نوشته ابراهیم گلستان برای زادروز مشایخی
اگر جمشید مشایخی جمشید مشایخی نبود برای من، دست کم برای من، هرگز میسر نبود که آن بازی بیمانند را از او بگیرم. اول هم نگرفتم و از فیلمبرداری بار اول هم اصلاً راضی نبودم ولی میدانستم که راه و رسمی که برای بازیگری در ایران به راه افتاده بود و دو جور مشخص هم بود و این دو جور مشخص به درد من نمیخورد باید انگولکی کرد تا از آن گیرکردگی بیرون بیاید. همین!
روزنامه ایران: اگر جمشید مشایخی جمشید مشایخی نبود برای من، دست کم برای من، هرگز میسر نبود که آن بازی بیمانند را از او بگیرم. اول هم نگرفتم و از فیلمبرداری بار اول هم اصلاً راضی نبودم ولی میدانستم که راه و رسمی که برای بازیگری در ایران به راه افتاده بود و دو جور مشخص هم بود و این دو جور مشخص به درد من نمیخورد باید انگولکی کرد تا از آن گیرکردگی بیرون بیاید. همین!
عین همین سیستم بازی برای شعر خوانی و نثر خوانی هم دو سه جور داشت که هر دو سه جور قلابی بود. در ذهنها هم این تصور نقش جامدی بسته بود که این جورهای متداول انگار که وحی آسمانی باشد باید با وجود فکر ساده و درست به همان حال لکنته بودن بماند - و الا که هنرمندانه و «پیشرو» و «مبارز» و «مترقی» و چندین صفت قلابی دیگر نخواهد بود.
همه جور صفت میآوردند غیر از «مثل بچه آدم» حرف زدن. از شاه تا گدا. گفتم شما به سخنرانی خود شاه هم در آن جشنهای دو هزار و پانصد ساله نگاه کنید، میبینید آن مهملات شجاعالدین شفایی هم همانجور «دکلمهوار» شده است. نظیرهای دیگری هم در کسب و کارهای دیگر هست. همه جورش غیر از مثل «بچه آدم». حتی مثل بچه آدم هم کلاه روی سر خودشان نمیگذارند.
خدا قوت. من فقط خواستم جمشید مشایخی از آن رسم بیاید بیرون. آمد بیرون. این بیرون آمدن است، همین در آمدن که برای همه حرفها باید سرمشق باشد. ببین چه میخواهی بگویی، اما آنجور نگو که میگویند رسم است. بر هفت جد هر چه رسم است لعنت. به «رسم» چکار داری؟ از شعور پیروی کن. از «شعور» و فقط از شعور. و نه از مدلهایی که برایت میسازند و تحویل و تحمیل میکنند. فقط مبادا که شعورت برود دنبال «رسم».
نظر کاربران
مدیون۸۰ملیون باطرفداری ازروحانی ماکه نمیبخشیمت به خاک سپردیمت
این هنوززنده است؟مگرتوبیمارستان نبود؟
پاسخ ها
بازسانسوروحذف؟برترینهاچراروکلمه(فسیله)اینقدرحساسی؟من نوشته بودم «این فسیله هنوززنده است؟»شمابازفسیله رابرداشتی