کولایی به پایداری: ایران، شوروی نیست
روزنامه ایران با الهه کولایی ، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاح طلب درباره بیانیه اخیر جبهه پایداری گفتگویی انجام داده است.
روزنامه ایران با الهه کولایی، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاح طلب درباره بیانیه اخیر جبهه پایداری گفتگویی انجام داده است.
بخشی از این گفتگو را در ادامه می خوانید:
جبهه پایداری در بیانیهای زمزمه عدم کفایت سیاسی رئیسجمهوری را به اصلاحطلبان نسبت داده و با شبیهسازی کشور به دوران گورپاچف و یلتسین و فروپاشی شوروی این رفتار را راهبرد اصلاحطلبان دانستند که به دنبال سقوط نظام هستند. شما به عنوان کارشناس مسائل روسیه درباره این شبیهسازیها چه نظری دارید؟
یکی از مصیبتهای جامعه ما سادهسازی هولناک تجربههای داخلی و خارجی است. ما شاهد هستیم که به سادگی در مورد این تجربهها حکم صادر میشود بدون اینکه ابعاد تحولات بدرستی شناخته شود. یکی از ویژگیهای جریان اصلاحات در ایران در انتخابات دورههای اخیر حمایت از رویکرد اعتدال و دولت روحانی در جهت تأمین منافع مردم و مصالح کشور بوده و اصلاحطلبان حمایت خود را در چارچوب منافع مردم از عملکرد دولت به اشکال گوناگون اعلام کردند.
در واقع اصلاحطلبان با وجود تنوع گوناگونی که در میان آنان است و با همه انتقاداتی که به عملکرد دولت روحانی دارند ساقط کردن آن را با مصالح کشور در تقابل میدانند و تقویت و اصلاح رفتارهای نامناسب آن را ضرورتی انکارناپذیر ارزیابی میکنند. بنابراین، این نوع اتهامزنیها، از زاویه منازعات سیاسی بسیار نازل و کوتهبینانه است و تنها بر پایه تقابل سیاسی میان جریانهای فعال در عرصه سیاست در کشور میتواند مطرح شود.
چرا که نیاز امروز کشور عبور از مبارزات جناحی و تأکید بر منافع عمومی و تلاش منسجم برای رفع مشکلات در مواجهه با باندهای فساد و رانتخواری و ارتشا در کشور است. این نوع فساد و گستره آن بنیانهای سیاست و حکومت در کشور را هدف قرار داده و چشمانداز تعمیق و گسترش روند فساد موجود میتواند ملک و مملکت را در معرض تهدید جدی قرار دهد. از نظر بسیاری از اصلاحطلبان نه تنها این نوع رویکردها هیچ کمکی به تأمین منافع کشور نمیکند بلکه زمینه را برای نفوذ و تأثیرگذاری فشارهای بیرونی مهیا میسازد.
آنچه که در شوروی اتفاق افتاده بر پایه نبود انسجام داخلی، روشن نبودن سمت و سوی تحولات و تلاشهای داخلی و بیبرنامگی و استفاده نکردن از فرصتهایی بود که برای اصلاح نظام سیاسی -اقتصادی اتحاد شوروی وجود داشت و اعتماد بیدلیل و بسیار عمیق و همهجانبه جریان غربگرا در مسکو نسبت به امریکا را هم باید به آن افزود. نقشی که امریکا در جریان تحولات اصلاحات در شوروی ایفا کرد نقش تسهیلکننده فروپاشی این نظام بود.
در حالی که در مورد ایران شرایط بسیار متفاوت است و در کشور ما به تبع آنچه که در طول سالهای گذشته چه پیش و چه پس از انقلاب وجود داشته ظرفیتهای عظیم فکری و معنوی و مادی برای خروج از بحرانهای کنونی وجود دارد که با استفاده مناسب از آن، امکان بازسازی و بهسازی شرایط موجود به شکل همهجانبه وجود دارد. شرایط ما با شوروی متفاوت است، اگر از فرصتهای پیش رو استفاده کنیم میتوانیم مانع تکرار آن حوادث فاجعهبار شویم اما اگر به سنتهای تاریخی و تجربههای دیگران نگاه عمیق نداشته باشیم به تکرار آن سرنوشت دچار میشویم.
این نوع بیانیهنویسی بیش از هرچیز نیازمند مطالعه گسترده و عمیق در مورد تحولاتی است که در چارچوب اهداف سیاسی خود میخواهیم از آن بهرهبرداری کنیم.
این قبیل اتهامزنیها به دستگاههای مختلف به نام دلسوزی برای منافع ملی انجام میشود.
منطقهای که کشور ما در آن قرار دارد به سطح پایینی از توسعه همهجانبه رسیده که امروز آثار آن را تجربه میکنیم. یکی از عوارض توسعهنیافتگی نداشتن درک روشن و جامع از مفهوم منافع ملی و عمومی است، اما متأسفانه شاهدیم این منافع با منفعت گروههای خاص و جریانهای محدودی که در همه تحولات کشور فقط در پی تأمین منافع جریان متبوع و حتی خانواده و شخص خود هستند و به آن اولویت میدهند، جابهجا شده است.
بنابراین صرف صحبت از منافع مردم کفایت نمیکند و آنچه که ملاک عمل قرار میگیرد این است که رویکردها و موضعگیریها چقدر با منافع مردم تطبیق پیدا میکند. در شرایطی که ما نیازمند شکلگیری یکپارچگی و انسجام ملی در جهت تأمین منافع مردم با دفع باندهای فساد و مافیای از میانبرنده منافع ملی در کشور در سطوح مختلف هستیم، جریانهای سیاسی زمانی میتوانند پایداری و پایبندی خود را به نمایش بگذارند که رفتار و جهتگیری آنان بتواند در مسیر تأمین منافع مردم در عمل نه در شعار بویژه با توجه به پیشینه فعالیت آنان موضوعیت پیدا کند.
افرادی که پیش از این با رفتارهای نامناسب خود هزینههای گزاف بر منافع مردم وارد کردهاند نمیتوانند انتظار داشته باشند مردم رفتارهای آنان را فراموش کنند و تنها براساس بیانیههایی که صادر میکنند پایداری و پایبندی آنان به منافع عمومی را باور کنند. ما نیازمند توجه به عملکرد و نتیجه رفتارها و سیاستهای این افراد و گروهها هستیم. مردم نه تنها به سادگی تحت تأثیر این نوع بیانیهنویسی و اعلام مواضع قرار نمیگیرند بلکه ملاک رفتار افراد را سیاستها و بویژه پیشینه آنان میدانند.
ارسال نظر