۷۹۲۷۶۶
۲۰ نظر
۵۰۲۶
۲۰ نظر
۵۰۲۶
پ

اعترافات هولناک قاتل معتاد

جوان ۳۴ ساله ای که با تغییر چهره و به قصد انتقام جویی، برادر زن سابق اش را به طرز هولناکی کشته بود، در بازسازی صحنه جنایت که در حضور قاضی ویژه قتل عمد انجام شد گفت: انتقام جویی من به سبک فیلم های جنایی نبود و در واقع من اصلا وقت فیلم دیدن ندارم.

روزنامه خراسان: جوان ۳۴ ساله ای که با تغییر چهره و به قصد انتقام جویی، برادر زن سابق اش را به طرز هولناکی کشته بود، در بازسازی صحنه جنایت که در حضور قاضی ویژه قتل عمد انجام شد گفت: انتقام جویی من به سبک فیلم های جنایی نبود و در واقع من اصلا وقت فیلم دیدن ندارم.

متهم این پرونده جنایی که «مجتبی» نام دارد، در حالی که انگیزه اصلی خود از این جنایت وحشتناک را «طلاق همسرش» می دانست با تفهیم مواد قانونی از سوی قاضی «کاظم میرزایی» که مواظب اظهاراتش باشد، در خیابان طلوع ۱۳ (محل ارتکاب قتل) مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت و در تشریح چگونگی وقوع این جنایت هولناک گفت: همه بدبختی های من از سال ۸۹ آغاز شد چرا که آن زمان به خاطر اعتیاد شدید به مواد مخدر و برای آن که همسرم از من طلاق نگیرد، وکالت بلاعزلی را به همسرم دادم تا در صورت تکرار چنین خلافکاری هایی به صورت یک طرفه از من طلاق بگیرد.

با وجود این او تا سال ۹۶ با من زندگی کرد ولی از زمانی که برای تامین هزینه های اعتیادم دست به سرقت زدم، دیگر خانواده او از من رویگردان شدند و سال گذشته همسرم با همان وکالت طلاق گرفت. بعد از این ماجرا خیلی تلاش کردم که او را به زندگی ام بازگردانم ولی پدرزنم اجازه نمی داد.

آن ها دختر هشت ساله ام را نیز نزد خود برده بودند و من ۱۰ ماه بود که نتوانسته بودم دخترم را ببینم! حتی مادرزنم را تهدید کردم که روی او یا همسرم اسید می پاشم ولی باز هم نتوانستم کاری بکنم تا این که تصمیم گرفتم برادرزن ۲۵ ساله ام را با چاقو بترسانم چرا که پدر زنم تک پسرش را خیلی دوست داشت. متهم به قتل ۳۴ ساله در ادامه اعترافاتش افزود: منزلی را در بولوار میرزاکوچک خان اجاره کرده بودم چرا که پدرم نیز از من رویگردان بود و در واقع اهمیتی به من نمی داد.

من که دیگر به فکر انتقام از خانواده همسر سابق ام بودم، از یک ماه قبل هر روز صبح به محل زندگی آن ها می رفتم تا برادرزنم را تنبیه کنم! ولی شرایط فراهم نمی شد یکی دو بار هم که فرصت مناسبی پیش آمد من خودم ترسیدم به او حمله ور شوم تا این که روز حادثه (اول آبان) ساعت ۵ صبح از خانه بیرون آمدم به صورت پیاده به طرف منزل آن ها حرکت کردم.

وقتی به حدود ۱۵ متری منزل پدر زنم رسیدم، کنار درختی روی زمین نشستم کلاه لبه داری را سرم گذاشته بودم و یک عینک به چشمانم زده بودم با وجود این برای آن که شناسایی نشوم یک برگ روزنامه را هم جلوی صورتم گرفتم تا همسایگان مرا نشناسند. حدود ساعت ۶:۳۰ صبح وقتی برادرزنم با خودرو از حیاط بیرون آمد و پیاده شد تا در حیاط را ببندد من به سرعت به طرف او قدم برداشتم ولی یک لحظه او مرا شناخت و با دست به عینک ام زد که عینک از چهره ام افتاد.

چاقوی اول را به بازویش زدم که درگیری شروع شد پریدم و با لگد به شکم اش زدم که دور خودش چرخید و در این هنگام چند ضربه دیگر هم با چاقو به نقاط مختلف بدنش زدم. وقتی روی زمین افتاد، تیغه چاقو را به قفسه سینه اش فرو بردم. او سرش را از روی زمین بلند کرد و به سینه خون آلودش نگاهی انداخت و دوباره سرش روی زمین افتاد. با خودم گفتم او فقط زخمی شد !

بلافاصله از آن جا گریختم و به اطراف خیابان طبرسی رفتم. بعد از ظهر به صورت مخفیانه به محل بازگشتم. هیچ پارچه سیاهی نصب نبود. فهمیدم که او زنده است ولی روز بعد وقتی دوباره به محل زندگی آن ها بازگشتم تا اطلاعاتی کسب کنم پارچه های سیاه را دیدم و متوجه شدم که او را کشته ام!

بعد از آن بود که به کانکس پلیس در اطراف میدان طبرسی رفتم و درحالی که چاقوی خون آلود را نشان می دادم گفتم من با این چاقو برادر زنم را کشته ام ! ولی آن ها موضوع را جدی نگرفتند و به من گفتند به محلی که قتل کرده ای برو!

من پولی همراهم نبود گفتم حداقل به گشت زنگ بزنید تا مرا به کلانتری ببرد ولی باز هم کاری انجام ندادند تا این که مجبور شدم با پیک موتوری تا کلانتری رسالت بروم. پیک موتوری هم پولی نگرفت!

در بازسازی صحنه قتل که سرهنگ سلطانیان (رئیس دایره قتل پلیس آگاهی خراسان رضوی) نیز حضور داشت، ابتدا سرگرد نجفی (افسر پرونده) به تشریح خلاصه ای از محتویات این پرونده جنایی پرداخت و سپس قاضی میرزایی با صدور قرار بازداشت موقت، متهم را روانه زندان کرد.

بنابراین گزارش، در حاشیه بازسازی صحنه قتل، «مجتبی» (متهم به قتل) در گفت وگویی کوتاه به سوالات خبرنگار ما پاسخ داد.

چند کلاس سواد داری؟ تا پنجم ابتدایی درس خوانده‌ام.

علت اصلی اختلاف شما با پدر زنت به خاطر طلاق همسرت بود؟ البته به جز این اختلافات دیگری هم داشتیم، آن هم به خاطر یک قطعه زمین بود که از او خریده بودم!

چگونه همسرت با یک آدم معتاد، بیکار، دزد و مشروب خوار زندگی می کرد؟ من بیکار نبودم این اواخر هم در پیک موتوری کار می کردم. همه لوازم خانه ام را عوض کرده بودم! حتی ۱۰ میلیون برای رهن خانه پرداختم و ماهیانه ۲۵۰هزار تومان هم اجاره می دادم!

چرا به خاطر اختلاف خانوادگی برادرزنت را کشتی؟ چون او را خیلی دوست داشتند و از سوی دیگر هم نمی خواستم او را بکشم. او دوست من بود فقط می خواستم او را بترسانم! ولی آن ها تهدیدهای مرا جدی نگرفتند!

پشیمانی ؟ خیلی، کاش این اتفاق نمی افتاد!

شکل جنایتی که انجام دادی شبیه فیلم های جنایی بود. نه! من فیلم نگاه نمی کنم یعنی اصلا وقتی برای این کار ندارم!

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    من هم مثل تو این مشکل داشتم من الان ده ساله دخترم ندیدم یعنی نزاشتن من هم یه مدت روانی شده بودم من بهترین کار را انجام دادم یعنی از آن شهری که زندگی میکردم باخانمم به دورترین شهر رفتم تاچشمم انها رانبیند من هم فکر انتقام بودم خدا بهم کمک کرد از آن شهر رفتم برای همیشه

  • بدون نام

    فقط قسمتی که میگه رفته کانکس پلیس، پلیس دستگیرش نکرده و حتی به گشت پلیس هم زنگ نزده!!!

    خوب با این پلیس های کارکشته، توقع دارین قتل و درگیری کمتر بشه؟!

  • مملکت ویران

    خاک تواون سرت.چقدباپرروئی داره حرف میزنه.

  • راستگو

    عجب رفته کلانتری گفته ادم کشته کسی باور نکرده گفته برو همان جا اگر خودتو معرفی نکرده بودی اصلا کسی شک نمی کرد واقعا عجب امنیتی تو این کشور است

  • بدون نام

    اولین گزارش واقعی

  • بدون نام

    اونکه اعدام شد بنیتا مثل این بود

  • نگار

    چقد شبیه فیلم هندیا شد سرشو آورد بالا نگاه سینه ی خون آلودش کرد بعد سرش افتاد روی زمین رفتم کلانتری چاقوی خونی هم نشون دادم اونم بعد از یک روز ولی اونا باور نکردن عجب ..عجججججب

  • سيد

    خاك برسرد نامرد

  • رز

    اخه گرگ نر وحشی ی خانم بای مرد معتاد روانی قاتل چطوری زندگی کنه

    پاسخ ها

    • شیدآ. خوزستآن:|

      هنوز تو اینجا نرنر میکنی؟ :/

  • احمد

    بعضی از این مردها روی مارو هم سیاه کردن آخه تو چه امتیازی داشتی که این زن نکون بخت باهات زندگی کنه ؟دختر مردم گرفتی بدبخت کردی داغ هم رو دلش گذاشتی خیلی خوبی کردی که ب فکر انتقام هم بودی کاش دولت مث ژاپن همه معتاد ها رو بریزه تو دریا

  • بدون نام

    وقتی خودشو به پلیس معرفی کرده ، پلیس اعتراف به قتلشو در ابتدا جدی نگرفته به نظر من باید با طرف برخورد شه که سهل انگاری در امور وظایفش داشته.

  • ز

    کشتن ادما چقدر راحت شده چقدر ادما راحت ادم میکشن افسوس که به کجا میرویم

  • بدون نام

    اویزونش کنید

    پاسخ ها

    • ماریا

      ای بابا چقدر توی خراسان قتل صورت میگیره آدم دیگه ازشون میترسه

  • بدون نام

    از همه جالبتر برخورد پلیس واحد طبر سی حکایتی است.....

  • میثم

    وای چقد بی رحم بوده این...
    ازش بپرسی که اگه خواهرت ازدواج میکرد و بعد میفهمیدید شوهرش معتاد شده و نتونسته ترک کنه، اونوقت خودت و خونوادت مگه دوس نداشتید سریع طلاق بگیره!؟
    آدم باید روانی باشه تا همچین کاری بکنه و هیچ وقت نمیتونه اون آدم سابق باشه.

  • طاها

    حالاکه کارازکارگذشته ازش چ سوالایی میپرسن مثل فیلم های جنایی قتل کردی یعنی چی اصلااین سوال؟؟؟واقعاجای تاسف داره باجوونی خودش بازی کردیه فکراحمقانه یه عمرزندگیشوتباه کرد

  • بدون نام

    همه چیزعلت داربعدمعلول مملکت نفرین شده رو ویرانی بیکاری وفقر جرم وجنایت فسادناامنی ناامیدی هیچکسم جوابگونیس چون توبدترین کشورجهان ازلحاط اجتماعی هستیم حالا برین بودجه ومنابع شغل کشورخرج اینقدرزیادافاغنه کنیدملت وروانی کردین ومثل کپکپخوابیدین.‌

  • بدون نام

    همه نظرات و خبر را خواندم ولی متعجبم چرا از پلیس های در کانکس قدردانی و تشکر نشد آخه اینان حافظ امنیت مردم هستند .

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج