دیپلماسی؛ بعد مهم بازدارندگی در عصر نوین
امروز جهان بر این باور است که بازدارندگی نظامی هستهای، مانع جنگ است، ولی ضامن بقا نیست؛ لذا در عصر تحول مفاهیم و تکثر نظریههای روابط بینالملل، امروز «بازدارندگی» مفهومی وسیع المنظر و کثیرالابعاد شده و دیگر محدود به ابعاد نظامی و هستهای نیست.
بهرام قاسمی در روزنامه ایران نوشت: در آموزههای سنتی علم سیاست و روابط بینالملل، قدرت نظامی بویژه توانمندی هستهای نظامی، مهمترین عامل و مؤلفه بازدارندگی محسوب میشود. توماس شیلینگ، از نظریه پردازان شهیر «بازدارندگی» با توجه به موازنه وحشت هستهای میان دو ابرقدرت در دوره جنگ سرد، بر نظریه بازدارندگی تأکید کرد و آن را عامل حفظ ثبات و بقای نظام بینالمللِ دوقطبی میدانست.
تحولات پس از فروپاشی اتحاد شوروی، اما کارآمدی بازدارندگی را زیر سؤال برد و ثابت کرد بازدارندگی هستهای، شاید عامل و مؤلفه مؤثری در جلوگیری از جنگ هستهای و جنگهای فراگیر در عصر نظام دوقطبی بود، اما نتوانست مانع فروپاشی ابرقدرت شرق شود.
امروز جهان بر این باور است که بازدارندگی نظامی هستهای، مانع جنگ است، ولی ضامن بقا نیست؛ لذا در عصر تحول مفاهیم و تکثر نظریههای روابط بینالملل، امروز «بازدارندگی» مفهومی وسیع المنظر و کثیرالابعاد شده و دیگر محدود به ابعاد نظامی و هستهای نیست.
بازدارندگی، به مفهوم توانایی برای رفع تهدید و مقابله با مداخلهگری و یکجانبهگرایی قدرت هژمون، امروز علاوه بر توانمندی و اقتدار نظامی، نیازمند حاکمیت مردمی با اقتصادی پویا و مقاوم همراه با توانایی بهرهگیری از مؤلفههای قدرت نرم و بخصوص توانمندیهای دیپلماتیک است. در واقع این ژئوپلیتیکِ بیطرفی و استقلال سیاسی است که برای کشور سوئیس، چهار قرن ثبات و آرامش به همراه داشته است و این نظامهای متکی بر آرای عمومی و اقتصاد پویا و مقاوم است که سبب نوعی بازدارندگی در برابر تکانههای سیاسی و امنیتی در برخی کشورهای توسعه یافته شده است و این قدرت دیپلماسی است که به برخی کشورهای فاقد قدرت نظامی، توان تأثیرگذاری و نقشآفرینی در عرصههای بینالمللی بخشیده است.
جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر اقتدار نرمافزاری ناشی از انقلاب و نظام اسلامی و همچنین قدرت نظامی مشروع و متعارف خود؛ از عناصر و مؤلفههای قدرت بازدارندگی همچون مردمسالاری و اتکا به آرای عمومی و البته قدرت دیپلماتیک، به نحو شایستهای برخوردار است. نشست سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد و حضور فعال مقامات عالی رتبه کشورمان اعم از رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه کشورمان در آن، از جمله نمودهای بارز قدرت دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود.
اجلاس جاری مجمع عمومی سازمان ملل و حضور همزمان هیأتهای عالی رتبه اکثر کشورها از جمله هیأت جمهوری اسلامی ایران، دستکم برای ما و احتمالاً هیأت امریکایی، بیش از هر چیز صحنه تقابل و زورآزمایی ایران و امریکا بود. این زورآزمایی و عرض اندام، نه با استفاده از ابزارهای قهریه که به مدد ابزارهای متنوع و متعدد دیپلماسی صورت تحقق به خود گرفت.
در این مصاف تمام عیار، کشورمان با بهرهگیری هوشمندانه از همه عناصر و اشکال مختلف دیپلماسی، اعم از دیپلماسی دوجانبه (دیدار و مذاکره با سران و مقامات کشورها)، دیپلماسی چندجانبه (نشست وزیران خارجه ایران و گروه ۱+۴)، دیپلماسی مجامع بینالمللی (سخنرانی در مجمع عمومی و اجلاس کشورهای غیرمتعهد و...)، دیپلماسی رسانهای (مصاحبه با شبکههای تلویزیونی و رسانههای معتبر بینالمللی و نشست مطبوعاتی با اصحاب رسانهها)، دیپلماسی عمومی (دیدار با جامعه مسلمانان و ایرانیان و فرهیختگان) و دیپلماسی مجازی (بهرهگیری از فضای مجازی و رسانههای اجتماعی و تعاملی برای انتقال پیامها)؛ مورد استفاده قرار گرفتند.
حاصل این مجموعه اقدامات با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک، به شکست کشاندن تلاشهای امریکا و نمایشهای مضحک رژیم صهیونیستی در عرصه سازمان ملل بود.
از طنزهای تلخ روزگار است که دولتی که خود را به هیچ یک از قواعد و نهادهای بینالمللی متعهد نمیداند و با افتخار از یکجانبهگرایی در دفاع از منافع امریکا سخن میگوید، برای بیان آن به سازمان ملل متوسل میشود.
این از نابختیاریهای امریکاست که برای توجیه نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و دفاع از یکجانبه گراییاش در خروج از برجام، مجبور میشود به همان محلی مراجعه کند که مرکز اصلی چندجانبه گرایی و محل صدور قطعنامه ۲۲۳۱ در حمایت از برجام است.
اینجاست که باید گفت: دیپلماسی پاسخگو است و با دیپلماسی میتوان از هر ناشدنی و ناممکن، امری ممکن ساخت و این اغراق نیست، حتی امریکای ترامپ نیز، با همه قدرت و هیمنه پوشالی، خود را بی نیاز از دیپلماسی نمیبیند، هرچند از آن طرفی نمیبندد.
مقایسه دو سخنرانی رئیس جمهوری امریکا با رئیس جمهوری کشورمان در آغازین روز اجلاس مجمع عمومی و نقدها و نیش و کنایهها و تمسخرها در برابر سخنان ِمتوهمانه، خودخواهانه و متکبرانه ترامپ؛ در مقایسه با سخنان منطقی، متین و متکی بر حقوق بینالملل و مبتنی بر اصول عدالت و انصاف از سوی رئیس جمهوری کشورمان؛ خود گویای درستی راه و طریق کشورمان در استفاده صحیح از همه ابزارهای قدرت نرم خود از جمله قدرت دیپلماسی است.
شکست مفتضحانه ترامپ در سخنرانی نمایشیاش در شورای امنیت، با محوریت موضوع هستهای و اتهامات همیشگی علیه کشورمان که با واکنشهای بسیار دیدنی و قابل تأمل از سوی اعضای دائم و غیردائم شورای امنیت در دفاع از برجام و مخالفت با یکجانبه گرایی امریکا مواجه شد؛ نشان داد که با استفاده هوشمندانه و مدبرانه از فرصتهایی که دیپلماسی در اختیار ما قرار میدهد، میتوان حتی قدرت بی منطق و زیاده خواه و هژمونیطلبی مانند امریکای ترامپ را نیز تأدیب کرد.
کافی است تا یکبار دیگر به سخنان اوو مورالس، رئیس جمهوری کشور فقیر، ولی مستقل و با اراده بولیوی، درهمین جلسه شورای امنیت و در فاصله دو صندلی با رئیس جمهوری مغرور و مستکبر امریکا، بیندازیم تا ببینیم چگونه میتوان به مدد تعامل مثبت و فعال با کشورهای دنیا در برابر امریکا ایستادگی کرد.
آنجا که مورالس با اشاره به مداخلات تاریخی امریکا در ایران و نقش آن درکودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و توطئههای مستمر این کشور در دوران ۴۰ ساله پس از انقلاب اسلامی؛ خروج این کشور از برجام و تحمیل تحریمهای ظالمانه را با شدت و قوت تمام «محکوم» کرد.
این نوشته در ستایش از دیپلماسی و اقسام مختلف آن در عصر روابط بینالملل در هزاره سوم میلادی است. هرچند در اثربخشی و کارکرد دیپلماسی بخصوص در بعد مقابله با جنگ افروزی و یکجانبهگرایی قدرت ِهژمون تردیدی نیست، اما مسلماً نمیتوان به نقش عوامل و مؤلفههای قدرت، ازجمله انسجام سیاسی، استحکام اقتصادی و اقتدار نظامی؛ در مواجهه با قدرت هژمون بیتوجه بود.
ارسال نظر