شکوری راد: ایده حجاریان علیه رهبری خاتمی نیست
علی شکوری راد در گفتگو با روزنامه اعتماد از ایده تازه حجاریان برای احیای اصلاحات میگوید
علی شکوری راد در گفتگو با روزنامه اعتماد از ایده تازه حجاریان برای احیای اصلاحات میگوید
ارزيابي شما از ايده جديد سعيد حجاريان در راستاي تشكيل هسته سخت اصلاحات چيست؟
ايده آقاي حجاريان موضوعي نيست كه قبلا مطرح نشده باشد. با اين حال نكاتي دارد كه درخور توجه است.
طرح سعيد حجاريان بالا بردن غلظت اصلاحطلبي بود؟
نه. طرح آقاي حجاريان نكتهاي درخور توجه دارد. اين ايده تكرار حرفهاي گذشته نيست. واجد مساله نويي است. نو بودن آن در اين است كه نميگويد كنش اصلاحطلبي بايد منحصر به هسته سخت اصلاحطلبي شود؛ بلكه ميگويد بايد هسته سخت اصلاحطلبياي وجود داشته باشد تا بستر هويت اصلاحطلبي و مركز ثقل آن باشد. هسته اصلاحطلبي ممكن است در عمل نوع ديگري رفتار كند و در واقع جاذبه مركزي جبهه اصلاحات باشد تا بتواند هويت را در خود تعريف و حفظ كند. نيروها را در تمايل به اين هويت همگرا كند.
لزومي دارد كه هسته سخت اصلاحات در قدرت حضور داشته باشد؟
لزومي ندارد. امروز نقش هسته سخت اصلاحات را عملا شخص آقاي خاتمي به عهده دارد؛ به عبارت ديگر هسته سخت اصلاحات متجلي در شخص آقاي خاتمي است. نيروها هرچه به لحاظ معيار و نه فقط رابطه، به ايشان نزديكتر باشند، نيروهاي خالص اصلاحطلبي هستند. حرف آقاي حجاريان اين است كه فرد بايد در نهاد ادغام شود تا آن نهاد كه پايايي بيشتري ميتواند داشته باشد تقويت شود.
يعني با فردي بودن هسته اصلاحطلبي مشكل دارد و قائل به شورايي كردن رهبري جريان اصلاحات است؟
نه اينكه الان مشكل داشته باشد. ايشان با شخص آقاي خاتمي مشكلي ندارد. آقاي خاتمي هسته سخت موجود اصلاحطلبي است و همه آن را قبول دارند و پذيرفتهاند. شورايي بودن به لحاظ تئوريك با ايده اصلاحطلبي سازگارتر است. آقاي خاتمي هم به همين دليل ترجيح ميدهد يك شورا متولي هماهنگ كردن كنش سياسي و انتخاباتي اصلاحطلبان باشد و ميخواهد به تشكيل آن كمك كند و نميخواهد خودش محور كار باشد. از آنجا كه فرد به هر روي زوالپذير است، اگر هسته سخت تبديل به يك نهاد شورايي شود، ميتواند پايدارتر باشد.
چون كاريزماي فرد از بين رفتني است؟
در مورد آقاي خاتمي اين نگراني مطرح نيست. مدعيان دو آتشه اصلاحات و كاسههاي داغتر از آش ممكن است روزي دوباره بگويند خاتمي از خط اصلاحات كه خودش ترسيمكننده آن بوده است، خارج شده است. البته هر احتمالي به لحاظ تئوريك وجود دارد اما اين احتمال در حدي نيست كه به آن توجهي بشود.
من فكر ميكنم آقاي حجاريان ميگويد، فعاليت جبههاي اصلاحطلبان به جاي خود ولي اصلاحطلبي نيازمند يك هسته سخت پرجاذبهاي است تا بتواند در مركز فعاليت جبههاي قرار بگيرد و هويت را حفظ كند. اين هسته مركزي بايد وجود داشته باشد.
مي توان به ايده سعيد حجاريان اين نقد را وارد كرد كه گويا ميخواهد تا ايده «شوراي نگهبان جريان اصلاحات» را تئوريزه كند. يكي از كارويژههاي هسته سخت، خط دادن و تعيين مواضع و خط قرمزها است. اينكه جمع كوچكي قرار است هسته سخت اصلاحات را بسازند، ديكتاتوري عقيده نميآورد؟ اصلا همين كه سيدمحمد خاتمي الان هسته سخت اصلاحطلبي است، تزريق ديكتاتوري فردي به جريان اصلاحات نيست؟
به نكته مهمي اشاره كرديد كه در درك دموكراسي و هم در نقش هسته سخت اصلاحات مهم است. هسته سخت نقش ترسيم مسير و ديدهباني را دارد. به همين دليل به نظر من لزوما سازماندهنده نيست. برخي ميگويند اينكه آقاي خاتمي رهبر اصلاحات است، دموكراتيك نيست. اين حرف بر اساس تلقي رايج از دموكراسي حرف درستي است. اما مگر دموكراسي چيست؟ دموكراسي مگر اين نيست كه اكثريت چيزي را بپسندند و اعمال شود. پذيرش اكثريت يك زمان با راي و جمعيت است و يك زمان با گرايش.
چقدر اين ايده در مقابل پارلمان اصلاحاتي قرار ميگيرد كه هر كسي كه ليبل اصلاحطلبي به خود ميزند، راي دارد و ميتواند در تعيين سياست و خط مشي تاثير بگذارد؟
اين بحث پارلمان اصلاحات ايده شيك و قشنگي است اما به راحتي قابل اجرا نيست. پارلمان معطوف به داشتن شهروند است. در مورد يك ملت پارلمان از ملت نمايندگي ميگيرد. در مورد پارلمان اصلاحات شهروندانش اصلاحطلبان هستند اما مساله اصلي اين است كه اين شهروندان تعريف نشدهاند. معلوم نيست چه كساني شهروند اصلاحطلبي هستند. بنابراين دسترسي به پارلمان اصلاحات به راحتي ممكن نيست.
هسته اصلاحات كه نقش رهبري پيدا كرده و هويتي را تزريق ميكند، در يك فرآيند عملي خود را بروز ميدهد يا قرار است خيلي مكانيكي و دستوري انتخاب شود؟ اين هسته سخت اصلاحات مبني بر همين شرايط بايد شكل بگيرد يا بايد نهادي بروكراتيك با چند صندلي باشد و آدمها را آنجا بنشانيم؟
در ايده آقاي حجاريان معيارهايي مطرح شده است. با توجه به حساسيتهايي كه بر سر مساله فساد بروز كرده، توجه ويژهاي بر ملاك دوري از رانت و فساد دارد. ملاك اصلاحطلبي فقط ادعا و طرز فكر افراد نيست، يعني عمل افراد هم از نظر سلامت مالي و كنش سياسي بايد اصلاحطلبانه باشد. الان مردم از ايده اصلاحطلبي عبور نكردهاند، مردم دغدغه اين را دارند كه آيا اصلاحطلبان، خود واجد معيارهاي اصلاحطلبي هستند يا نه. ما بايد دوباره خودمان را خالص كنيم.
در مورد آقاي خاتمي مساله روشن است. ايشان به لحاظ مالي هرگز زير سوال نبوده و هرگز شايبهاي در موردشان مطرح نشده و از نظر كنش اصلاحطلبانه هم هميشه يك خط مستقيم را دنبال كرده است و عدول نكرده و هيچگاه نيز كرنشي نكرده است. آنچه آقاي حجاريان ميگويد اين است كه هسته مركزي اصلاحطلبي را از يك آزمون عبور دهيم. به نظر من اين هسته سخت اصلاحات الان هم وجود دارد، فقط احصا نشده است.
هيات داوران اين آزمون چه كساني بايد باشند؟
طبيعتا منشأ عملياتي شدن اين ايده بايد آقاي خاتمي باشد. آقاي خاتمي بايد كميته اجرايي براي تعيين اين هسته سخت را مشخص كند. فرضا ٣ نفر را شخص آقاي خاتمي مشخص كند و اين ٣ نفر آزمونها را براي بقيه اجرا كرده و ٨ نفر را بيفزايند. عدد ١١ هم خيلي موكد نيست.
نظر کاربران
فکر نکنم ..خودش هم فهمیده باشه چی گفته ...چونه زنی ..هسته سخت ..دلش خوشه متفکر اصلاحاته ....
ببینم این حجاریان همون نیست که پسرش دکل نفتی بالا کشیده
نظریه پردازهامون هم یه چیشون میشه
اصلا در این ملک هیچکس جای خودش نیست
کی نشسته جای من؟
اگر روزی جای هرکس مشخص شد،من بااونی که خودشو جای من زده و نشسته رو صندلی ریاست جمهوری هرگز نمیبخشم
آخه مگه نشنیده تکیه بر جای بزرگان نتواند زد به گزاف
اگه نشنیده،خوب اشکالی نداره
فقط وقتی از صندلیم بلند شد،بگید من بیام بشینم