقعیت و قصورها مشخص نشود !؟ مدرسه فوری باید خبر میگرفت که امروز نیامده بچه شما ، ایا ناخوش هست؟ یا چی؟
خداییش رفیق تر از پدر و مادر هیچ کس نیست
هر چی بهتون میگن خداوکیلی گوش بدید و از تجربه هاشون استفاده کنید که مثل من،خودتون تجربه نکنید و نابود بشید
اگه فقط یک درصد حرف های مادرم گوش کرده بودم و رفیق بازی نکرده بودم الان حال و روزم این نبود
همه اش که نباید بگیم جامعه مقصره به نظر من خانواده ها با وجود این همه خطر واخبار گوناگونی که شنیده میشه نسبت به رفت وامد فرزندان خودشون بی خیال شده اندسالهای قبل خانواده ها باوجود فرزندان بیشتری که داشتن نظارتشون بیشتر بود
وای وصد وای از دوست ناباب،بچه ها خواهشا حرف پدرومادر رو گوش بدید تا گیر افراد ناخلف نیفتین.واقعا درداوره شنیدن همچین خبری برای پدر شهاب خیلی ناراحت شدم.خدا وند صبربهش عطا کنه.خدا لعنت کنه پدر ارش وخودارش
با کاربر 9/46موافقم مدرسه کوتاهی کرده که غیبت دانش اموزو اطلاع نداده.وهمین طور کاربر"(پدربد)که گفته حرفای مادرشو گوش نمیداده حالا زندگیش خرا ب شده.
خدا از پدر ترش نگذره که وقتی بچه شو پیدا کرده به پدر شهاب خبرنداده
پسر من دوازده سالشه بعضی وقتا ک بنا ب دلایلی غیبت می کنه و مدرسه نمیره مدیر و ناظم چندبار تماس می گیرن و سوال پیچمون می کنن.مدرسه بی صاحب بوده اون دوستش و پدر دوستشم ک نامرد بودن
به درک که مردن امثال این انگل های کوچولو بری مردن خوبن
ما رو به جلو هستیم ؛کارهای خوب در بایگانی ...اقای حضرتی مدیر دبستان و بعد راهنمایی شدن اگر بچه م یا بچه های دیگر غیبت داشتن شخصا زنگ میزدن یا اقای خلیلی معاون ایشون اگر سرما خوردگی یا کسالتی بود که دکتر و استراحت داده بود فردا م زنگ میزدن که در جریان استعلاجی پزشک قرار میگرفت مدرسه دولتی م بود. الان چند درصد اینکارو میکنن ؟ در دبیرستان که حساس تر باید باشه سن نوجوانی اینهمه مشکلات!انتخابات رفتیم مدرسه پسرم رای اولی بود، تا دیدش رفت تو بلغش