گقتگوی خواندنی با برادر اعدامی زنده شده
برادر «علیرضا ممقانی» اعدامی زندهشده هنوز باور ندارد برادرش زنده است و بابت احتمال اجرای دوباره حکم او نگران است. او میگوید نمیتواند آنچه را که شب اعدام و فردای آن روز اتفاق افتاد بهدرستی بهیاد بیاورد.
حال برادرتان ظاهرا رو به بهبود است. الان در چه وضعیتی بهسر میبرد؟
خیلی خوب است. خداراشکر. دکترهایش از روند بهبود او خیلی راضی هستند.
او را ملاقات کردهای؟
نه هنوز به دیدنش نرفتیم.
چرا؟
میترسیم شوکه شود و ایست قلبی کند. ازدستدادن دوباره او وضعیت بدی را برای ما درست میکند. با دکترهایش هم مشورت کردیم. آنها گفتهاند آمادگی ملاقات دارد اما ما خودمان هنوز آمادگی نداریم.
بچههایش چطور؟ آنها به دیدن پدرشان رفتهاند؟
نه هنوز نرفتهاند همانطور که گفتم هیچکدام از ما بهدلیل اینکه ممکن است علیرضا شوکه شود به دیدنش نرفتیم.
پس چطور از حال او باخبر میشوید؟
مرتب با بیمارستان و دکترهایش در تماس هستیم و کارهایی که لازم است را انجام میدهیم. از حالش باخبر هستیم اما هنوز هیچکدام از اعضای خانواده نتوانستهاند آنچه اتفاق افتاده را هضم کنند و همه شوکه هستیم.
درباره شب اعدام توضیح میدهی؟
دوست ندارم درباره آن حرف بزنم ضمن اینکه موقع اعدام آنجا نبودم.
سوال من درباره آخرین ملاقات با برادرتان است.
یک روز قبل از اعدام من، خواهرم، همسر برادرم و دو دخترش به دیدنش رفتیم. وضعیت خیلی بدی بود. حال همه خیلی بد بود اصلا نمیتوانم برایتان بگویم چه حالی داشتیم. چنددقیقهای همدیگر را دیدیم و بعد هم خداحافظی کردیم و آمدیم. خیلی اوضاع بدی بود خدا برای هیچخانوادهای پیش نیاورد. اصلا نمیتوانم برایتان توصیف کنم که چه وضعیتی بود.
از ماجرای زندهبودنش چطور مطلع شدید؟
آن شب نتوانستم درست بخوابم. حال همه اعضای خانواده بد و اعصاب همه خرد بود. حدود ساعت ششصبح دنبال کارهای خودم رفتم میخواستم شرایط را برای حضورم در ختم آماده کنم. راستش نمیتوانستم از جایم بلند شوم و به سردخانه بروم تا جنازه برادرم را تحویل بگیرم. انگار پاهایم راه نمیرفت. به داییام گفتم تو برو. داییام که به سردخانه رفته بود خبر داد علیرضا زنده است.
داییتان با شما تماس گرفت و خبر را داد؟
راستش یادم نیست دقیقا چه کسی زنگ زد اصلا نمیدانم چه شد هنوز هم گیج هستم. چیز زیادی از آن دقایق یادم نیست.
به بچههای برادرت چه کسی خبر داد؟
اصلا نمیدانم فقط میدانم در عرض یکی، دودقیقه همه اعضای خانواده مطلع شدند انگار بین زمین و آسمان بودم گیج بودم.
چه احساسی داشتی؟
مسلما خوشحال شدم آنقدر شوکه بودم که حتی نمیتوانستم نفس بکشم. همانجایی که ایستاده بودم نشستم و گریه کردم.
برادرت بهدلیل مواد سابقه داشت. درباره اینکه نباید این کارها را بکند با او صحبت نکرده و تذکر نداده بودی؟
علیرضا فرزند چهارم خانواده است. من از او دوسال کوچکتر هستم. اول بهدلیل کوچکتربودنم و دوم بهدلیل اینکه هیچوقت دوست نداشتم وارد حریم خصوصی کسی بشوم با او درباره این مسایل صحبت نمیکردم.
پدر و مادرتان چطور؟
مسلما آنها نصیحتش میکردند چون از کارهایی که علیرضا کرده بود خیلی ناراحت بودند. هیچ پدر و مادری دوست ندارد بچهاش اعدام شود. بنابراین تاجایی که ممکن بود سعی میکردند این اتفاق نیفتد.
برادرتان سهسال در زندان منتظر اجرای حکم بود و ظاهرا سهفرزند هم دارند. در این مدت چه کسی خرجی بچهها را میداد؟
خداراشکر مادرشان زن فهمیدهای است. از بچهها خوب نگهداری میکند. ما هم نمیگذاشتیم، آنها تنها بمانند. پدرشان در زندان بود اما این بچهها خدا را داشتند و خداوند روزیرسان است. ما دورشان بودیم و نمیگذاشتیم تنها باشند.
بچهها در حال حاضر چه میکنند؟
هر سه درس میخوانند. آنها از این اتفاق آنقدر خوشحال هستند که نمیتوانم توصیف کنم در چه وضعیتی هستند. درسشان را میخوانند میخواهند وقتی توانستند پدرشان را ببینند نمرات خوبی را که گرفتهاند به او نشان دهند.
کی به ملاقات برادرتان خواهید رفت؟
دکترها گفتهاند حنجرهاش آسیب دیده و فعلا نمیتواند حرف بزند. گفتهاند خوب میشود اما زمان میبرد. ما هم هروقت وضعیت روحیمان خوب شود و بدانیم برادرمان هم آمادگی دیدار ما را دارد و باور کرده که هنوز زنده است و از آن وضعیت بیرون آمده به دیدارش میرویم. هنوز صحنههای شب آخر جلوی چشمم است. امیدوارم دیگر تکرار نشود.
رییس قوهقضاییه و وزیر دادگستری هر دو گفتهاند که برادرتان اعدام نمیشود. بنابراین اعدام مجدد منتفی بهنظر میرسد؟
البته رییس قوهقضاییه گفتند بهلحاظ عاطفی درست نیست دوباره اعدام شود اما بههرحال خداوند خیرشان بدهد و بچههایشان را برایشان نگه دارد. من میدانم برادرم دیگر وارد این کارهای خطرناک نمیشود. اعدامنشدن برادرم درواقع کمک به فرزندانش است. آنها در دنیای کودکی خود خیلی خوشحال و شاد هستند انگار همه خوشبختی دنیا نصیبشان شده است. من و همه اعضای خانوادهام از رییس قوهقضاییه و وزیر دادگستری خیلی ممنون هستیم و دعا میکنم خداوند برای هیچ بندهای اتفاقی مثل اعدام را پیش نیاورد. شب آخر خیلی بد بود، خیلی زیاد.
نظر کاربران
واقعا اعدام اشتباهه.
به نظر من دوباره باید اعدامش کنن همینا هستن که برا منافع خودشون هزاران خانواده رو نابود میکنن. ترحم بر پلنگ تیز دندان ستمکاری بود بر گوسفندان
پاسخ ها
منم اول هم نظر تو بودم اما با خوندن این مصاحبه نظرم عوض شد
اعدام پاک کردن صورت مسئله است این کارا واسه 1400 سال پیشه نه الان بیدارشید مردم.
انشاءاله درس عبرتی باشه برای مرد اعدامی که دوباره زنده شده و همه ما که اینو توی کلله مان فرو کنیم :
"راه کج به مقصد نمیرسد و عاقبت ندارد"
کاش هممون به این توجه کنیم که:
خوشبخت کردن و شاد کردن خونوادمون با پول حرام میسر نمیشه.
با دزدی ومواد درست نمیشه.
همین شیشه ای که این فرد و امثال اون وارد مملکت می کنن باعث جنایات و بدبختی های زیادی برای بسیاری شده از این افراد چهره ای مظلوم نسازیم
خواست خدا بوده که زنده بمونه .این وعده خدا در روز قیامت است همه از هرنژادورنگ وکه باشن در حضور حق تعالی زنه میشوند و اعمالشان رسیدگی میشود.
ضمن اینکه برای همه نظرات احترام قائل هستم ولی بیایید از یک منظر دیگه به این جریان نگاه کنیم.
1 ممکنه خداوند قادر متعال آخرین لحظه توبه فرد رو پذیرفته باشه و عمر دوباره ای به اون بخشیده باشه آیا می توان با تقدیر خداوند مقابله کرد؟
2 نمی دانم چند نفر از شماها زندگی افرادی روکه بدون سایه پدر بزرگ شدن رو از نزدیک دیدید یا میشناسید؟ سؤالها، عقده ها، نگاههای اطرافیان و از همی مهمتر نداشتن سایه سر
امیدوارم این مسئله درس عبرتی برای این شخص و بقیه سوداگران شده باشه ضمن اینکه هیچوقت برخورد با مجرمین را نفی نمی کنم ولی هر قانونی بعضی استثنائاتی هم داره ...
این کشور های عربی برید ببینید اول انگشت بعد دست رو قطع میکنن و....
تا ادم بشه با مثل کشور های عربی سرشون دربیاری که اینکارا نکنن و بهخاطر همین دزدی به ندرت انجام میشه.
اما ایران طرف میلیارد تومن تومن پول میدزده با پارتی و قید وثیقه ازاد میشه مثلا شهرام جزایری چی شد و خیلی های دیگه باید با بدترین شراط باهاشون برخورد کرد بخدا جوانان نوجوانان همه گرفتار کردن معتاد شدن خدا لعنتشون کنه.
خدا یکی از بهترین هدیه هاش رو به اینا داده...زندگی دوباره به این اعدامی و دیدنِ دوباره ی عزیزشون به این خانواده...بااینکه چندین ماه ازاعدامِ یکی از عزیزانم میگذره هنوزم برامون غیرقابل باوره و دوست داریم زنده شه وبرگرده پیشمون...شبِ آخرِ قبل اعدام،بدترین شبِ زندگی خانواده ی اعدامیه...این خانواده خیلی دل دارن که هنوز نرفتن دیدنِ عزیزشون...(کاش بجایِ اعدام یمی از اعضای بدنشون رو قطع میکردن یا تاسرحد مرگ ادیتشون میکردن اما اعدام نمیکردن...خدا نصیب هیچ بنده ایش نکنه...مخصوصا اینایی هم که میگن:اعدام حقِه...!)
بنام حق وحقیقت ،بنام عشق ، بنام خالق مهربان
امیدوارم ایشان وامثال ایشان توبه کنند و به راه راست برگردند.
خداوند این فرد اعدامی را بخاطر بچه هایش بخشیده. انشاالله که توبه می کنند.
انشا الله بخشيده بشه و ديگه هم دنبال اين كارها نره
این بنده خدا ساکن ممقانه ؟