هشدار یک سایت به جنتی!
روز یکشنبه سایت سینماپرس در یادداشتی به قلم یکی از نویسندگانش با تیتر "نگران تکرار تاریخ باشید آقای جنتی!؟"، وزیر ارشاد را مورد عتاب و خطاب قرار و در مورد انتصابات سینمایی به او هشدار داد.
نویسنده این یادداشت ، تاریخچه ای -متکی به دانسته های تاریخی و برداشت های شخصی خود- ازعملکرد مدیران پیشین سینمایی کشور را ارائه کرده و در قسمتی از یادداشت خود آورده: " جریان سید محمد بهشتی و فخرالدین انوار که در سال ۷۲ از سوی مقامات کشور کنار گذاشته شدند امروز با برنامه های پنهانی تر و با هدف حذف جدی تر همه کسانی که حاضر نیستند قیمومیت آنها و تفکر و مشرب و روش آنان را در سینما بپذیرند بازگشته اند..."!
آنچه که موضع گیری اخیر سایت های نزدیک به جریان شمقدری و مدیران سابق را در قبال روشنگری های خبرگزاری ها و رسانه ها، به شدت یک سویه و مغرضانه نشان می دهد،علاوه بر وارونه جلوه دادن واقعیت های موجود تاریخی و تلاش برای قلب حقیقت، نوع ادبیات به کار رفته در این قبیل نوشته هاست. بر اساس این ادبیات که متاثر از ادبیات رسانه ای رییس دولت دهم است، در مواجهه با هر نقد و پرسشی در مورد عملکرد دوران مسئولیت، علاوه بر پاسخگو نبودن، پرسش و نقد صورت گرفته را با طرح سئوال و پرسشی دیگر پاسخ می گویند، همان گونه و شیوه ای از پاسخگویی که در دوران دولت دهم و توسط بسیاری از مدیران و مسئولان آن به کار می رفت.
نکته جالب توجه ایناست که سایت سینماپرس و نویسنده یادداشت مورد نظر، درحالی ریخت و پاش های مالی دوران شممقدری را اتهامی از سوی برخی مغرضان اعلام می کنند که سازمان سینمایی این پرداخت های غیرقانونی را مورد تایید قرار داده است. نویسنده مطلب در ادامه یادداشت خود ضمن تایید تلویحی -از نظر او اتهامات- عنوان کرده:" جای این سئوال مطرح است که چگونه است یک سایت می تواند به اسناد مالی دست یابد و به بایگانی وزارتخانه ای رسوخ کند؟ و اگر مسئولان در انتشار این اسناد دست دارند که این اجازه را از چه کسی گرفته اند؟..."
با این مقدمه کوتاه دیدگاه سایت "سینما پرس" را که به قلم حسین رضایی و با عنوان یادداشت وارده رئی خروجی این سایت قرار گرفته بخوانید:
***
چرا مدیریت جدید فضا را غبارآلود می کند مگر قصد چه اقداماتی را دارد؟!
سینماپرس/ این روزها شاهد رفتاری از سوی برخی مدیران جدید سینمایی کشور و محافل رسانهای همسو با آنان هستیم که تقریباً بی سابقه است و آن متهم کردن سریالی مدیران سابق به اتهامات واهی و کشاندن این مباحث به فضای رسانهای و روزنامهای کشور است.
این اقدام که بی تردید یکی از بی اخلاقی ترین شیوه ها در اتهام زنی به مخالف خود است بیش از آنکه بخواهد به شفافیت امور کمک کند فقط باعث تشویش اذهان و ایجاد تردید و شک به جریان مدیریتی و حاکمیتی کشور می شود؛ چون این شبهه در ذهن هر کسی مطرح می گردد که سیستم نظارتی و بازرسی و مدیریتی کشور چقدر بی نظم و آسیب پذیر و بالطبع حاکمیت و دولت چقدر نابسامان است!
اگر چه نگارنده معتقد است نسبت به عملکرد هر دوره مدیریتی باید ارزیابی و نظارت دقیق شکل بگیرد، اما بی تردید اقدامات کنونی با این هدف نیست، بلکه منظور نظر، حذف مخالف به هر قیمت و از طریق اتهام زنی و ایجاد شبهه و تردید در نزد افکار عمومی است و مهمتر آنکه در هیاهو و غبار این اتهام زنی ها، مدیریت جدید بدون ایجاد حساسیت در افکار عمومی و رسانه ها و به خصوص خواص، دست به انتخاب ها و اقداماتی بزند که در یک شرایط عادی هر کدام از آنها می تواند با انبوه سئوال ها و اعتراضات همراه شود.
اگر چه در یک فرصت مناسب به همه این اتهامات پاسخ لازم باید داده شود و اتهام زنندگان و همه کسانی که در این امر با آنها مشارکت کرده اند نیز شریک جرم خواهند بود اما این سئوال مطرح است چرا مدیریت جدید تلاش می کند فضا را غبارآلود، کند مگر قصد چه اقداماتی را دارد؟!
اگر به خوبی مجموعه انتصابات و اقدامات دو ماهه اخیر را از نظر بگذرانیم خواهیم دید درست است آقای ایوبی یک فردی که نه او در سینما سابقه و شناختی دارد و نه سینماگران نسبت به او سابقه و حساسیتی دارند انتخاب می شود و به تأکید آقای جنتی و وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی دلیل این انتخاب برای آن بود که مبادا جناح و جریان خاصی از سینماگران بر همه امور و مقدرات سینما حاکم شوند و به تعبیری انتخاب آقای ایوبی علیرغم عدم تسلطش بر سینما برای آن بود که دسته ای خاص از سینماگران به جریان امور سینما حاکم نشوند، اما با کمال تأسف نه تنها این اتفاق افتاده که نسبت به همه دوره های مدیریتی از شدت و غلظت بیشتری نیز برخوردار شده، فقط کافی است حضور آقای انوار هم قطعی شود تا معلوم شود همه مقدرات سینمای کشور دوباره به دست همان گروهی افتاد که در دوره میرحسین موسوی بر همه امور سینما مسئول شدند و با دیکتاتوری همه چیز را به دست گرفته بودند، با این تفاوت که در آن زمان جریانات مخالف نسبت به امروز از نظر توان و سابقه و از نظر کارشناسی و تأثیرگذاری هم وزن امروز نبودند.
بازگشت افرادی چون دادگو، بهشتی، حیدریان و احیای مجدد خانه سینمای غیرقانونی و حزبی و بی توجهی به بخش بزرگی از سینماگران چه آنها که در چارچوب صنوف قانونی قرار گرفتند، چه کسانی که در این رقابت ها کنار نشستند، از نشانه های این امر است که همگی از دایره تصمیمات و انتصابات به دور نگه داشته شدند.
جریان سید محمد بهشتی و فخرالدین انوار که در سال ۷۲ از سوی مقامات کشور کنار گذاشته شدند امروز با برنامه های پنهانی تر و با هدف حذف جدی تر همه کسانی که حاضر نیستند قیمومیت آنها و تفکر و مشرب و روش آنان را در سینما بپذیرند بازگشته اند و این بازگشت در حجابی از فضاسازی های رسانه ای و اتهام زنی برای جریان مخالف شکل گرفته است. روش های غیراخلاقی و فضاسازی و اتهام زنی های غیرانسانی که مبنای عمل و بستر تسهیل امورشان شده است.
به نظر می رسد باید وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به این اقدامات با حساسیت بیشتری برخورد کند و بیش از این اجازه ندهد دست فتنه گران به بهانه اطلاع رسانی و شفاف سازی اخبار و اطلاعات و عملکرد یک دوره مدیریتی، ناقص تحریف شده و بعضاً کاملاً دروغ و با تهمت منتشر شود.
جای این سئوال مطرح است که چگونه است یک سایت می تواند به اسناد مالی دست یابد و به بایگانی وزارتخانه ای رسوخ کند؟ و اگر مسئولان در انتشار این اسناد دست دارند که این اجازه را از چه کسی گرفته اند؟ و حال که به این اطلاعات دسترسی دارند چرا آن را ناقص و تحریف شده و با تیترهای کاملاً هدفمند و تخریبی که با ماهیت کار هیچ نسبتی ندارند منتشر می کنند و اگر بدون اطلاع وهماهنگی مدیران است این چه سیستم مدیریتی و سازمانی است که یک سایت می تواند به درون تشکیلات و بایگانی آن رسوخ کند و از سوی مدیران و روابط عمومی وزارتخانه هم هیچ واکنشی دیده نمی شود؟!
سئوال دیگری نیز مطرح است اگر رفتار غیر قانونی در دوره قبل شکل گرفته است، مگر جمهوری اسلامی برای روشن شدن امور، راهکار و روش های قانونی تعبیه نکرده است؟ چرا این موارد را به سیستم های بازرسی و نظارتی نمی سپارند و اگر سپرده اند چرا اجازه می دهند در فضای رسانه ای آن هم به شکل کاملاً تحریف شده و تخریبی منتشر شود، مگر قصد و غرض به جز اصلاح امور چیز دیگری هم هست؟!
باید به آقای جنتی یادآور شد: اگر دست فتنه گران را باز بگذارید آیا احتمال نمی دهید حادثه تلخ یک دوره مدیریتی شما در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران این بار در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تکرار شود؟!
ارسال نظر