دختر افغان، خود را از پراید بیرون پرت کرد
ساعت ۱:۳۰ بامداد امروز مأموران کلانتری ۱۳۴ شهرک قدس در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام کردند در بزرگراه یادگار امام (مسیر جنوب به شمال)، بعد از بلوار فرحزادی، نرسیده به خیابان سرو دختر هفده سالهای به نام سمیه حین حرکت یک دستگاه خودروی سواری پراید از داخل خودرو به بیرون پرتاب شده و به علت شدت جراحات در همان صحنه حادثه جان باخته است.
خبرگزاری تسنیم: ساعت ۱:۳۰ بامداد امروز مأموران کلانتری ۱۳۴ شهرک قدس در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام کردند در بزرگراه یادگار امام (مسیر جنوب به شمال)، بعد از بلوار فرحزادی، نرسیده به خیابان سرو دختر هفده سالهای به نام سمیه حین حرکت یک دستگاه خودروی سواری پراید از داخل خودرو به بیرون پرتاب شده و به علت شدت جراحات در همان صحنه حادثه جان باخته است.
دقایقی بعد از اعلام این خبر قاضی مرادی؛ بازپرس امور جنایی تهران دستور اعزام اکیپ تشخیص هویت آگاهی به محل حادثه را صادر کرد همچنین کارآگاهان در تحقیقات اولیه راننده پراید را شناسایی و بازداشت کردند.
راننده پراید که میثم نام دارد، پیش از ظهر امروز به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و در اظهاراتش به بازپرس گفت: از حدود یک سال قبل با سمیه آشنا شدم، سمیه افغانستانی بود البته بعد از چندین ماه متوجه این موضوع شدم، سمیه از سوی خانوادهاش تحت فشار بود و پدرش او را کتک میزد، من قصد ازدواج با او را داشتم اما خانوادهام مخالف بودند، من هر روز سمیه را میدیدم تا اینکه حدود ساعت هشت شب روز گذشته با من تماس گرفت و دنبال او رفتم، زمانیکه دنبال سمیه رفتم عصبی بود و حال خوبی نداشت.
وی افزود: سمیه با مادرش تماس گرفت و گفت خواهرش نازنین از خانه بیرون رفته و به خانه بازنگشته است که من به سمیه گفتم چرا به من نگفتی خواهرت از خانه بیرون رفته و او گفت فکر نمیکردم مسئله مهمی باشد.
میثم که ۲۳ سال سن دارد، اظهاراتش به بازپرس را اینگونه ادامه داد: مادر سمیه به نازنین چیزی نمیگفت اما مدام بر رفتوآمد سمیه حساس بود و او را شماتت میکرد، زمان حادثه به سمیه گفتم باید به من میگفتی نازنین خانه نرفته است که سر همین موضوع باهم جروبحثمان شد البته من به آرامی با سمیه صحبت میکردم که او در یک لحظه گفت اعصاب ندارد و خودش را از خودرو به پایین پرتاب میکند، در خودرو را باز کرد که من سریعاً قفل مرکزی را زدم اما او مجدداً قفل را باز کرد و قصد داشت خودش را به پایین پرتاب کند که من او را گرفتم و نگذاشتم این کار را انجام دهد، پس از یکی دو دقیقه از او پرسیدم آرام شدی که ناگهان در حالیکه حدوداً با سرعت ۷۰ کیلومتر در حال حرکت بودم، خودش را به پایین پرتاب کرد.
میثم پس از این اظهارات با دستور قاضی مرادی؛ بازپرس امور جنایی تهران بازداشت شد و برای ادامه تحقیقات دراختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت.
نظر کاربران
بااین غلطی كه این جوان احمق کرده اثارجنایت سه افغانی که زن راننده راکشته اند پاک کرد
پاسخ ها
چرت نگو هر چیزی جای خودش
بابا زده کشتتش بعد داره میگه خودکشی کرد البته الله اعلم
همان موقه نگه میداشتی وارامش میکردی
سفارت افغانستان باید جواب بدن چرا نظارتی نداره بر خانواده دختران فراری افغان ؟ سکوت کنید یه پروژه میسازند....دختر افغانی خودش رها بوده وقتی خواهرشو متوجه میشه فراری شده یه ان دنیاجلوی چشمش تیره وتار میشود و از ماشین میپره بیرون! همان دلیلی که برای خودکشی دختران وپسران ایرانی بیان میکنید : حالت ومشکلات روحی وشخصی داشته این دخترافغان وخلاص
خاک تواون سرت کنم بدبخت.حالاآش نخورده ودهن سوخته.دخترواست پیدانمیشد میخواستی باافغانی ازدواج کنی.
پاسخ ها
چرا عادت کردیم فضولی کنیم؟
افغان دختر به ایرانی نمیده تو زیاد حرص و جوش نخور
....ادم صدسالم مجردبمونه باافغانی وصلت نمیکنه....
این هم حاصل کمک به مردم مظلوم وبرادر افغانستان
اروا عمت تو گفتیو مام باور کردیم
هر موقع سوار ماشین شد خبر بدین مرسی
آره جان عمت
بنده خداچرا
یا خالی میبنده یا مغزش تاب داره یا خوده پسره هم افغانی هست
میثم چون ایرانی هستی فاتحت خوندست
میثم عاشق دختر افغان شده !!!!
پاسخ ها
عیبی داره؟
یا باید از تو اجازه میگرفت
عشق ملیت نمیشناسه
این همه دختر ایرانی عاشق پسر افغان شدن و خیلی هاشونم زن افغان شدن
دلم میخواد ببینم یه دختر افغان هم زن ایرانی شده
خاک توسرت که خواستی داماد افغان بشی
پاسخ ها
چیه تو داری حرص خودت رو میخوری خخخخ
منم عاشق یک دختر افغان بودم همسایه بودیم خانم و با وقار بود هر چی از خوبیاش بگم کم گفتم
بعد از 18 سال هنوز هم فراموشش نکردم
ای لعنت به هر چه مرزه لعنت به تمام اون چیزهایی که روی انسان ها انگ اینجایی و اونجایی میذاره
و لعنت به تمام اون کسایی که برده تعصب هستن
هنوز هر وقتی میرم دیدن مادرم تمام خاطراتم زنده میشه به هر جا نگاه می کنم میبینمش خونه شون الان شده یه آپارتمان چند طبقه ولی من هنوز همون خونه قدیمی رو میبینم همون پنجره همون بالکن
وقتی پدرش فهمید خواستگار دخترش هستم اول خونه رو عوض کرد و بعد هم از ایران رفتن
هر جا هست خوش باشه ولی من با داشتن زن و بچه هنوز فقط میخوام یک بار دیگه ببینمش اونجا پشت پنجره یا تو بالکن با کتابی که دستشه هر وقت یادش میفتم اشکم میاد مثل الان
پاسخ ها
تو زنو بچه داری خجالت بکش ...
چرا خجالت بکشم کوچولو عشق مقدسه خجالت نداره
اونی که خجالت داره خیانت کردن و هر روز دنبال کسی رفتنه
همسر من همه چی رو راجع به زندگی من میدونه و قبل ازدواج بهش گفتم یه گوشه از قلب من همیشه متعلق به کسی هست منو به آدمیت رسوند اونی که هرزه اس هیچ وقت عاشق نشده که رفته سراغ هرزگی
ولی تو هنوز خیلی مونده بفهمی عشق یعنی چی
و هر کسی هم سعادت فهمیدنش رو پیدا نمی کنه
یادم رفت بگم من شاید سن پدرت رو داشته باشم
خیلی وقاحت میخواد کسی به خودش اجازه بده به بزرگی راه زندگی رو یاد بده
شما ها بهتره مواظب زندگی های الکی و دلخوشی های بچه گانه خودتون باشین
گندم خانم خاطرات انسان چه تلخ چه شیرین تا ابد پابرجاست
فقط میتونم بگم متاسفم برای زنت که هیچ جوابی برا تو نداره .. آره میدونم زندگی من شده فقط خرید ، مهمونی ،و.... ولی اگه یه روز بخوام ازدواج کنم هیچ وقت به همسرم خیانت نمیکنم !!!
ببینیم و تعریف کنیم
چون بهش تعهد دادم که تا آخر عمر بهش خیانت نکنم .
بعدشم من با شما صحبت نکردم با اون آقاهه بودم ^^^
گندم همه که عشقشون مثل تو نمیشه
صد درصد ♡♡♡♡