دختر نوجوانی که زندگیاش پارتی شبانه بود
دختر ۱۶ ساله ای که به اتهام فرار از منزل در یکی از پارک های مشهد توسط ماموران انتظامی دستگیر شده است درحالی که بیان می کرد امروز وقتی سرگذشت وحشتناک دختران فراری را در کلانتری شنیدم، تازه فهمیدم که فرار از منزل جز آبروریزی پیامد دیگری ندارد، به تشریح سرگذشت خود پرداخت.
روزنامه خراسان: دختر ۱۶ ساله ای که به اتهام فرار از منزل در یکی از پارک های مشهد توسط ماموران انتظامی دستگیر شده است درحالی که بیان می کرد امروز وقتی سرگذشت وحشتناک دختران فراری را در کلانتری شنیدم، تازه فهمیدم که فرار از منزل جز آبروریزی پیامد دیگری ندارد، به تشریح سرگذشت خود پرداخت.
و به کارشناس اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد افزود: دو سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و من قربانی بزرگ این طلاق بودم چرا که هیچ کدام از آن ها به خاطر لجبازی با یکدیگر مرا قبول نمی کردند و اعتقاد داشتند سرپرستی من مانع خوشبختی آنان در مسیر سرنوشت شان خواهد بود.
به همین دلیل پدر بزرگ پدری ام مرا نزد خودش برد و حضانتم را به عهده گرفت. از بزرگ ترها شنیدم پدرم در دوران جوانی دختر دیگری را دوست داشت و حتی بعد از به دنیا آمدن من نیز ارتباطش را با آن دختر قطع نکرد، این موضوع به اختلافات شدیدی بین پدر و مادرم منجر شد تا این که در نهایت پدرم با همان دختر ازدواج کرد و مادرم که نمی توانست این شرایط را تحمل کند به ناچار طلاق گرفت و به دنبال سرنوشت خودش رفت.
از سوی دیگر نامادری ام حاضر نبود مرا در زندگی خودش شریک کند و مادرم نیز که با مرد دیگری در تهران ازدواج کرده بود برای حفظ زندگی اش حاضر نشد سرپرستی مرا به عهده بگیرد. در این شرایط من به تحصیلاتم در مقطع ابتدایی ادامه می دادم اما همواره نزد دوستان و هم کلاسی هایم احساس حقارت می کردم چرا که وقتی مادران دوستانم با پوشش های زیبا و جذاب به مدرسه می آمدند من خودم را در گوشه ای پنهان می کردم تا هم کلاسی هایم چادر رنگی و کفش های رنگ و رو رفته مادر بزرگم را به رخ من نکشند.
طرز فکر و رفتارهای مادر بزرگم خیلی مرا آزار می داد از سوی دیگر نیز دوست داشتم دختری آزاد باشم و بیشتر اوقاتم را در بیرون از منزل بگذرانم و مانند دیگر دختران لباس های آن چنانی بپوشم اما عمه هایم آن قدر زیرگوش مادربزرگم برای کنترل من زمزمه می کردند که گاهی رفتار مادربزرگم به کلی تغییر می کرد. این بود که حدود دو سال قبل از منزل فرار کردم اما خیلی زود پلیس مرا دستگیر کرد و چون به آن ها گفتم کسی را ندارم مرا تحویل بهزیستی دادند.
یک ماه بعد در حالی که نمی توانستم در بهزیستی دوام بیاورم شماره مادربزرگم را دادم و دوباره مرا تحویل خانواده ام دادند. از آن روز به بعد ترک تحصیل کردم و مدام در خیابان ها و پارک ها بیهوده وقت می گذراندم و با دوستی با برخی پسران جوان از آن ها می خواستم لوازم مورد نیازم را تهیه کنند گاهی نیز با آن ها به پارتی های شبانه می رفتم تا این که در یکی از همین شب نشینی ها با زن مطلقه ۳۰ ساله ای به نام سوسن آشنا شدم او با من بسیار مهربان بود و مرا به خانه اش دعوت می کرد.
دیگر بیشتر وقت ها را در پارک نزدیک منزلمان به خوشگذرانی و استعمال مواد مخدر می پرداختیم که یکی از همان پسران پارک نشین در اختیارم می گذاشت. آن جا بود که با دختر ۱۹ ساله ای به نام شیرین آشنا شدم. او به تازگی ازدواج کرده بود اما شوهرش را دوست نداشت وبه همین خاطر مدام برایم درد دل می کرد. روزها به همین ترتیب می گذشت که چند روز قبل دوباره از خانه فرار کردم و به خانه سوسن رفتم.
آن جا بود که شیرین با من تماس گرفت و گریه کنان گفت: از خانه فرار کرده ام ولی جایی برای خوابیدن ندارم. من هم با او در پارک قرار گذاشتم تا او را نیز به خانه سوسن بیاورم ولی هنگامی که در پارک کنار یکدیگر نشسته بودیم ناگهان ماموران کلانتری رسیدند و ما را دستگیر کردند. حالا هم از رفتارهای گذشته ام پشیمانم ومی خواهم زندگی درستی را آغاز کنم. شایان ذکر است به دستور سرهنگ علایی (رئیس کلانتری میرزاکوچک خان) این دختر نوجوان برای ترک اعتیاد و بازگشت به خانواده در اختیار مرکز مشاوره ای پلیس قرار گرفت.
نظر کاربران
طفلکی خدا کمکش کنه... تقصیری نداره
پاسخ ها
لعنت بر پدرش که به خاطر هوسبازی هم دخترش بدبخت کرد هم زنش محبور به طلاق شد
سرگذشت بدی داشته
که خودش بدترش کرده
پاسخ ها
مقصر پدره بوده که به خاطر کثافتکاریش همه رو بدبخت کرده
عجب پسر کم شانسی بوده، بیچاره، خیلی دلم سوخت،
عجب پسر کم شانسی بوده، بیچاره، خیلی دلم سوخت،
خدایا! خودت به کرم خودت به داد اینجور جوونا برس! برحمتک یا ارحم الراحمین...
بیچاره،دخترمقصرنیست،مقصرپدرشه،دلم براش سوخت دختربینوا،،اگرگمراه شده معلم خوبی درزندگی نداشته.
بازگشت به خانواده ؟
اگه خانواده ای وجود داشت که فراری نمیشد
لعنت بر پدر و مادر چنین افرادی که زندگی فرزندانشان را تباه میکنند
تقصیر زنانه اگر انها به زنان دگر خیانت نکنند
هیچ خانواده ای اسیب نمیبیند
پاسخ ها
مردها هم همه بی گناه
مقصر آقایون هستند که فقط جلو پاشون رو میبینند به فکر خودشونن فقط و انتظار دارن هر غلطی که کردن خانوم ها هم راحت کنار بیان بچه هم که فقط مامان میخواد بابا هم هیچ مسولیتی نداره
وقتی میخواین بچتونو اواره خیابون کنین پس غلط میکنین بچه میارین احمقا
پاسخ ها
باورکنید این دختره تو خونش بوده ولگرد بشه باورکنیدصدتا پدرومادر هم داشت وکنترلش میکرد این ولو خیابان میشد چقدرماخوانده ایم دخترانی که تونازونعمت و بهترین پدرومادر دارندوولو خیابان می شوند دختره خودش خراب بوده
نه خیر .. شما به خودتون یه ذره زحمت فکر کردن نمیدین فقط عهد حجری فکر میکنین کی از دست شما راحت میشیم اخه
..... اگه نمیتونید زندگي ڪنید برا چي بچه میارید . ؟!!!!
این وسط فقط بچس ڪه داغون میشه .
سلام
والا چی بگم
مقصر کسانی هستن که بزور ازدواج اول مرد را دیکته کردن بعدش مردک توکه هنوز دهنت بو شیر میده که بابا ننت باید برات تصمیم بگیرن غلط کردی ازدواج کردی
یعنی خاک تو سر پدر ومادر دختری که نفهمیدن اون یارو را بزور اوردن خواستگاری
ببخشید یهو عصبانی شدم
اه اه
پاسخ ها
این طوردخترای اگرپدرومادرهم بالا سرشان باشد خود شان دنبال عشق و حال خودشونن سراغ دارم دختری که نه پدرداردنه مادرماشاالله بهترین زندگی ودارای شوهر خوب و بچه و خانواده است دختره خودش کرمکی بوده
من ادمای زیادی میشناسم جداشدن ولی بچه سربه زیره وخطا نمیکنه ذات ادم باید درست باشه
پاسخ ها
این از اون حرفا بودا
ذات آدم ؟ پس نقش تربیت خانواده و محیط چی میشه این وسط ؟ مگه پسر نوح پیامبر زاده نبود ؟ آره که ذات هم مهمه ، آره که تیپ شخصیتی مهمه ، ولی نقش خانواده و تربیت بچه چی ؟ چقدر متفاوته اون بچه ای که درست اصولی و بموقع تریت شده با بچه ای که کنجکاوانه و بدون شناخت وارد مسائل مختلف میشه ؟ تازه این طفلی که پیش زمینه هم داشته و راهنمای قابل اعتمادم نداشته ! آره که پدر و مادرش مقصرن ! حالا به هردلیل موجهی اما حق این بچه رو ادا نکردن
من حاضرم سرپرستی این دختر رو به عهده بگیرم . مثل دختر خودم ازش مراقبت میکنم و وقتی یه جوون خوب پیدا شد با خیال راحت ازدواج میکنه
پاسخ ها
برووووعااااموووو
تروخدا تروخدا تا شناخت کافی از هم ندارید تا به مرحله ی درک درست از زندگی مشترک و مسئولیت پذیریش نرسیدید بچه نیارید...به والله که بچه حلال مشکلاتتون نیییییست،نابود میکنید اون بچه رو
هیچ مردی به زور زن نمیگیره .اولش ذوق داشته بعد از چند وقت دوباره فیلش یاد هندستون میکنه میره سراغ عشق اولش
هیچ مردی به زور زن نمیگیره .اولش ذوق داشته بعد از چند وقت دوباره فیلش یاد هندستون میکنه میره سراغ عشق اولش
مرگ بر آمریکا