انتقاد از نحوه جذب اساتید دانشگاه
دکتر مهدی گلشنی استاد دانشگاه صنعتی شریف و عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی در یادداشتی که روزنامه اطلاعات آن را منتشر کرده به نقد روش جذب اعضای هیات علمی دانشگاهها پرداخته است.
دکتر مهدی گلشنی استاد دانشگاه صنعتی شریف و عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی در یادداشتی که روزنامه اطلاعات آن را منتشر کرده به نقد روش جذب اعضای هیات علمی دانشگاهها پرداخته است.
چند سالی است که وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در دو موعد شهریور و بهمن اقدام به جذب هیأت علمی برای دانشگاهها از طریق مرکز جذب آن وزارتخانه می کند. یقینا وجود معیارهایی در جذب استادان برای دانشگاهها که از مهمترین مراکز علمی کشور هستند الزامی است؛ اما طی سالهای اخیر بعضی معیارهای غیر متعارف بر فرایند جذب حاکم شده و آن را نامناسب و ناکارآمد کرده است و همچنین آن را به سمتی پیش برده که در راستای تأمین توسعه علمی مطلوب برای کشور نیست.
غالباً عنوان میشود که این معیارها قطعی هستند و به همین خاطر بعضی از افراد ذی صلاح را رد میکنند. اما در بعضی موارد با دستکاری همین معیارها افرادی خاص به رغم اینکه دارای این معیارها نبودهاند، جذب شدهاند. این به خاطر آن است که نظارتی وجود ندارد و ملجائی برای رسیدگی شکایات نیست. در واقع، شکایت به مرکز جذب در وزارت متبوع هم گاهی مؤثر نبوده است.
*معیارهای همگانی جذب
برخی معیارها را غالب دانشگاهها برای خود معین کرده اند؛ مثلاً در زمان حاضر، اکثریت قریب به اتفاق دانشگاهها، آن چنان که در سامانه جذب وزارت متبوع اعلام شده است شروط معدل، داشتن مقاله، داشتن مدرک از دانشگاههای درجه یک داخلی و خارجی را از معیارهای الزامی خود دانستهاند، هر چند ممکن است گاهی (چنانکه شواهد نشان میدهد) به طور واضح آن را اعلام نکنند. در مورد معدل، غالبا برای کارشناسی حداقل ۱۴یا ۱۵، برای کارشناسی ارشد معدل ۱۶یا ۱۷ (بعضا بدون احتساب پایاننامه) و برای دکتری معدل ۱۷یا ۱۸ (بعضا بدون احتساب رساله) را الزامی دانستهاند.
داشتن مدرک دکتری از دانشگاههای درجه یک داخلی و خارجی (که برخی گفتهاند جزو ۵۰۰ دانشگاه اول دنیا باشد) از الزامات تعدادی از این مراکز بوده است. جالب اینجاست که بعضی از دانشگاههای شهرستانها نیز همین معیارها را گذاشتهاند، یعنی حتی فارغ التحصیلانی را که خود تربیت کردهاند قبول ندارند. این در حالی است که بسیاری از افرادی که با شرایط نامساعد رفاهی موجود در دانشگاههای شهرستانها تحصیل کردهاند همتراز و در مواردی بالاتر و عمیقتر از سایرین هستند و اتفاقا به دلیل شناخت واقعیتر از پژوهش در ایران میتوانند در آینده موفقتر باشند.
*معیارهای خاص
برخی معیارها هم هستند که بعضی دانشگاهها علاوه بر معیارهای همگانی ذکر شده، طبق شرایط و دیدگاه مدیران خود قائل شدهاند؛ معیارهایی چون داشتن پسا دکتری خارجی یا فارغالتحصیل دانشگاه آزاد نبودن ولو در یک مقطع، یا نمایهدار بودن مقالات پژوهشی درISI , SCOPOUS,JCRیا شرط معدلهای خاص یا داشتن مدرک زبان خارجی علاوه بر تسلط بر آن یا همترازی مدرک داوطلب با دانشگاه مورد درخواست و البته مشخص نیست که چگونه این معیارها ارزیابی میشوند! این در شرایطی است که بسیاری از افرادی که در گذشته جذب شدهاند، چنین معیارهایی را برآورده نکردهاند.
*وجوه پنهان در بررسی درخواستها
روند جذب استادان وجوه پنهانی نیز دارد، به این معنا که گاهی برای داوطلبان مواردی را مطرح میکنند که آن موارد جزو معیارهای گروهها یا دانشگاهها بودهاند، بدون آنکه جزو مقررات مرکز جذب وزارت متبوع باشند. در واقع این معیارهای پنهان معیار نیستند، بلکه عملا ابزارهایی برای اعمال سلیقه در جذب یا طرد افراد خاص هستند.
جالب این که گاهی برخی از دانشگاهها به طور مشخص شرطی را قید نمیکنند، اما در عمل به دنبال جذب افرادی هستند که فارغ التحصیل دانشگاههای خارج از کشور باشند یا یک دوره پسا دکتری را در خارج از ایران طی کرده باشند، یا مثلاً مقاله در نیچر و ساینس داشته باشند. البته در مواردی که مطابق میلشان نبوده، اینها را هم کنار گذاشتهاند.
از دیگر اموری که در جذب مشاهده میشود و متاسفانه جایی برای رسیدگی به آنها نیست، این است که به شکل عجیبی سیستم باند بازی بر بعضی گروهها و دانشکدهها حاکم است، یعنی طوری جلوی یک داوطلب معیار قرار میدهند که داوطلب مورد نظر جذب یا داوطلب غیر مورد نظر طرد شود. از امور مهم دیگر در جذب، مخالفت بعضی کمیتههای جذب با نظرات صاحبنظران برجسته یک حوزه و تخصص است.
گاهی بعضی معیارها و قوانین و تبصرههای جزئیتر را در کمیتههای جذب قرار میدهند که در قوانین جذب وزارتخانه هم نیست، بلکه خود آن دانشگاه مایل به اعمال آن است. اما مشخص نیست که این معیارها بر چه اساسی وضع شدهاند یا از چه صاحبنظران برجستهای نشأت گرفتهاند. مشکل دیگر در فرایند جذب فعلی،همگانی بودن معیارها برای تمامی رشتهها است، در صورتی که بین لوازم رشتههای مهندسی و علوم پایه و علوم انسانی تفاوتهای زیادی وجود دارد.
نکته بارز دیگر این است که معمولا در زندگی افراد چرخشهای فکری و تحصیلی رخ میدهد ولی متأسفانه چنین مواردی را در نظر نمیگیرند. ممکن است کسی نابغه باشد ولی وقتی وارد دانشگاهی میشود آن رشته یا دانشکده برای او جاذبه نداشته باشد، ولی وقتی در ادامه تحصیل به جای مناسب میرود نبوغ واقعی خود را نشان دهد. چنین شخصی با معیارهای فعلی مثلا به دلیل پایین بودن معدل دوره کاشناسی شانس جذب، به عنوان هیأت علمی را ندارد، حتی اگر در مراحل بالاتر تحصیل نبوغش را نشان داده باشد.
متأسفانه این مشکلی است که ما مکرراً با آن برخورد کردهایم و متأسفانه گاهی فهماندن این مطلب به مسئولان دانشگاهی مشکل است. من بارها به بعضی از مسئولان دانشگاهی گفتهام که حتی اینشتین در مرحله اولیه دانشگاهی جذب نشد، ولی بعداً نبوغش را نشان داد؛ اما متأسفانه این سخنان در آنها اثری ندارد.
همینطور اگر کسی که مهندسی برق خوانده و سپس به فیزیک و بعد فلسفه علم آمده باشد و در دورههای بعد کارهای خوبی هم کرده باشد، در صورت پایین بودن معدل کارشناسی شانس جذب ندارد.
یکی از نکات تمسخرآمیز این است که گاهی داوطلبان در دانشگاههایی که خود درس خواندهاند جذب نمیشوند و دانشگاههای دیگر نیز راغب به جذب آنها نیستند مگر از طریق باندبازی! یعنی بعضی از دانشگاهها حتی فارغالتحصیلان خود را قبول ندارند!
یک نکته دیگر عدم توجه دانشگاههای تهران به دیگر شهرها و دانشگاههای کلانشهرها به شهرهای کوچک دیگر است. اینها رسما جایی بیان نمیشوند، اما در عمل مشاهده شدهاند.
نکته دیگر در همین زمینه این است که روند اعتراض به نتیجۀ بررسی پروندهها به طور شفاف مشخص نیست و به داوطلب فقط حق اعتراض داده شده است. اما اگر شما به نتیجه بررسی پروندهتان اعتراض کنید در واقع به کمیته جذبی که شما را رد کرده است برای رسیدگی پناه بردهاید و این غالباً به جایی نمیرسد. زیرا در صورت اصرار زیاد نهایتا پرونده شما را به یک نهاد بالاتر، که دبیرخانه مرکز جذب وزارتخانه باشد، ارجاع میدهند که آن هم در بعضی موارد بدون نتیجه مانده و گاهی به همان کمیته جذب دانشگاه بدون اظهار نظری باز گشت داده میشود.
البته اخیراً معاون محترم آموزشی وزارت علوم و ریاست محترم جذب آن وزارتخانه به وجود تبعیضها و تخلفات در در دانشگاهها در حوزه جذب اذعان کردهاند اما در مقام عمل در زمینه جلوگیری از وقوع این گونه تخلفات اقدام جدی به عمل نیامده است. لازم است که در سطح وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کمیتهای متشکل از استادان صاحبنظر تشکیل شود که جلوی اجحافات و ظلمها گرفته شود.
به طور خلاصه، معیارهایی که در زمان حال برای جذب هیأت علمی دانشگاهها به کار میرود خارج از عرف آکادمیک دانشگاههای برجسته جهان است و در صورت ادامه یافتن خسارات عمدهای به علم کشور وارد خواهد شد، زیرا دانشگاهها را از بعضی افراد برجسته، به دلیل عدم ارضای بعضی معیارهای غیر مهم، محروم خواهد کرد.
نظر کاربران
دمت گرم خوب نوشتی اما کو گوش شنوا
در بررسی متقاضیان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، در تیر 97 از 5 نفر، دو نفر هیچ مدرکی با خود نیاوردند، یک نفر که هنوز دانشجو بود دعوت شده بود. کل بررسی نیز در حد یک مکالمه چند دقیقه ای برای هر نفر بود. خیلی زننده و روشن نشان دادند که فرد مد نظر از قبل انتخاب شده است.
جانا سخن از زبان ما گفتی. افسوس بر عمری که صرف اندوختن دانش کردیم. افسوس