پایان داستانسرایی شوهر جنایتکار
مرد جوان که برای پنهان کردن راز قتل همسرش با داستانسرایی قصد فریب پلیس را داشت، با کشف جسد همسرش لو رفت و دستگیر شد.
روزنامه ایران: مرد جوان که برای پنهان کردن راز قتل همسرش با داستانسرایی قصد فریب پلیس را داشت، با کشف جسد همسرش لو رفت و دستگیر شد.
عصر روز دهم تیر مرد جوانی با مراجعه به کلانتری ۱۶ طالقانی کرج از ناپدید شدن همسرش خبر داد و مدعی شد زن جوانش برای رفتن به بانک از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است.
با اعلام این گزارش تیمی از کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی استان البرز وارد عمل شده و تحقیقات خود را آغاز کردند. بررسیهای مقدماتی نشان داد همسر این زن صبح روز دهم تیر خودرویش را فروخته و حدود یک ساعت و نیم دیرتر به محل کارش رفته است. در ادامه جسد زن ۲۸ ساله در حوالی شهر قدس پیدا شد. مأموران که به اظهارات مرد جوان ظنین شده بودند او را مورد بازجویی تخصصی قرار دادند و راز این جنایت فاش شد.
این مرد که در برابر شواهد و مدارک چارهای جز اعتراف نداشت گفت: «روز حادثه برسر مسائل مالی با همسرم بحثمان شد و دعوایمان بالا گرفت. او توقعات زیادی از من داشت. آنقدر عصبانی بودم که روسریاش را دور گردنش کشیدم و خفهاش کردم. بعد هم جسد را در صندوق خودرو گذاشته و حوالی شهر قدس جسد را بیرون انداختم. آنقدر ترسیده بودم که خیلی زود خودرو را فروختم تا دیگر ردی از این جنایت نباشد... بعد از این اتفاق پیش پلیس رفتم و برای اینکه کسی به من مظنون نشود ناپدید شدن او را اعلام کردم.»
او به انگیزهاش از این جنایت نیز اشاره کرد و افزود: همسرم پر توقع بود و همیشه بر سر مسائل مالی باهم اختلاف داشتیم. روز حادثه خیلی عصبانی شدم وخون جلوی چشمانم را گرفت. دیگر نفهمیدم چه شد که با روسری خفهاش کردم. هنوز هم باور نمیکنم او را کشتهام.
با اعترافهای هولناک مرد جوان قرار بازداشت متهم صادر شد تا پس از تکمیل پرونده به زندان منتقل شود.
نظر کاربران
دیگه همه عصبی هستند حرف نباید زده شد چون سر کوچکترین مسایلی قتل وزدوخورد می افته
هنوز باورمان نمیشود که تو انسانی را از زندگی ساقط کرده باشی و باورمان نمیشود براحتی خودرویش را هم فروخته و پول آنرا بنفع خودت مصادره کرده باشی و باورمان نمیشود که ...
عصبانیت و کنترل وادم کشتن در ایران داره طبیعی جلوه داده میشه و عامل اصلی فشار اقتصادی هست و طوری نگارش میشه که هر چی بود به روی خودتون نیارید.....یارو جلو موتورشو گرفتند چون منبع درامدش بود ترجیح داد اتش بزنه تاتحویل کفی بده و پول پارکینگ، اون ادم رو نمیگن روانی بلکه جان به لب شده .الان اینهم باورش نمیشه قاتل شده ومیگه ای کاش مشکلات رو تحمل میکردم
دروغگویه و پست فطرت.حقته قصاص شی دوست من اصلانم پر توقع نبود دعواتون سر پنهون کاریت بود اقا