آگهي های پرورش خوانندگان یک شبه
به طور قسطی خواننده شويد!
مدتهاست كه بازار موسيقي آشفتگي خاصي را تجربه ميكند. در ميان شلوغي ترافيك، در ماشين دوست و آشنا با موزيكها و خوانندگاني روبرو ميشوي كه نه صدايشان و نه موسيقي كارهايشان با چارچوبهاي تعريف شده و استاندارد نميخواند.
صداهاي فالش و موسيقيهاي خشدار كه دل را نميلرزاند و گوش را ميخراشد مدام از اين سو و آن سو به گوش ميرسد. حالا با پيشرفت تكنولوژي و آمدن دستگاههاي تنظيم صدا، هر خانوادهاي در خود خوانندهاي دارد و يكي از ژستهاي تازه در هر نشست خانوادهاي كه به لحاظ مالي وضعيت مناسبي دارد، ارائه آلبوم موسيقي عضوي از خانواده است.
از آلبومها و تركهاي بيمجوزي كه مانند قارچ از گوشه و كنار سر برآوردهاند كه بگذريم در ميان آلبومهاي مجوزدار نيز نمونه اين كارهاي بيكيفيت كم نيست. فكر ميكنيم حالا كه بيصدا ميشود خواننده شد، چرا ما بخت خود را نيازماييم و سوداي شهرت را در سر نپرورانيم. نيازمنديهاي همشهري، اولين گام براي خواننده شدن است. در ستوني تحت عنوان خدمات هنري شما ميتوانيد سوداي شهرت را دنبال كنيد. استوديوها و مؤسسههاي بسياري حاضر هستند با مبلغي پايين و در حد ۴۰۰ هزار تومان يك ترك كامل را براي شما آماده كنند.
قسطي خواننده شويد!
با آگهي داده شده، تماس ميگيرم كه علاوه بر تهيه، توليد و انتشار آلبوم نقش پشتيبان و حامي را نيز بر عهده ميگيرد و اين به آن معناست كه اگر هزينه كافي براي انتشار يك آلبوم نداريد اين مؤسسه نيمي از هزينههاي شما را تقبل ميكند. مردي كه پاسخگوست، ميگويد كه براي تست صدا بايد به آنجا برويم و پس از انجام تست بر اساس ميزان توانايي روي صدا هزينه ميكند. او اطمينان ميدهد فردی كه با ما قرارداد ميبندد، کارش با مجوز انتشار مييابد و در اين مورد ميافزايد: «ما سالهاست كه با ارشاد كار ميكنيم و كاملا به شرايط گرفتن مجوز آشنا هستيم و ميدانيم كه از چه راههايي بايد آلبوم را منتشر كنيم و اگر هم كاري از سوي ارشاد مجوز نگرفت نگراني ندارد، كار ديگري جايگزين ميكنيم.»
اين مؤسسه درباره نيمي از هزينه كه توسط خواننده بايد پرداخت شود، ميگويد: «هر «تركي» در كار ما حدود یک و نیم تا دو ميليون هزينه بر ميدارد كه با احتساب هشت «ترك» در يك آلبوم، حدود ۱۶ ميليون براي يك كار بايد بودجه داشت كه نيمي از آن را ما ميپردازيم و نيمي را خواننده ميتواند به صورت قسطي در يك سال بپردازد.»
سوداي خواننده شدن چندان دور به نظر نميرسد. در اين يك سال پرداخت قسط، ميتواني زرنگ باشي و با يكي، دو كنسرت نيمي از قسط آلبوم را پرداخت كني. مؤسسه چنان ساده درباره خواننده شدن صحبت ميكند كه اگر تصميم ميگرفتيم، كلاس گلسازي برويم، گويي با چالش بيشتري روبرو بوديم. عجيب نيست كه خواننده شدن، اين روزها اولين گزينه بسياري از افراد است.
خوانندگي به شرط «تيونر»
با آگهي ديگري كه متعلق به يك استوديوست تماس ميگيرم. به خانمي كه پاسخگوست ميگويم كه سابقه چنداني در زمينه آواز ندارم؛ ولي مشتاق هستم كه كاري ارائه دهم؛ كاري كه مجوز نيز بگيرد؛ اما با تعجب ميگويد كه خانمها به هيچ عنوان در ايران براي آلبوم مجوز نميگيرند؛ مگر اينكه صدايشان زير صداي خواننده مرد به گوش برسد. از او درباره خانمهايي كه با مجوز ميخوانند ميپرسم كه ميگويد: «آنها نميتوانند آلبوم بدهند و فقط ميتوانند براي خانمها كنسرت بگذارند.» من را راهنمايي ميكند كه ميتوانم تك تركهايي آماده كنم و آنها را در تارنماها قرار دهم و از اين طريق به سوداي شهرت كه در سر ميپرورانم، دست يابم.
به ياد صداهاي فالش و ناخوشايندي كه گوشه و كنار ميشنوم به او ميگويم كه صداي خوبي ندارم؛ ولي حاضرم هر چقدر لازم باشد هزينه كنم تا به عنوان خواننده شناخته شوم. از «تيونر» و «ملوداين» كردن صدا ميگويد و اينكه ميتواند با اين ترفندها، فالشي و بدي صدايم را بگيرد و در نهايت نيز ميگويد: «اگر ديديم صدايت خيلي جاي كار دارد، آنگاه بايد در كلاسهاي سلفژمان شركت كني تا بتواني خوب بخواني.» در نهايت نيز به من ميگويد كه اصلا نگران نباش. استوديوی ما، فضاي پشتيباني را فراهم ميكند و در برابر نهايت بلاهتي كه نسبت به آواز و موسيقي از خود بروز ميدهم بر اساس آنكه گفتهام حاضرم هر چقدرلازم باشد هزينه كنم تا خواننده شوم، به خود ترديدي راه نميدهد و بديهيات آواز را برايم توضيح ميدهد و اصرار ميكند كه به استوديو آنها بروم و تست صدا بدهم تا بتوانند من را در رسيدن به هدفم كمك كنند!
آوازخوان ۲۴۰ هزار توماني
پاسخگوي مؤسسه بعدي چندان حوصله شيرين زباني ندارد با صدايي خسته پاسخ ميدهد. تأكيد ميكند كه كسي كه براي خوانندگي به مؤسسه مراجعه ميكند، بايد صداي خوبي داشته باشد و در غير اينصورت حتما بايد كلاسهاي سلفژ را بگذراند. دوره كلاس سلفژ را سه ماهه و هر هفته يك جلسه، يك ساعته با قيمت ۲۰ هزار تومان عنوان ميكند كه به عبارتي ۲۴۰ هزار تومان بايد براي اين دوره بپردازيم. از او ميپرسم از افرادي كه به شهرت رسيدهاند، كسي با مؤسسه آنها كارش را شروع كرده كه ميگويد: «نه! ولي تركهايي از افراد مشهور را در اين استوديو كار كردهايم و نام چند خواننده پاپ را مطرح ميكند.» او يادآور ميشود كه افرادي بودهاند كه تحت پرورش آنها امكان مشهور شدن را داشتهاند؛ ولي خوانندگي را ادامه ندادهاند. پاسخگو چندان به روشهاي جذب خواننده آشنا نيست و تلاشش تنها من را بدبينتر ميكند.
ملاقات با شهرت با تك آهنگ!
آگهي بعدي كه تماس ميگيرم، مؤسسهاي است كه با ارشاد چندان ارتباطي ندارد و همان اول آب پاكي را روي دستم ميريزد و ميگويد كه گرفتن مجوز به عهده خودتان است و ما در اين زمينه كاري از دستمان بر نميآيد و فقط در زمينه ساخت آلبوم به شما كمك ميكنيم. او ميگويد كه بهتر است به جاي آلبوم «تك ترك» آماده كنم و آن را در تارنماها قرار دهم؛ زيرا كه هم مقرون به صرفهتر است و همچنين برد بيشتري دارد. در پاسخ به اينكه ميتواند از آهنگسازها و نوازندگان مشهور در تهيه آهنگ استفاده كند و چنين روابطي دارد كه با اين شيوه از يك شخص تازهكار حمايت كند؛ ميگويد: «نوازندگان را مي توانيم بياوريم.
ولي آهنگسازان به اين آساني با هر كسي كار نميكنند.» يادآور ميشود كه فلان نوازنده گيتار براي نواختن در هر ترك به تنهايي ۵۰۰ هزار تومان دريافت ميكند و درباره آهنگساز به يك خواننده مشهور پاپ اشاره ميكند كه اگر حاضر به همكاري شود براي هر آهنگ هفت ميليون تومان ميگيرد كه البته همكاري او را با افراد تازهكار بعيد ميداند و از من ميخواهد كه پله پله توقعاتم را جلو ببرم و با دادن چند آهنگ خوب، نظر آهنگسازان شناخته شده را به خودم جلب كنم. پيشنهاد معقولي است؛ اما نه براي كسي كه ميخواهد با بهره بردن از نام بزرگان براي خود اسم و رسمي دست و پا كند و يك شبه ره صد ساله برود.
آهنگ از شما، مجوز از ما
آخرين آگهي بسيار وسوسهكننده است؛ نام رايگان آن ما را به شگفتي واميدارد. در تماسي كه با آن ميگيرم؛ شخص پاسخگو ميگويد كه اين رايگان، يعني آنكه مبلغي براي دريافت مجوز از فرد دريافت نميشود. به او ميگويم كه نميدانستم كه مجوز نيز هزينهاي دارد، ميگويد : «ديگر مؤسسهها دو و نیم تا سه ميليون تومان براي گرفتن مجوز دريافت ميكنند كه ما اين فرآيند را رايگان انجام ميدهيم و اين امر نيز منوط به اين نيست كه آلبوم در مؤسسه تهيه شده باشد.» پاسخگو در حالي كه بسيار با زباني خوش پاسخ ميدهد؛ اما شرايط را به هيچ عنوان پاي تلفن توضيح نميدهد و تأكيد دارد كه حضوري در اينباره گفتوگو كنيم. او نيز درباره گرفتن مجوز بسيار ساده صحبت ميكند و ميگويد: «پيش از تهيه آلبوم درباره شعر و موزيك مشاوره خواهيم داد به نحوي كه آلبوم مجوز بگيرد؛ براي كارهاي آماده نيز راهكارهايي داريم كه در نشست حضوري و آشنايي با كار و سليقه يكديگر درباره آن خواهم گفت.»
با توضيحاتي كه از سوي اين مؤسسهها و استوديوها ميشنوم؛ به تفاوت خواننده شدن در گذشته و حال پي ميبرم. در گذشته خواننده شدن به اين آساني نبود وكسيكه سوداي خوانندگي در سر داشت در اولين قدم لازم بود كه صداي شيوايي داشته و كاملا با تكنيكهاي آواز آشنا باشد تا پس از آن وارد هفتخوان تأييد از سوي اهالي فن شود. گويي موسيقي ايراني امروز يا از اين سوي بوم يا از آن سوي بوم ميافتد. از يك سو موسيقي مورد بيمهري مسئولان قرار دارد و حضور آن را همراستا با اصول دين نميدانند و از سوي ديگر هر كسي بدون آنكه تخصصي در زمينه موسيقي و آواز داشته باشد، ميتواند به آساني آلبوم منتشر كند و خود را خواننده و موسيقيدان بداند كه شايد اين امر ناشي از بلبشويي است كه در اين حيطه ايجاد شده است.
ارسال نظر