کسی از عروسکهای ایرانی خبر دارد؟
هادی و هدی را یادتان میآید؟ چاق و لاغر را چطور؟ کسی از عروسکهای دوستداشتنی تلویزیون خبر دارد؟ آق بابا، خالهقورباغه، مخمل، گل باقالی خانم، سنجد، دون دون و حتی کمی جوانتر و امروزیتر، مجید دلبندم، عروسک چرا و... . کجا هستند؟
جام جم: اگر ذرهای از آنچه در دنیای ما گذشته بر سر آنها آمده باشد، امروز قطعا اثری از خانه مادربزرگه نیست، یحتمل آقبابا بازنشسته شده و هادی و هدی خود صاحب خانه و خانواده شدهاند؛ خلاف دوندون هم سنگینتر شده و به جای تشویق بچهها به خوردن شکلات، هزار ترفند جدید و خانه خراب کن دیگر یاد گرفته و جایی در کمین است...سرنوشت مجهول خانوده دوستداشتنی عروسکهای قصهساز سیما باعث شد نگاهی به حکایت آن روزها و این روزهای عروسکهای تلویزیونی بیندازیم و سرنوشت آنها را از عادل بزدوده، خالق بسیاری از عروسکهای دوست داشتنی بپرسیم.
عروسکهای در گنجه
عادل بزدوده، عروسکساز خانه مادربزرگه، پسرخاله، شهر موشها، زیزیگولو و... روایت میکند: زمانی که مشغول ساخت عروسکهای شهر موشهای 2 بودیم، خانم برومند دلسوزانه به موزه سینما سرزدند و دیدند همه عروسکهای ساخته من و رفیق مرحومم رحیم دوستی از بین رفتهاند. رحیم دوستی کسی است که عروسکهای سینمایی گلنار را ساخته، همان قورباغه، دو خرس و ... . بدتر آنکه روی گوش عروسکهایمان شماره نوشتهاند! عجیب و غمانگیز است! مگر میشود به موزه سینما بروی و به عروسک دست بزنی و رویش بنویسی! این نشاندهنده بیتوجهی مطلق سینماییهاست. من و همکارانم در این حوزه بشدت از دست کسانی که متولی نگهداری از این سرمایهها هستند شاکی هستیم.
متاسفانه کسی از عروسکهای هادی و هدی که ساخته مسعود صادقیان بود خبر ندارد، کسی از عروسکهای آسمون و ریسمون، درون و بیرون و نوزادها که خانم سعادت و محبوب به جایشان صحبت میکردند، اطلاعی ندارد. در حالیکه تمام اینها تاریخچه حضور عروسک در قاب تلویزیون هستند.
کجاست اون خونه...؟
پیرزن مهربان و دانایی که مدام در حال برقراری صلح میان اهلخانهاش بود. اهل خانهاش که بودند؟ گربهای به نام مخمل که دل پاکی داشت اما گویی دوست داشت بدجنس به نظر بیاید و به همین خاطر با خانواده آقای حنایی که آنها هم در این خانه بودند، دشمنی میکرد. اهالی خانه مادربزرگه از گل باقالی خانم، نوک طلا، و نوک سیاه بگیر تا مراد و هاپورکومار هربار قصهای داشتند. همین قصهها، صداپیشههای حرفهای که روح به تن این اسفنجهای دوستداشتنی میدمیدند و آن آهنگ تیتراژ معروف همه و همه خانه مادربزرگه را برایمان ابدی کرد اما بعد از آن دیگر خبری از این عروسکهای خاطرهانگیز نشد.
شاید برایتان جالب باشد بدانید چه بر سر اهالی خانه مادربزرگه آمده است؟ از عادل بزدوده خالق این عروسکهای دوستداشتنی در مورد حال و روز عروسکهایش پرسیدیم. بزدوده گلایه داشت و گفت متاسفانه همه عروسکهای خانه مادربزرگه در آرشیو شبکه دوی سیما از بین رفتهاند و از آن مجموعه تنها چند عکس برایش باقی مانده است.
زیزیگولو کجاست؟
فکر میکردیم آسیپولیکای مودب، محبوب و متفاوت از سیاره دیگری آمده اما قسمت آخر قصههای تابهتا، زیزیگولو و خیال زیبایش را از ما گرفت و فهمیدیم این بچه دوستداشتنی تنها رویای تجسم یافته زنی نویسنده بود. زیزیگولو دیگر هرگز به قاب تصویر بازنگشت اما برای ما هنوز بخش زیبایی از دنیای کودکانهمان است. خوشبختانه این عروسک مهربان از پس سالها جان سالم به در برده و به سرنوشت اهالی خانه مادربزرگه دچار نشده است و به همراه چند تا از عروسکهای تابهتا، نزد مرضیه برومند نگهداری میشود.
بزدوده در اینباره میگوید: تلویزیون به ما کمک کرده که این عروسکها را بسازیم و نمایش دهیم پس صددرصد مالکیت حقوقی آنها متعلق به تلویزیون است اما متاسفانه از آنها درست نگهداری نکرده است. ای کاش این نگهداری را به ما میسپردند تا مثل زیزیگولو و چند تا از عروسکهای تابهتا سالم بمانند. هر چند باید بپذیریم مواد به کار رفته در ساخت عروسکها تاریخ مصرف دارد و بالاخره پوسیده میشود اما اگر در شرایط مکانی و آبوهوایی مناسب نگهداری شوند، بیش از شصت هفتاد سال عمر میکنند.
نظر کاربران
واقعا که
چطوری از بین رفتن
اینها باید در یک موزه نگهداری میشدن
پاسخ ها
موافقم با نظر شما چقدر حیف خاطرات کودکی ما دهه هفتادیا کلا با این عروسکها بود......
عروسک های ایرانی واقعا از لحاظ چهره پردازی و رنگ ضعیف هستند. عروسکهای برنامه های عروسکی امروز هیچ فرقی با بیست سال پیش ندارد در حالیکه عروسکهای خارجی بسیار خوش رنگ و لعاب هستند
حالم از عروسك بهم مي خوره
واقعا جای تاسف داره. این عروسکا خاطرات یه ملتن
من هیچ خاطره خوشی از اون عروسکها که با نخ تکون میخوردند ندارم
یه دلقه نشستیم ورکرسی یه ..... بزنیم خخخ