احمد عربانی: گلآقا، کابینه را بههم میریخت
سیاست شاید احساس کند به هنر نیاز ندارد اما هنر و هنرمندان در طول تاریخ و از زمانی که شعر و نمایش و مجسمه و بقیه هنرها ابداع شد، نشان دادهاند به سیاست کار دارند و هرگز دست از سر آن برنخواهند داشت.
جام جم آنلاین: برخی هنرمندان و کارشناسان هنری معتقدند بخش اندکی از هنرها برای بیان زیبایی و بیشتر سهم آنها به بیان دردهای انسانی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... اختصاص دارد. وقتی زبان انسان از بیان سختیها و مشکلات قاصر میشود، هنر وارد میدان میشود و به زبان مردم تبدیل میشود.
هنرمندان ایرانی از قدیمالایام و از زمانی که نمایشهای روحوضی باب شد طنز را با هنر نمایش در آمیختند تا حرف مردم را به گوش مسئولان و مملکتداران برسانند. گاهی در این راه موفق شدند و گاهی هم نه.
مجله گلآقا به سردبیری زندهیاد کیومرث صابری، یکی از مجلات بینظیری بود که در دهههای شصت و هفتاد به زبان طنز و کاریکاتور زبان گویای مردم بود تا حرف آنها را به گوش مسئولان برساند.
استقبال مردم از این مجله طنز، نشان از موفقیت این مجله در راهبردی داشت که برای خودش انتخاب کرده بود. بعد از مجله گلآقا نشریات زیادی تلاش کردند تا در فرم گل آقا منتشر شوند شاید که جای آن را بگیرند اما نشد که نشد.
با احمد عربانی که حدود نیمقرن است کاریکاتور میکشد و با مجله گل آقا همکاری طولانی مدتی داشته همصحبت شدیم تا برایمان از روش این مجله در بیان مشکلات بگوید و این که آیا این روزها هم میتوان مانند کیومرث صابری عمل کرد یا نه؟
در دهه ۶۰ که مجله گلآقا انتشار خود را آغاز کرد شرایط جامعه تقریبا مثل امروز بود، مشکلات زیاد بود و جنگ هم را باید به آنها اضافه کرد، گل آقا در آن دوره مانند سوپاپ عمل میکرد، مردم این مجله را میخریدند و میخواندند و بر این باور بودند که مجله گلآقا حرف و درد آنها را به گوش مسئولان میرساند. سیاستهای انتشار این مجله چگونه بود که مردم به آن اعتماد میکردند؟
روحیه زندهیاد آقای صابری طوری بود که با مسئولان آن زمان دوست و همکار بود. مشاور هنری شهید رجایی بود و وقتی آیتا... خامنهای رئیسجمهور شدند با ایشان هم حشر و نشر داشتند. آقای صابری زمانی که دبیر دبیرستان بود با آقای رجایی همکار و دوست صمیمی بودند. زمانی که ایشان رئیسجمهور شد، آقای صابری را بهعنوان مشاور هنری انتخاب کردند.
وقتی آیتا... خامنهای رئیسجمهور شدند آقای صابری مجله گلآقا را برای ایشان میبردند و آیتا... خامنهای همه مجله را مطالعه میکردند و نظراتشان را میگفتند و بعد آقای صابری نظرات ایشان را به ما میگفت.
آقای صابری چون با مسئولان دوست بود همیشه به ما یادآوری میکرد که صورت آنها را در کاریکاتورها زشت نکشیم و همین باعث شد سبک خاصی از کاریکاتور را طراحی کنیم. منتقد بودیم اما بیاحترامی نمیکردیم. از طنز استفاده میکردیم تا روحیه مردم را تلطیف کنیم هر چند روحیه مردم آن زمان حتی با وجود جنگ مثل امروز نبود.
اصلا نمیتوان مردم این دوره را با آن سالها مقایسه کرد. استقبال از مجله گلآقا بینظیر بود بخصوص در دوره ریاست جمهوری آقای رفسنجانی که تیراژ مجله گلآقا که هفتگی بود گاهی به 120 هزارتا میرسید که غیرقابل باور بود.
مرحوم صابری از گلآقا بهعنوان سوپاپ یاد میکرد و به طنز به آن «سوفاف» میگفت. به نوعی درد مردم را بیان میکردیم و مردم دوستمان داشتند.
به نظر میرسد همچنانکه مردم عوض شدهاند، مسئولان هم تغییر کردهاند، انگار زیاد توجه نمیکنند که چه اتفاقاتی در جامعه رخ میدهد چون رسانهها مرتب مشکلات را بازگو میکنند اما جوابی نمیگیرند؟
ظاهرا برایشان مهم نیست! گلآقا مجله قدرتمندی بود که جمعی از بهترین نویسندههای طنز و کاریکاتوریستها با آن همکاری میکردند، مسئولان آن را مطالعه میکردند و به آن واکنش نشان میدادند. آقای صابری میگفت روزهایی که مجله منتشر میشود، کابینه یکجورایی بهم میریخت. برای وزرا مهم بود که گلآقا چه نوشته.
گاهی وزیران ما را به دفترشان دعوت میکردند و ما با هم گفتوگو میکردیم. الان چند مجله طنز و کاریکاتور منتشر میشود اما هیچ دولتمردی به آنها توجه نمیکند.
اما همه میدانند که رسانهها؛ مکتوب، دیداری، شنیداری و... زبان مردم هستند...
بله! اما مشکلات آنقدر زیاد است که به نظرم حتی مسئولان هم نمیدانند چطور باید مشکلات را حل و فصل کنند.
آن زمان با مسئولان شوخی میکردید و آنها را با کاریکاتور به نقد میکشیدید، مرحوم حبیبی؛ معاون رئیسجمهور یکی از سوژههای همیشگی گل آقا بود، الان هم مسئولان ظرفیت این نوع شوخیها را دارند؟
مرحوم حبیبی بسیار با ما همکاری میکرد و ستونی داشت در مجله به نام «بنده خدا»! یادم هست من برای یک شماره از مجله کاریکاتور ایشان را کشیدم که روی جلد چاپ شد، آقای حبیبی خیلی خوشش آمد و اصلش را از من گرفت و برای قدردانی یک سکه و یک تقدیرنامه برایم فرستاد.
اینها نشان میدهد که چقدر گلآقا و طنز و کاریکاتور برای مسئولان اهمیت داشت اما بعد از آن دوره یادم نمیآید مسئولی نسبت به طنز و کاریکاتور واکنش نشان داده یا با هنرمندان این حوزهها ارتباطی داشته باشد. ترجیح میدهند ما را نادیده بگیرند.
شاید همین قطع ارتباط مسئولان با رسانهها باعث شده که حرف مردم را نشنوند و کاری نکنند؟
این هم میتواند دلیل خوبی باشد، چون در دهه 60 مسئولان مملکت با اهالی نشریات رابطه نزدیک و موثری داشتند اما اکنون این رابطه کاملا قطع شده است.
به نظرتان در شرایط سخت امروز طنز مطبوعات و رسانهای چقدر میتواند مردم را آرام کند و برای آنها نقش سوپاپ برای تخلیه بار روانی داشته باشد؟
مسلما بسیار تاثیر دارد! به نظرم آستانه تحمل مسئولان خیلی پایین آمده و به رسانهایها اعتماد ندارند. آن زمان آقای صابری با بسیاری از دولتمردان و وزرا رفیق بود و همه آنها میدانستند که قصد ما توهین، مسخره کردن یا افترا نیست و فقط میخواهیم حرف مردم را بگوییم.
الان هیچ مسئولی تلاش نمیکند به رسانهها نزدیک شود، تنگنظری آنها خیلی زیاد شده و همین باعث شده تا سردبیران نشریات دست به عصا حرکت کنند و نمیگذارند ما طرحی که به نظر خودمان و با تجربهای که داریم، درست است را اجرا و چاپ کنیم.
تیزی انتقادات بهدلیل همین تنگنظری برخی مسئولان بسیار کم شده و کاریکاتورها بیشتر شبیه تصویرگری کتاب شده دولتمردان و مسئولان حتی طنز را هم برنمیتابند چون میدانند که ضعف دارند، ضعفهایی که مملکت را به این روز انداخته است. آنها به کمکاری و ضعفهای خود واقفند برای همین نمیخواهند در آینه طنز بازتاب خود را ببینند.
ارسال نظر