اسیدپاشی در جریان انتقامگیری عاشقانه
انتقامگیری دختر از عشق سابقش درگیریای را به همراه داشت که باعث اسیدپاشی مرد عاشق و سوختگی پسرعموهای دختر شد.
روزنامه شرق: انتقامگیری دختر از عشق سابقش درگیریای را به همراه داشت که باعث اسیدپاشی مرد عاشق و سوختگی پسرعموهای دختر شد.
بیستویکم تیر سال گذشته وقوع یک فقره اسیدپاشی در خیابان آزادی، خیابان استاد معین به پلیس ۱۱۰ اعلام شد که بهسرعت مأموران کلانتری ۱۱۸ ستارخان به محل حادثه اعزام شدند.
بررسی اولیه حاکی از آن بود که سه پسرعمو با دو نفر (دایی و خواهرزاده) درگیر شدهاند. در این درگیری دو نفر از پسرعموها مورد اسیدپاشی قرار گرفته و یکی از آنها از ناحیه سر و صورت دچار آسیبدیدگی شدیدی شده و بینایی یکی از چشمانش را از دست داده بود. همچنین مشخص شد متهمان این پرونده (دایی و خواهرزاده) با یک خودروی پراید از محل گریختهاند.
کیان و مازیار متهمان پرونده بعد از شناسایی و دستگیری به دادسرا منتقل شدند و کیان در اظهاراتش درباره جزئیات اسیدپاشی به بازپرس گفت: دانشجوی رشته تربیتبدنی در یکی از دانشگاههای اطراف شهر تهران هستم و در دانشگاه با دختری به نام شادی آشنا شدم. شادی همرشتهای من بود و حدود یک سال با او دوست بودم اما به این دلیل که در درسهایم عقب ماندم و به همه کارهایم لطمه وارد شده بود، تصمیم گرفتم ارتباطم با شادی را قطع کنم.
وی ادامه داد: من و خواهرزادهام مازیار، در فرودگاه مشغول به کار هستیم. روز حادثه مادرم را به خانه خواهرم بردم تا در اسبابکشی به خواهرم کمک کند به همین دلیل سه ظرف مواد شوینده خریدم و در صندلی عقب خودرویم گذاشتم و سپس دنبال خواهرزادهام در فرودگاه رفتم تا وی را نیز برای کمک به خانه خواهرم ببرم، به فرودگاه رفته و خواهرزادهام را از فرودگاه سوار خودرو کردم و راهی منزل خواهرم در دهکده المپیک شدیم، اواسط راه زمانی که حوالی میدان آزادی بودیم شادی با من تماس گرفت و گفت خانه خالهاش در خیابان استاد معین است، شادی گفت میخواهد من را برای آخرینبار ببیند و با من حرف بزند.
کیان که ۱۹سال دارد، در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفت: من و خواهرزادهام به سمت خیابان استاد معین رفتیم. ما در خیابان آزادی توقف کردیم و منتظر شادی ماندیم. شادی چندینبار با من تماس گرفت و هر دفعه میگفت چند دقیقه دیگر نزد ما میآید. من از ماشین پیاده شدم و به مغازه رفتم تا آبمعدنی بخرم اما مازیار داخل ماشین بود همچنین تلفنهمراهم نیز داخل ماشین جا ماند، زمانی که برای خرید آبمعدنی بیرون از خودرو بودم تلفنهمراهم زنگ خورده و مازیار تلفنم را جواب داده بود.
وی افزود: شخصی که با تلفنم تماس گرفته بود به خواهرزادهام فحاشی کرده و گفته بود چرا مزاحم دخترخالهاش یعنی شادی شدیم. آن شخص آدرسی که ما توقف کرده بودیم را از خواهرزادهام پرسیده بود. بعد از دقایقی دو نفر از روی پل به سمت من آمدند و با من دست به یقه شدند. یکی از آنها از جیبش گاز اشکآور درآورد، دیگری نیز با خود چاقو به همراه داشت، سپس نفر سومی نیز به آنها اضافه شد و هر سه نفر به سمتم حملهور شدند. آنها اجازه نمیدادند که خواهرزادهام از داخل پراید خارج شود. در این لحظات من یک لوله پلیکا از داخل خودرو برداشتم و با آنها درگیر شدم.
کیان درباره نحوه اسیدپاشی به بازپرس گفت: در این لحظات مازیار توانست از داخل ماشین پیاده شود و از صندلی خودرو یکی از شویندهها را برداشت و در نهایت مقداری شوینده به سمت دو نفر از پسرعموها ریخت و سپس سوار پراید شدیم و گریختیم.
مازیار، دیگر متهم این پرونده که متهم اصلی اسیدپاشی است، به بازپرس گفت: زمانی که توانستم از پراید خارج شوم، داخل خودرو را گشتم اما چیزی برای دفاعکردن نداشتیم در نهایت از صندلی عقب خودرو یکی از شویندهها را برداشتم که یکی از افرادی که با ما درگیر بود، با دیدن شوینده در دستان من، چندین متر عقبتر رفت و ترسید. در ابتدا درِ شوینده را باز نکردم و فقط ظرف شوینده دستم بود. در آن لحظات دو نفر از پسرعموها با ما درگیر بودند، یکی از آنها با داییام درگیر بود و یکی نیز روبهروی من قرار داشت. آن فردی که با داییام درگیر بود به نفری که روبهرویم بود، گفت: نترس، جلو برو کاری نمیکند.
مازیار ۲۱ساله افزود: در نهایت من زرورق شوینده را باز کردم و شوینده را به سمت دو پسرعمو پاشیدم اما در میانه این اقدام پشیمان شدم و ظرف را به عقب کشیدم به نحوی که مقداری شوینده روی دستان خودم نیز ریخت، سپس سوار بر پراید شده و با داییام فرار کردیم. ما به هیچ وجه نه قصد درگیری و نه قصد اسیدپاشی داشتیم فقط میخواستیم با شادی حرف بزنیم.
در نهایت با توجه به شکایت مجروحان پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و خواستار مجازات متهمان شد، شاکیان در جایگاه قرار گرفتند و اعلام کردند گذشت میکنند چراکه اولا متهمان خسارت آنها را جبران کرده و دوم اینکه این یک دعوای عاشقانه بوده است.
در ادامه متهمان در جایگاه قرار گرفتند. آنها نیز وقتی پشت تریبون قرار گرفتند، ضمن قدردانی از گذشت اولیایدم یک بار دیگر آنچه در روز حادثه اتفاق افتاده بود را توضیح دادند و خواستار بخشش از سوی دادگاه شدند.
با پایان جلسه رسیدگی، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
نظر کاربران
بخاطر روابط نامشروع یه دختر چند نفر درگیر شدند
کاش این دختر اعدام میکردند
بخاطر هوس و غرایز جنسی یه دختر زندگی چند نفر نابود شد
دختران یکم به ابرو و پاک بودن اهمیت بدهند هم برای خودشان خوب هست و هم برای جامعه
پاسخ ها
چرت نگو
چرا مزخرف میگی لابد اونایی که به بچه های چهار یا پنج ساله تجاوز میکنن دختر هوسبازن
کدوم روابط نا مشروع
یک طرف این رابطه یه پسر نامرد کثیف وجود داره که اول رابطه ای رو به وجود میارن و بعد میزنن زیر همه چی
حرف این نامرد ها حتی برای خودشون هم به اندازه پشیزی ارزش نداره
اگه قرار بر اعدام هست باید نامرد های کثیف جامعه اعدام بشن
و در ثانی چهار تا مرد هار و وحشی افتادن به جون هم همین مردانی که جز خشونت چیزی بلد نیستن
عشق؟ عشق اینا خشونت و قتل و اسید پاشی هست مرد چه میدونه عشق چیه مرداها عشق رو نه شناختن نه میشناسنم ....
این خبر که خیلی قدیمی هست و دختر با یکی از پسر ها دوست بوده و بعدهم این چندتارو میفرسته باچاقو....! دیروز مردی که همسرش را با اسید سوزاند و خود را به کلانتری معرفی کرد بنویسید! برترین داری لایی میکشی ..هروقت اتفاقی میافته از ارشیو یه خبر میزنید که دادگاهش مثلا جدید بوده! نمیگم دروغه اما خبر جدید هم دریاب
اولیای دم مگرقتل بوده که اولیای دم داشته باشد دقت درمقاله نویسی لازم است وگرنه متهم به بیسوادی می شویم
پنچ گرگ نر ایندفعه همو دریدن خدا رو شکر ب تاج سرشون آسیب نرسید خدا ورتون داره جنایت کارها
پاسخ ها
خودت زیاد نرمال نیستی با این حرف زدنت
رز جونم این هم از نشانه بی خردی (این پنج نرينه دار بی خاصیت است) که یکدیگر را مثل وحشی پاره پوره کردن، و دختره مثل سرو ناز ایستاده نگاهشون کرده و کلانتری و پاسگاه هم نرفته، ناز اونو باید احترام گذاشت، به این میگن دختر شایسته،
پس کی میخواهند مجازات اعدام را برای این افراد انجام دهند؟
نود درصد مشکلات مملکت زیر سر زعیفه هاست متاسفانه خدا بزنه تو کمرشون انشالله
پاسخ ها
ضعیفه نه زعیقه
شما اول سواد تو ببر بالا بعد نطق کن
ضعیفه دیگه الان کاربردی نداره ۱۰۰ سال پیش بود که به زن ضعیفه میگفتن....شما بهتره با این سطح از تفکر برین تو غار زندگی کنین
همین ماده گرگ هاهستن که گرگ های نرو به جون هم میندازن رز.
پاسخ ها
گرگ های نر عقل و شعور ندارن دیگه به جون میفتن و همدیه رو میدرن
عجب رسمیه رسم زمونه...