بازخوانی ماجرای معروف به ۹۹ نفر از زبان ناطق
حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق نوری روایتی از نامهنگاری خود با مرحوم امام درباره معرفی علیاکبر محتشمیپور به عنوان وزیر کشور در سال ۶۷ و پاسخ امام به این نامه روایت کرده که نگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی را به مجلس نشان میدهد.
روزنامه ایران نوشت: حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق نوری روایتی از نامهنگاری خود با مرحوم امام درباره معرفی علیاکبر محتشمیپور به عنوان وزیر کشور در سال ۶۷ و پاسخ امام به این نامه روایت کرده که نگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی را به مجلس نشان میدهد.
ماجرا به برخی زمزمهها در مجلس وقت برمیگردد مبنی بر این که کسانی که به محتشمیپور برای وزارت کشور رأی ندهند، مخالف نظر امام عمل کردهاند. ناطق نوری، رئیس مجلس وقت این مسأله را در نامهای به امام منتقل میکند و امام هم در پاسخ مینویسند: «با سلام، در جمهوری اسلامی جز در مواردی نادر که اسلام و حیثیت نظام در خطر باشد، آن هم با تشخیص موضوع از طرف کارشناسان دانا، هیچ کس نمیتواند رأی خود را بر دیگری تحمیل کند و خدا آن روز را هم نیاورد. من تمام سعی خود را مینمایم که با نسبت مطلبی به من، کسی مظلوم نگردد.
من شما را هم فردی متدین، متعهد، مبارز و دارای هوش سیاسی میدانم. برای من شما و آقای محتشمی فرقی ندارد. من هر دوی شما و همین طور همه دستاندرکاران صدیق نظام و تمامی افرادی که چون شما قلبشان برای اسلام و ایران میتپد را فرزندان اسلام و انقلاب میدانم...»
ناطق نوری در توضیح پاسخ امام به «جماران» گفت: ایشان معمولاً دخالت در جناحبندیها نمیکرد و قائل بود که اگر گروهها نگاههای مختلف هم داشته باشند، نه تنها ضرر ندارد بلکه مفید هم هست؛ به همین دلیل هم وقتی مجمع روحانیون از جامعه روحانیت جدا میشوند تا بتوانند جوانان بیشتری را جلب و جذب کنند، امام موافقت و تأیید میکنند و بعداً هم هر دو گروه را به طور یکسان با آغوش باز میپذیرند و تا زمانی که در قید حیات بودند، در این موضوع یکنواخت و یکسان عمل کردند و قائل بودند که تضارب افکار و اندیشهها میتواند عامل رشد جامعه باشد؛ این نگاه ایشان بود.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: آنجاهایی که کلیت نظام یا منافع ملی به خطر نمیافتاد ایشان دخالت نمیکرد، اما آنجاهایی که احساس خطر میکرد وارد میشد؛ البته شاید دیگران تشخیص نمیدادند خط قرمز است اما ایشان تشخیص میداد و وارد میشد.
به گفته وی، امام رحمتالله علیه به مجلس به عنوان رکن اصلی انقلاب در همان شرایط انقلابی خیلی بها میداد. هر مسأله مهمی که رخ میداد امام آن را به مجلس ارجاع میداد. در مسأله گروگانهای آمریکایی وقتی بحث این شد که این مسأله به چه نحوی حل شود؛ امام موضوع را نه به دولت ارجاع میدهد نه به قوه قضائیه، میفرماید که؛ مجلس ماجرای گروگانها را بررسی و حل کند.
ناطق نوری در ادامه به ماجرای معروف به ۹۹ نفر اشاره کرد و این که رئیس جمهوری وقت (آیتالله خامنهای) موافق معرفی میرحسین موسوی به عنوان نخست وزیر نبودند؛ حال آن که نظر امام معرفی ایشان بود. ۹۹ نفر از نمایندگان وقت مجلس هم در نامهای از نظر رئیس جمهوری حمایت میکنند.
ناطق نوری در این باره توضیح داد: آن قصه ربطی به مجلس ندارد مربوط به کل نظام است. اتفاقاً شیوه برخورد و تعامل آقای خامنهای- به عنوان رئیس جمهوری - با امام، نشانگر آزاداندیشی امام است. این که رئیسجمهوری به خودش اجازه میدهد با وجود نظر رهبری به نظر خودش عمل کند. یعنی مسأله مولوی و ارشادی که من جزو طرفدارانش بودم و الان هم هستم و امام آن را آموزش داد. یعنی امام این فرصت را میدهد که رئیسجمهوری صریحاً در مشهد و در تهران در سخنرانیاش اعلام کند که من نظرم آقای موسوی نیست و حجتی برای معرفی ایشان به عنوان نخستوزیر ندارم.
وی در ادامه با اشاره به حضور جمعی ۴ نفره از معتمدین نزد امام برای بررسی این موضوع گفت که امام یک نگاهی به من کرد و گفت من حکم نمیکنم و ادامه داد اما به عنوان یک شهروند میتوانم نظر خودم را بگویم. من نظرم مهندس موسوی است. من به عنوان یک شهروند اعلام میکنم غیر از مهندس موسوی هر کس باشد، خیانت به اسلام است. این عبارت امام بحث را تمام کرد و ما جواب را گرفتیم.
وی ادامه داد: چهار نفری بلند شدیم و امام بحث را تمام کرد و ما با یک ماشین نزد آقای خامنهای رفتیم، من خودم رانندگی کردم. گفتیم که امام حکم نکرد ولی یک جملهای گفت که مهمتر از حکم است. فرمود من به عنوان شهروند اعلام میکنم غیر از مهندس موسوی هر کس باشد، خیانت به اسلام است. این موضوع بحث را حل کرد. لذا آقای خامنهای وقتی آقای مهندس موسوی را در مجلس معرفی میکند، باز هم به عنوان حکم تلقی نمیکند و میگوید اضطراراً معرفی میکنم.
نظر کاربران
خب که چی؟ ...
پاسخ ها
ینعی انیکه دیگه ریس مجلس بودن ارضاعش نمکند حالا هوای ریاست جمهوری تو سرشه خدا به داد ملت برسه ان شالله تا ان موقع نباشند
شاید شما هم نباشید