عبدی: مقایسه اختلاس و رقص، مفید نیست
عباس عبدی در روزنامه ایران نوشت: بهنظرم این نوع مواجهه مشکل را حل نمیکند. خب از فردا چند تا اختلاسکننده را هم بیاورند در سیما و یک دست سیر گریه کنند و توبه نمایند، آیا مخالفت با این برنامهای که از این دختر خانم پخش شد، منتفی میشود؟ اصولاً مقایسه میان اختلاس و رقص مقایسهای نامفید است.
عباس عبدی روزنامهنگار و پژوهشگر اجتماعی در روزنامه ایران نوشت: پخش مستند گونهای درباره شبکههای اجتماعی که طی آن دختر نوجوانی را در جلوی دوربین به اعتراف و گریه وادار کردند، بازتاب بسیار بدی داشت.
بهطوری که نزدیکان به این رسانه نیز از این سیاست تبری جستند. بهنظر میرسد که بیان مخالفتها و نقدها در این مورد و نیز نمونههای دیگر تا حدودی دچار مجادلات حادی شده است. یکی از دوستان روحانی در نقد این رفتار، سؤال کرده بود که رقصیدن گناه بزرگ است یا غارت منافع ملی؟ یا گفتهاند تاکنون چند اختلاسگر را به صداوسیما آورده و از آنان اعتراف گرفتهاند؟
بهنظرم این نوع مواجهه مشکل را حل نمیکند. خب از فردا چند تا اختلاسکننده را هم بیاورند در سیما و یک دست سیر گریه کنند و توبه نمایند، آیا مخالفت با این برنامهای که از این دختر خانم پخش شد، منتفی میشود؟ اصولاً مقایسه میان اختلاس و رقص مقایسهای نامفید است.
زیرا این طرف، رقص خود را فیلمبرداری و خودش منتشر کرده و هیچ پنهانکاری از خود نشان نداده، در حالی که اختلاسکننده میداند عملش جرم است و با هزار ترفند آن را پنهان نگه میدارد، در حالی که این دختر جوان اصولاً کار خود را بد نمیداند. بهنظر بنده باید مخالفتها با این برنامه را دستهبندی کرد تا موضوع بحث روشنتر شود. شاید بتوان مخالفان را به چند گروه زیر طبقهبندی کرد.
1- گروه اول از اقدام این دختر جوان دفاع میکنند و آن را لازم و حق فردی او میدانند و خودشان نیز موافق آن هستند. بنابراین هرگونه مواجههای با آن را نادرست میدانند. چه این مواجهه امنیتی و اعترافگیری باشد و چه در قالبهای قضایی صورت گیرد. آنان این سبکزندگی و رفتاری را میپسندند و آن را تأیید میکنند.
2- گروه دوم کسانی هستند که این سبک زندگی را نمیپسندند، ولی انتخاب آن را حق دیگران میدانند و قبول ندارند که تا این حد از سبک زندگی را میتوان مورد امر و نهی قرار داد و معتقدند که باید مردم را در انتخاب آن آزاد گذاشت و از طریق شیوههای مدنی و تربیتی و نه قضایی و ارعابی، مردم را به دور شدن از این سبک رفتارها تشویق کرد.
3- گروه سوم قدری مخالفتر هستند و اگر این شیوهها را در جلوگیری از این رفتارها مؤثر بدانند از این شیوهها حمایت هم میکنند، ولی معتقدند که این اقدامات مصداق از قضا سکنجبین صفرا فزود خواهد بود. نه تنها مانع بروز این رفتارها نیست، بلکه موجب تشویق و تحریک بیشتر جوانان به ارتکاب این رفتارها میشود. این گروه معتقدند که از روی ناچاری باید تسلیم شد. در مورد اخیر نیز روشن است که بسیاری از افراد برای اطلاع از اصل ماجرا، به رقص ویدئویی منتشر شده این دختر جوان مراجعه کردند و همین برنامه تلویزیون موجب دسترسی بیشتر مردم به آن شد.
بهعلاوه تولید و انتشار این موارد فقط محدود به داخل کشور نمیشود که چند نفر را بازداشت کنند و قضیه تمام شود. اینها در همه جهان پراکنده هستند. چه ایران و چه غیر ایران و میتوانند به تولید مطالب و فیلمهای مشابه اقدام کنند و با حذف این افراد که عملاً غیر ممکن است، هیچ تحولی بسوی فضای مجازی مورد نظر شکل نخواهد گرفت.
بنا بر این تهیه و پخشکنندگان چنین برنامههایی باید برای هر سه گروه پاسخهای مناسبی داشته باشند و منتقدان نیز باید موضع خود را مشخص کنند که از منظر کدام گروه این برنامهها را نقد میکنند. واقعیتی که مورد توجه مجریان این نوع مواجهه با رفتارهای دیگران قرار نمیگیرد این است که این جوانان همگی و حتی در بسیاری از موارد پدر و مادرشان نیز در همین نظام بزرگ شدهاند و بهطور کامل تحت تأثیر آموزههای رسمی این نظام بودهاند.
بنابراین اگر مسئولیتی در بروز و شکلگیری این رفتار وجود دارد، متوجه سیاستهای رسمی نیز هست و اگر هم آن سیاستها تاکنون نتوانستند مانع شکلگیری و رواج این رفتارها شوند، درادامه نیز قادر نخواهند شد.
هنگامی که تعداد زیادی از متن به حاشیه رانده شوند، بهطوری که حاشیه بزرگتر از متن شود، باید انتظار چنین روزهایی وجود میداشت. امروز و پساز فروپاشی انحصار رسانهای رسمی، شاهد آن هستیم که همه تحقیرشدگان، همه نادیده گرفتهشدگان و همه به حاشیه رفتگان به مرور زمان و البته با سرعت در حال قدرتمند و فربه شدن هستند و شاهد تبدیل حاشیه به متن هستیم. امروز متن آن قدر ضعیف شده است که تاب تحمل در برابر حملات حاشیه را ندارد.
در ایران امروز متن از همیشه کوچکتر، ناکارآمدتر، مستأصلتر و فاقد اعتماد به نفس شده است و به معنای دقیق از همیشه حاشیهایتر شده است و این اتفاق برای حاشیه برعکس است. در چنین شرایطی هر اقدام متن علیه حاشیه، بیش از آنکه به تضعیف حاشیه بینجامد آن را تقویت و برعکس متن را ضعیف خواهد کرد.
نظر کاربران
متاسفم
من هم با اقای عبدی موافقم..در کشوری که اختلاس بیداد میکنه..و واقعا هیچ یک از اعضای خانواده من این بچه هارو نمیشناختمش ولی به برکت صدا وسیم کمتر کسی که اسم این بچه هاروندونه ویاازکارهاشون بی اطلاع باشه..
باریکلا..... کاش 4 تا از این ادما فهمیده در حکومت و دولت و مردم داشتیم....
کسی اختلاس و رقص و مقایسه نمیکنه مردم حرفشون اینه اختلاس گناه بسیار بزرگتر هست چون حق الناس هست چرا نباید محاکمه شن اعتراف جلوی مردم بگیرند ازشون عبدی چقدر نادان هستی یا خودت رو به نفهمی میزنی برای منافع خودت در هر دو صورت آخرتت تباهه مثل اکثر مسولین
کم نیستن کسایی که با دیدن این گریه ها خوشحال میشن !
درود....برشرف شما که حقایق.وراستی راگفتید.
صدا وسیمای با این عملی که از روی ندانم کاری وبدور از اندیشه ودر جهت خوش امدتعداد معدود این اقدام را انجام داده باعث تبلیغ رقص وانزجار بسیار ی از مردم وتحریک افکار عمومی مبنی بر بی کفایتی مسئولین صداوسیما شده وشعار بر علیه خودشان را تقویت کرده اند (این دختر نوجوان اگر میلیون ها تومان هزینه می کرد نمی توانست این گونه خود را مطرح ورقص خود را تبلیغ کند ولی صداوسیما برایش انجام داد)
صدا وسیما متن را رها کرده ،به حاشیه پناه برده
البته اینهم به خاطر رفتارهای مدیران این گروه است که این رسانه مهم کشور را نابود وتباه وبه کناری راندند